بازگشت

دستاويز بي اساس


عمق اين فاجعه زماني بيشتر رخ مي نمايد كه بهانه به دست بهانه جويان مي دهد تا اعمال نامعقول و غير منطقي خود را با آن توجيه كنند. بارها با شگفتي تمام شنيده ايم كه قداره بندان و قمه زنان براي توجيه اعمال خود به اين روايت دروغ تمسك مي كنند و بي خبر از همه جا مي گويند: اگر قمه زني و سر شكافتن در عاشورا و عزاي حسين عليه السلام جايز نيست پس چرا زينب سرش را به چوب محمل كوفت و سر و صورتش را آغشته به خون كرد! مگر امام سجاد عليه السلام همراه زينب نبود و اين اقدام عمه اش را نديد. اگر سر شكافتن، حرام است پس چرا امام عليه السلام به اين كار عمه اش اعتراض نكرد؟! آيا سكوت امام معصوم در اينجا نمي تواند در تأييد و تقرير اين عمل باشد؟!

اولا؛ بايد گفت: اين روايت از ريشه بي اساس است و سر به محمل كوفتن زينب كبري عليهاالسلام دروغي بيش نيست.

و ثانيا؛ اگر هم اين روايت درست باشد، كه صد البته نيست، زمين تا آسمان با كار قمه زنان فرق


دارد.

و ثالثا؛ چون اين كار در جهان امروز كه جهان ارتباطات جمعي است، موجب به زير سؤال رفتن اصول مكتب شيعه مي شود و زبان ياوه گويان و دشمنان شيعيان را در استهزا و خرافي خواندن تشيع، بازمي كند، هرگز نمي تواند جايز باشد.

هر كس در اين باره طالب تفصيل مطلب باشد، مي تواند به كتاب التنزيه لاعمال الشبيه نوشته ي دانشمند پر آوازه ي شيعي سيد محسن امين عاملي (1371 - 1284 ق) مراجعه كند. مرحوم علامه سيد امين عاملي در اين كتاب، كه دهها سال پيش چاپ شده است، با استدلال و برهان ثابت مي كند كه قمه زني و برخي ديگر از خرافات رايج در عزاداري امام حسين عليه السلام نه تنها ثوابي ندارد، بلكه از نظر شرع حرام و از كارهاي شيطان پسند است. آنگاه كه سيد امين به انتشار اين كتاب اقدام كرد، از طرف قشريون و متحجران به سختي مورد حمله قرار گرفت؛ ولي از آن جا كه حق با او بود، بالاخره پيروز و سربلند شد. تا آنجا كه پس از اندك زماني، آية الله اصفهاني به طرفداري از امين عاملي و كتاب بيداري بخش او فتوا صادر كرد و با صراحت گفت:

ان استعمال السيوف و السلاسل و الطبول و الابواق و ما يجري اليوم في مواكب العزاء بيوم عاشورا انما هو محرم و هو غير شرعي. [1] .

كتاب التنزيه را نخستين بار جلال آل احمد با عنوان «عزاداريهاي نامشروع» ترجمه كرد كه اولين اثر قلمي جلال آل احمد خوانده مي شود. [2] .

اما دريغا كه برخي از عوام از باورهاي بي بارشان، دست بردار نيستند و بعضي از روضه خوانان و نوحه خوانان ساده دل نيز با خواندن روضه هاي بي اساس، مانند سر به چوب محمل كوبيدن زينب، بهانه به دست عوام مي دهند. يكي از مرثيه سرايان گرامي اما محروم از مطالعه متون اسلامي، شعري را به زبان تركي ساخته است كه زبانزد نوحه خوانان كم توجه و سهل انگار شده است و هميشه مي خوانند كه:



باشيني محمله ويردي گله لبيك سسي

باش ياران شيعيه فتوا يولي هموار اولسون



اين شاعر اردبيلي كه به تازگي به رحمت حق پيوست، با اين شعر در مقام مهم و حساس افتا نشسته و جسورانه پا از گليم خود دراز كرده، فتوا مي دهد كه زينب سرش را به محمل كوفت تا


ديگران نيز به وي اقتدا كنند و راه براي فتواي فقيه باز شود تا بگويد كه سر شكافتن جايز است!


پاورقي

[1] دايرة المعارف تشيع، ج 2، چاپ اول، ص 531؛ مجله‏ي پاسدار اسلام، شماره 174، ص 54.

[2] آل احمد در «مثلا شرح احوالات» مي‏نويسد: جزوه‏اي ترجمه کرده بودم از عربي به اسم «عزاداريهاي نامشروع» که سال 22 چاپ شد و يکي دو قران فروختيم و دو روزه تمام شد. نگو که بازاريهاي مذهبي همه‏اش را چکي خريده‏اند و سوزانده. اين را بعدها فهميديم. - و