بازگشت

كتابهاي ادبي، هنري


1- آتشكده ي نير، ميرزا محمد تقي مامقاني تبريزي، معروف به حجة الاسلام نير تبريزي و متخلص به «نير» (1312 - 1248 ق)، چاپ چهارم، تهران، مركز نشر كتاب، بي تا، 276 صفحه، رقعي.

آتشكده، نخست در سال 1315 ق در تهران و بار دوم در سال 1346 ق در تبريز به صورت سنگي منتشر مي شود و پس از آن نيز چندين بار به صورت حروفچيني شده و گاه با عنوان آتشكده و گاهي ديگر با نام ديوان اشعار حجة الاسلام نيز انتشار مي يابد. از آنجا كه سراينده ي آتشكده خود از دانشمنداني موفق و بنام بوده و در ادبيات سه زبان عربي و فارسي و تركي به حد كافي تبحر داشت، اشعارش از نظر هنري به حد نصاب رسيده و گاهي نيز فوق العاده است؛ بويژه تركيب بند بلندي كه 28 بند آن در آتشكده آمده است، در نوع خود بي نظير است و بحق از تركيب بند معروف محتشم كاشاني هم موفق تر و فراتر است و از نظر عمق محتوا نيز از نظاير خود (زبدة الاسرار و گنجينة اسرار) ممتاز است. جالبتر از همه تحليل دقيق تاريخي و ريشه يابي صحيح واقعه ي كربلاست كه حاكي از ژرف انديشي شاعر است:



داني چه روز دختر زهرا اسير شد

روزي كه طرح بيعت «منا امير» شد [1]



2- زبدة الاسرار، حاجي ميرزا حسن صفي عليشاه (1316 - 1251 ش) به تصحيح ضياء الدين مولوي گيلاني، انتشارات صفي عليشاه، چاپ سوم 1361 ش، 424 صفحه، خشتي.

مثنوي بلند و بالايي است كه مثل مثنوي آتشكده در وزن مثنوي مولوي سروده شده است.

صفي عليشاه خود در ديباچه ي آن مي نويسد:

گفتم وجود ناچيز خود را در ظل بيرق حسيني كشانم، شايد به حمايت آن مولاي عالميان از سطوت مؤاخذه ات درامان مانم. گوهر ثناي آن مولاي را با كمال


ناداني و منتهاي بي زباني به رشته ي نظم كشيدم و با ران ملخ به پيشگاه جلال سليمان زمان شدم...

و در نهايت ديباچه هم با خلاق بي همتا چنين مناجات مي كند:



و حيدا به وحدت حسينت از قيد كثرتم برهان!

شهيدا به شهادت جوانانت، شربت مرادم بچشان!



جوادا به محنت سجادت به خلعت ارشادم بنواز!

نصيرا به اسيري زينبت از مدينه ي منيتم در به در ساز!...



و در صفحات نخستين متن زبدة الاسرار نيز مي گويد:



گويم اندر داستان كربلا

سر عرفان را عيان و بر ملا



و در جايي ديگر سخن مي نويسد:

در هندوستان به تأليف زبدة الاسرار... در اسرار شهادت و تطبيق [آن] با سلوك الي الله موفق شدم. [2] .

از نمونه هاي ناب اشعار زبدة الاسرار نيز به يك بيت بسنده مي شود؛ آنگاه كه به شهادت حضرت علي اصغر مي رسد، مي گويد:



گرچه خوانند اهل عالم اصغرش

من ندانم جز ولي اكبرش



3- گنجينة الاسرار [گنجينه ي اسرار]، نور الله اصفهاني ساماني، مشهور به عمان ساماني (1322 - 1264 ق)، تهران، انتشارات محمودي،تاريخ مقدمه 1345 ش، به انضمام ديوان وحدت كرمانشاهي، 126 صفحه، رقعي.

اين اثر نيز مانند دو اثر پيشين (آتشكده ي نير و زبدة الاسرار صفي) در وزن و قالب مثنوي مولوي سروده شده است و بسيار به همديگر شبيه هستند. به نظر مي رسد كه نخست حجة الاسلام نير تبريزي، آتشكده را سروده و منتشر ساخته است و سپس صفي عليشاه و عمان ساماني به استقبال آن رفته اند [3] ؛ اما از اين ميان گنجينه ي اسرار عمان، شهرت افزونتري يافته، بويژه پس از انقلاب، اقبال بيشتري به آن نشان داده مي شود. استاد شهيد مرتضي مطهري درباره ي اشعار صفي عليشاه و عمان ساماني، سخني دارد كه بسيار مفيد است. استاد مي گويد:

در طول تاريخ، برداشتها از حادثه ي كربلا خيلي متفاوت بوده است؛ مثلا برداشت


دعبل خزاعي؛ از شعراي معاصر حضرت رضا عليه السلام، برداشت كميت اسدي [4] ، از شعراي معاصر امام سجاد و امام باقر [و امام صادق] عليهم السلام با برداشت مثلا محتشم كاشاني يا [عمان] ساماني و يا صفي عليشاه طور ديگري [است] و اقبال لاهوري به گونه اي ديگر. اين چگونه است؟ به نظر من همه ي اينها، برداشتهاي صحيح است (البته برداشتهاي غلط هم وجود دارد، با برداشتهاي غلط كاري ندارم)، ولي ناقص است؛ صحيح است ولي كامل نيست؛ صحيح است، يعني غلط و دروغ نيست ولي يك جنبه ي آن است...

برداشت امثال دعبل خزاعي از نهضت اباعبدالله، به تناسب زمان، فقط جنبه هاي پرخاشگري آن است؛ برداشت محتشم كاشاني جنبه هاي تأثر آميز، رقت آور و گريه آور آن است؛ برداشت عمان ساماني يا صفي عليشاه از اين نهضت برداشتهاي عرفاني، عشق الهي، محبت الهي و پاكبازي در راه حق است كه اساسي ترين جنبه هاي قيام حسيني، جنبه ي پاكبازي او در راه حق است. همه اين برداشتها درست است ولي به عنوان يكي از جنبه ها [است]... [5] .

4- روضة الاسرار، ميرزا محمد علي بن قنبر علي سروش اصفهاني (1285 - 1228 ق)، متخلص به سروش.

اين اثر هنري نيز همچون آثار ياد شده، در قالب مثنوي و به زبان فارسي سروده شده است. آقا بزرگ تهراني در الذريعه، ج 11، ص 228 مي نويسد كه اين كتاب چاپ شده است ولي ما نسخه اي از آن نيافتيم. به هر حال اين مثنوي در هزار و اندي بيت در رثاي حضرت سيدالشهداء عليه السلام نوشته شده و نسخه اي از آن به صورت خطي در 46 برگ كه به تاريخ 1316 ق كتاب شده، در كتابخانه ي آستان مقدس حضرت معصومه به شماره ي 644 موجود است. دو نسخه ي ديگر نيز از آن به صورت خطي در كتابخانه ي ملي تبريز به شماره رديف 755 و شماره دفتر 2 / 2667 و... نگهداي مي شود.

5- ابوالشهداء الحسين بن علي، عباس محمود عقاد مصري. [6] .


اين كتاب را آقاي معزي دزفولي، با نام پيشواي شهيدان به فارسي ترجمه كرده و در تهران چاپ شده است.

6- الامام الحسين في حلة البرفير، سليمان كتابي، چاپ اول، دار الكتاب الاسلامي، 1410 ق، 176 صفحه وزيري.

اين اثر به قلم اديب و نويسنده ي پر آوازه، سليمان كتابي، از نويسندگان مسيحي لبنان است كه جايزه ي اول را در مسابقه ي جمعي از نويسندگان به دست آورد. اين كتاب نويسنده ي اهل ذوق و حالي را مي طلبد كه در هر دو زبان عربي و فارسي، دستي در قلم داشته باشد تا آن را، آن چنان كه سزاوار است، به فارسي ترجمه كند. ناگفته نماند كه از كتابي آثار ديگري نيز پيش از اين با نامهاي الامام علي نبراس و متراس، فاطمة الزهرا عليهاالسلام وتر في غمد و الامام الحسن الكوثر المهدور منتشر شده بود كه اولي را با نامهاي مختلف چند نويسنده ترجمه كرده اند، و دومي با نام فاطمه ي زهرا عليهاالسلام زهي در نيام به فارسي ترجمه و منتشر شده اند.

7- برترين هدف در برترين نهاد (پرتوي از زندگاني امام حسين عليه السلام)، عبدالله علايلي، ترجمه به فارسي از: سيد محمد مهدي جعفري، چاپ اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، زمستان 1371 ش، 172 صفحه، وزيري.

اين اثر ترجمه ي كتاب سمو المعني في سمو الذات او اشعة من حياة الحسين عليه السلام، نوشته ي علامه عبدالله علايلي لبناني، از نويسندگان نامدار اهل سنت است. علايلي ابتدا سلسله كتابهايي را با عنوان كلي «الامام الحسين» و در سه جلد به نامهاي زير منتشر ساخت:

1- سمو المعني في سمو الذات او اشعة من حياة الحسين؛

2- تاريخ الحسين؛

3- ايام الحسين.

و سپس همگي را با همان عنوان الامام الحسين و در 558 صفحه، وزيري منتشر كرد كه كتاب مورد بحث، ترجمه اي از جلد اول آن است. درباره ي اين كتاب سخن جالبي را از آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني، فيلسوف و فقيه و اصولي بزرگ شيعي، كه خود نيز اشعار آبدار و ماندگاري درباره ي عاشورا به دو زبان عربي و فارسي دارد، نقل مي كنند كه جا دارد يادآوري گردد. استاد سيد عز الدين زنجاني از پسر مرحوم محقق غروي اصفهاني [7] (شيخ محمد غروي) نقل


مي كند كه او گفت:

پدرم بعد از مطالعه ي اين كتاب، فرمود كه راجع به حضرت سيدالشهدا يا اين طور بنويسند و يا هيچ ننويسند. [8] .

گفتني است كه پيشتر از اين كتاب (سمو المعني... حلقه ي اول از كتاب الامام الحسين) را محمد باقر كمره اي (م 1416 ق) به فارسي ترجمه و به اسم همت بلند منتشر كرده بود. اما در ترجمه ي مورد بحث (برترين هدف...) اشتباهي به چشم خورد كه جا دارد در چاپهاي بعدي اصلاح شود؛ مترجم در پيوستهايي كه در آخر كتاب آورده، قاضي ابوبكر بن عربي، گوينده ي سخن كذايي «قتل الحسين بسيف جده» را همان ابن عربي معروف در عرفان تصور كرده و زندگاني نامه ي اين را به جاي آن يكي آورده است و در نتيجه سخن آن چناني را به ابن عربي عارف و صوفي، صاحب فصوص و فتوحات نسبت داده، كه بي گمان غلط است و پيشتر در متن اين كتاب (فصل سوم از بخش اول، عوامل تحريف در ميان اهل سنت) سخن در اين باره گذشت. به هر حال جزء دوم اين ترجمه را با همين نام برترين هدف... ناشر مذكور بتازگي وارد بازار كتاب كرد كه اميد مي رود مترجم محترم قسمتهاي باقي مانده را نيز بزودي منتشر سازد.

8- امام عظيم حسين بن علي عليه السلام، ميرزا خليل كمره اي، چاپ اول، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1357 ش.

در هفتاد صفحه و با قطع وزيري انتشار يافته كه با نامهاي ديگري چون: عصر شجاعت، هفتاد و دو تن و يك تن و معجزه ي تاريخ هم از آن ياد مي شود.

9- الفباي فكري امام حسين عليه السلام، محمد رضا صالحي كرماني، چاپ دوم، تهران، كانون انتشار، 1351 ش، 351 صفحه، رقعي.

10- آن جا كه حق پيروز است، پرويز خرسند، چاپ هشتم، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371 ش، 179 صفحه، رقعي.

11- برزيگران دشت خون، پرويز خرسند، چاپ دهم، تهران، مؤسسه ي اطلاعات، 1371 ش، 97 صفحه، رقعي، با مقدمه اي از استاد محمد تقي شريعتي مزيناني.

12- بررسي كوتاهي ز زندگاني رهبر آزادگان حسين عليه السلام، محمود حكيمي، قم، انتشارات نسل جوان، 103 صفحه، جيبي.

13- حسين عليه السلام آن كه هرگز تسليم نشد، محمد رشاد، چاپ دوم، تهران، نشر انديشه،


1355 ش، 260 صفحه، رقعي.

14- بال سرخ قنوت، به كوشش استاد محمد علي مجاهدي متخلص به پروانه، چاپ اول 1376 ش، دفتر ادبيات آئيني (حوزه ي هنري). مجموعه اي از شعرهاي عاشورايي در قالب هاي غزل، مثنوي، رباعي، دو بيتي و... است.

15- زندگاني امام حسين عليه السلام، زين العابدين رهنما، چاپ هفدهم، تهران، انتشارات زوار، 1376 ش، 464 صفحه ي وزيري.

16- مرثيه اي كه ناسروده ماند، پرويز خرسند، چاپ نهم، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371 ش، 151 صفحه، رقعي.

17- نهضة الحسين، علامه سيد هبة الدين بغدادي (شهرستاني) ناشر: محمد علي انصاري قمي، قم، چاپخانه ي مهر، 1345 ق، به ضميمه ي دوازده بند ملك الشعراي صبوري خراساني (پدر بهار، شاعر معروف)، 16 به اضافه 120 صفحه، وزيري. متن به زبان عربي و ضميمه به زبان فارسي است.

18- يك شب و روز عاشورا، حاج ميرزا خليل كمره اي، چاپ دوم، تهران، مؤسسه ي انتشارات امير كبير، 1362 ش، 226 صفحه، وزيري.

19 - معصوم پنجم، جواد فاضل، تهران، بي تا.

20- كنوز السعاة و رموز الشهادة، محمد رفيع طباطبايي تبريزي، تبريز، چاپ سنگي، 1322 ق، 305 صفحه رقعي - خشتي. از آنجا كه نويسنده ي كتاب با ديدي عارفانه به عاشورا و امام حسين عليه السلام نگريسته است، هر سطر آن را با سوز و حال نگاشته و اثر مانا و شايسته از خود به يادگار گذاشته است. از تاريخ نشر كتاب، بيش از صد سال مي گذرد و اينك ناشري مي طلبد كه آن را پس از تحقيق و تصحيح در قالبي امروزين به زيور طبع بيارايد.

و دهها كتاب ديگر كه شمارش آنها در اين مجال نمي گنجد.


پاورقي

[1] نگارنده مقاله‏اي را براي دائرة المعارف امام حسين و عاشورا نوشته است که قرار است در جلد اول، مدخل آتشکده چاپ شود و در آنجا به تفصيل از آتشکده سخن گفته‏ايم و امتيازات آن را بر زبده و گنجينه شمرده‏ايم. اين مقاله در مجله‏ي ميراث شهاب، منتشر شده است.

[2] مقدمه‏ي کتاب تفسير منظوم قرآن، چاپ سنگي، صفي عليشاه.

[3] ما دلايل اين سخن را در همان مقاله‏ي مذکور آورده‏ايم.

[4] مراجعه شود به کميت اسدي، حديث حريت و سيد حميري، سالار شاعران و دعبل خزاعي، شاعر دار بر دوش از سلسله کتابهاي شاعران قبيله‏ي نور که دو کتاب اولي را راقم اين سطور و آخري را آقاي مصطفي قليزاده نوشته و هر سه در سازمان تبليغات اسلامي چاپ و منتشر شده است.

[5] حماسه‏ي حسيني، ج 1، صص 293 - 292؛ البته استاد درباره‏ي اشعار محتشم سخني ديگر هم دارد و آن را از تحريفات عاشورا مي‏شمارد. ر ک: حماسه‏ي حسيني، ج 1، صص 126 - 125 و 130؛ صص 228 - 227.

[6] کتابهايي که مشخصات آنها در منابع اين کتاب آمده است، ديگر در اينجا تکرار نمي‏شود.

[7] اين بزرگوار که ناروا «کمپاني» شهرت يافته است، متفکري ژرف انديش بود راقم اين سطور زندگينامه‏ي ايشان را در کتابي با نام غروي اصفهاني، نابغه‏ي نجف نوشته‏ام که منتشر شده است.

[8] مجله‏ي حوزه، شماره 23؛ آذر و دي 1366، ص 52.