بازگشت

ان كان دين محمد


اين سخن نيز سالها ذهن ما را به خود مشغول ساخته بود و به هر جا كه احتمال مي رفت سندي بر اين سخن ارائه داده باشد، سر مي زديم. به هر كسي مي رسيديم، سراغ مدرك يا سند اين سخن را مي گرفتيم كه يا اظهار بي اطلاعي مي كردند و يا به كتابهايي كه اخيرا نوشته شده اند، ارجاع مي دادند كه پس از مراجعه معلوم مي شد همه فقط با اتكا به شهرت اين سخن، آن را با عنوان سخني از سخنان امام حسين عليه السلام در آثار خود آورده اند!

براي تكميل و تأليف سيماي كربلا، حريم حرمت فصلي را براي شاعران برخاسته از شهر كربلا ترتيب داده بوديم كه در اين ميان به شاعري به نام شيخ محسن ابوالحب حويزي برخورديم كه از شعرا و خطباي كربلا بود كه در سالهاي 1235 تا 1305 ق زندگي مي كرد و سخن مورد


بحث، بيتي از يك قطعه از اشعار اوست [1] و همان جا نوشتيم:

شيخ محسن هويزي حائري معروف به «ابوالحب حويزي» از خطباي بنام حسيني و از بزرگان شيعه، داراي ديوان شعري به نام «الحائريات» است. در فضل و كرامت اين بزرگ شاعر موفق و متقي همين بس كه بيتي از يك قصيده ي غراي او، چنان شهرت شگفت انگيزي پيدا كرده كه در همه جا و در بيشتر نوشته ها به نام امام حسين عليه السلام و به عنوان حديث و روايتي از سخنان سيدالشهدا عليه السلام نقل و ثبت مي شود. يعني چنان زبان حالي در حق ابوالاحرار عليه السلام گفته است كه به جاي زبان قال و حديث مسلم نشسته است! آنجا كه مي گويد:



اعطيت ربي موثقا لا ينتهي

الا بقتلي فاصعدي و ذريني



ان كان دين محمد لم يستقم

الا بقتلي فيا سيوف خذيني [2] .




پاورقي

[1] تراث کربلا، سلمان هادي آل طعمه، ص 53.

[2] سيماي کربلا، صص 217 - 216، چاپ دوم