بازگشت

علل كم توجهي به سيره عملي معصومين


اين خلط مضر، اثر ديگري داشته است و آن اين كه بيشتر گفتار معصومين مورد

بحث قرار گرفته و در سيره عملي آنان كمتر كاوش علمي صورت گرفته است و شايد بتوان دو علت را عمده ترين دليل لين بي مهري دانست: 1- فرار از مسؤوليت يكي از عللي است كه برخي را وادار مي نمايد كه همواره بر مقام ثبوتي معصوم تاكيد كنند؛ زيرا تصوير خداگونه و فوق بشري از معصوم، عملا تاسي پذيري از آنها را كاهش داده و مسؤوليتي آنچنان براي شنونده و گوينده ايجاد


نخواهد كرد. و آنقدر در مقام توصيف، معصوم با انسانها فاصله مي گيرد كه جز ستايش و نيايش كاري براي شنونده باقي نمي ماند. براي اين تفكر نه تنها نيازي به بررسي ابعاد عملي زندگي معصوم نيست، بلكه پرداختن صحيح به آن، مضر هم خواهد بود. و در صورتي كه مورد توجه قرار گيرد، بايد در هاله اي از تقدس باشد و عملي غيرمعمول و خارق العاده تلقي گردد، تا كمتر به هدف فرار از مسؤوليت لطمه اي وارد نمايد! زندگي عملي ائمه عليهم السلام، هنگامي قابل تقليد خواهد بود كه تحليل و تفسيري بشري داشته باشد؛ ولي هنگامي كه تمامي آنها را وظيفه اي و حياني و برخاسته از اطلاعات ويژه و غيربشري و مأموريتهاي الهي دانستيم، چگونه ممكن است چنين شرايطي براي انسانهاي غيرمعصوم فراهم گردد؟! بنابراين مردم فقط بايد چون داستانهاي افسانه اي! مناقب آنان را بشنوند و بر عظمت و يا مظلوميت آنها واقف گردند و حداكثر بر دشمنان آنان لعن و نفرين فرستند لاغير!! 2- رخدادها و حوادثي در زندگي عملي آنان وجود دارد، كه ممكن است با تصويري كه از ائمه معصومين عليهم السلام ارائه شده، چندان سازگار نباشد؛ زيرا آنچه در زندگي و مدت عمر شريفشان در رابطه با جامعه و مردم رخ داده است، كاملا يك زندگي انساني و معمولي و چندان از مسايل غيربشري در آن ديده نمي شود. يك زندگي بدون تكلف با تمامي مشخصه هاي انساني و همراه با كمالاتي كه براي هر انسان خودساخته و با اراده اي دست يافتني و قابل تقليد و پيروي است؛ يعني زندگي يكسره اثباتي كه مردم به راحتي بتوانند با آن ارتباط برقرار كرده و از آن الهام گيرند و ارادتمندان، از آن تبعيت كنند به گونه اي كه چندان آن را تكلف آميز هم نيابند. اين هماهنگي به حدي است كه بسياري از مردم حتي قادر به تشخيص و بازشناسايي آنان از ديگران نيستند و چندان فرقي به ظاهر ميان آنها و ديگران نمي بينند! بسياري از مردم در زمان آنها و در شهر آنها، ديگران را به عنوان امام و مرشد خود برمي گزينند! و آنها نيز براي جلب توجه مردم و يا اثبات حقانيت خويش، كمتر به وسايل و ابزار غيربشري متوسل شده اند! و سالهاي سال، تنهايي و انزوا را برگزيدند و يا در رنج ستم حاكمان بسر بردند.


اين گونه تصوير با ديدي كه به مردم القاء شده، چندان سازگار نيست؛ لذا بايد از زندگي آنها گزينش شود و يا بيشتر از زبان گفتاري آنان استفاده شود كه برخي از جنبه هاي ثبوتي را نيز در بر دارد، بدون توجه به اين كه درك و جداسازي اين دو جنبه براي بسياري از مردم ميسر نيست و ائمه معصومين علهيم السلام نيز در اين باب كمتر سخن گفته اند. ضمنا عوام مردم به هر سخني كه از مسووليت آنها بكاهد و بدون عمل به آنها اميد بخشد، استقبال مي كنند. اگر بشود با سالي يكبار گريستن بر مظلوميت ائمه و بلكه با تباكي (خود را به حالت گريستن درآوردن) بهشت را به دست آورد، چرا بايد زحمت عمري سختي و محدوديت را برخود هموار ساخته و خود را در پيچ و خم وظايف و مسووليتهاي ريز و درشت محدود كنند! تبليغ چنين ديني كه توجيه كننده بسياري از لاابالي گيريها و تقصيرها است، براي عوام الناس مطبوعتر از ديني است كه وظيفه و مواظبت، همه زواياي زندگي فردي و اجتماعي او را فرا خواهد گرفت. و طبيعي است كه از چنين دين و اعتقادي، هم مي توان بدون هيچ محدوديت هركاري كه خواست انجام داد، و هم مي توان با صرف اندك هزينه و وقتي، رضاي الهي را كسب كرد! و در زمره محبان و ارادتمندان خاص معصومين نيز درآمد!