بازگشت

تاثير نگاه اثباتي به زندگي معصومين


اصولا «امامت» فقط با اين نگاه، توجيه پذير و عقلايي است آن هم امامتي كه همواره در حال رشد و بالندگي جامعه است و مستقيما در رفتار و كردار جامعه خويش موثر است. و رابطه اي عميق ميان مردم و جلودار به نام «ايمان»، تضمين كننده و تداوم بخش اين تاثير است.


معصوم با اين نگاه هم قابل ساخت و معرفت است و هم شايسته الگوبرداري و تبعيت. و روايات بسياري كه شناخت امام و حجت خدا را ضروري و فرض مي شمارد، منظور همين وجود اثباتي آنهاست؛ زيرا فقط اين مقدار از وجود آنها براي انسان، دست يافتني و قابل معرفت است. و همين گونه از وجود آنها، امكان ارتباط و الگوگيري را ميسر مي سازد. معصوم در نگاه اثباتي همانند ديگر مردم است با تمام خواهشها و محدوديتهاي يك انسان. چون ديگر مردم به دنيا مي آيد، رشد مي كند، بندگي خدا مي كند، زندگي مي كند و براي بالندگي بيشتر از نعم پروردگار استفاده مي كند، تجربه مي كند، چون همه انسانها با موانع برخورد مي كند و براي رفع - آنها با استفاده از وسايل قابل تحصيل و دستيابي بشر - مبارزه مي كند، براي هر كاري مي انديشد، مشورت مي كند، پيروز مي شود، شكست مي خورد، مريض مي شود و همه خصوصيات و عوارض و آثار يك انسان مادي را در خود دارد با اين تفاوت كه به علت عنايات الهي، عملي كه از او سر مي زند كاملترين و شايسته ترين عملي است كه از يك انسان سرمي زند و هيچ تخلفي از اوامر الهي ندارد. تصوير معصوم عليه السلام در مقام اثباتي، در واقع تصوير يك «انسان كامل» است ولي با همان قيد انسانيت به گونه اي كه قرار گرفتن آنها در جايگاه «اسوه» بودن ميسر مي سازد. اين بعد از زندگي معصوم، تصوير يك زندگي بشري است كه رضايت الهي را در خود جاي داده و يك عمل خداپسندانه و محبوب الهي را فراروي بشر نهاده است و بسياري از آنها نيز در چهارچوب عقلاني قابل توجيه است و براي همه بندگان خداوند حجت. اين ديدگاه همان نگاهي است كه اميرمومنان عليه السلام در دعاي كميل و امام زين العابدين عليه السلام در دعاي ابوحمزه ثمالي و بسياري از دعاهاي مأثور از ائمه معصومين عليهم السلام به نمايش درآورده است. آنچه در صحيفيه سجاديه در مقام نيايش با پروردگار آمده است، - كه همانا سخن يك معصوم در مقام نيايش است - درست يك نگاه بشري است؛ يعني سخن يك انسان است با خالق خويش. و يا در دعاهاي شعبانيه و رجبيه، كه اتفاقا اين گونه دعاها از جهت سند و حتي مضمون بسيار قويتر


از دعاهايي است كه اندكي به مقام ثبوتي نيز پرداخته است. توجه و دقت در اين نوع زندگي معصومين عليهم السلام، به ما اجازه خواهد داد كه با دقت و وسواس، همه جوانب و ابعاد زندگي اجتماعي - سياسي و حتي فردي ائمه عليهم السلام را مورد بررسي قرار داده و از آن در مسير زندگي انساني خويش استفاده نماييم. اين نوع شناخت و منظر، فاصله عملي زندگي آنها را با انسانها كاهش داده و رابطه اي «شدني» با آنها برقرار مي نمايد. اين ديد به ما اجازه خواهد داد كه اصول و ارزشهاي آنها را بدون تكلف و سنگيني غيرقابل تحمل -كه ناشي از فاصله ذاتي آنها باشد - در زندگي روزمره خود وارد نموده و از آنها به خوبي الهام گيريم. رابطه اي كه در اين نگاه ميان مردم و معصوم برقرار مي شود، يك رابطه بشري و انساني است كه مسير هدايت را، با گفتار و همچنين جلوداري عملي، به ديگران مي آموزد. در غير اينصورت مجبور خواهيم بود با توصيفهاي غير بشري، آنها را از زندگي انسانها خارج نموده و فقط نامي از آنها را، در زندگي خويش داشته باشيم. و با اين سخن كه اين كار، كار علي و حسين است هيچگونه از سيره و مشي عملي آنها را مورد بهره برداري و الگوگيري قرار ندهيم و فقط در گفتار، به تمجيد و ستايش بسنده نموده و محبت - بدون عمل - را شاخص ارادت و تبعيت بدانيم. به عبارتي ديگر «ارادت لفظي» را به جاي «تاسي عملي» كافي دانسته و به آن دل خوش نماييم و به نظر نگارنده دليل عمده آن خلط و آميختن ميان اين دو جنبه است.