بازگشت

موضوع امان نامه


در اينكه شمر بن ذي الجوشن و يا شخص ديگري از طرف ابن زياد، براي عباس عليه السلام و فرزندان ديگر ام البنين، امان نامه آورد و آنان به شدت شمر و امان نامه ي وي را رد كرده و از پيش خود با


قاطعيت راندند، ترديدي نيست و در بيشتر منابع آمده است. [1] و اما آن دنباله ي دراز دامني كه به اين خبر مي بندند، باطل است كه مي گويند كه امام حسين عليه السلام به حضرت ابوالفضل العباس و برادرانش فرمود: حال كه ابن زياد براي شما امان نامه نوشته است، بهتر است برويد؛ زيرا اين قوم جز با من با كسي كاري ندارند و اگر شما برويد در ميان سپاهيان ابن زياد عزيز و مكرم خواهيد شد و آن وقت ديگر با وجود شما كسي نمي تواند اهل و عيال مرا اسير كند يا بر سر خواهرم زينب تازيانه بزند!

بي گمان اين دنباله را برخي از روضه خوانان درست كرده اند تا مطلب براي گريه كردن و گرياندن مناسب باشد و ما هر چه گشتيم، حتي در كتابهاي درجه دوم و سوم، خبري از آن نيافتيم. [2] و اصولا معقول نيست كه امام حسين عليه السلام به برادرانش بگويد حال كه امان نامه آمده است، برويد و براي هميشه منت و وبال اين امان نامه ي ابن زياد را به گردن بگيرد؛ اين حرفها هرگز در شأن امام حسين عليه السلام نيست. كساني كه اين سخنان را، چه به صورت نثر و چه به صورت نظم و شعر، و يا به عنوان زبان حال امام حسين عليه السلام، نقل مي كنند جسورانه به امام حسين عليه السلام افترا مي بندند و نادانسته به ساحت مقدس سالار شهيدان عليه السلام توهين مي كنند.


پاورقي

[1] الملهوف [لهوف]، صص 150 - 148؛ الارشاد، ج 2، ص 89؛ مقتل الحسين عليه‏السلام، للخوارزمي، ج 1، ص 246؛ بحارالانوار، ج 46، ص 391.

[2] اما اين دنباله‏ي دراز دامن و ساختگي را در کتابهاي موسوم به «کتابهاي نوحه» مي‏آوردند؛ اين کتابها را در شهر اردبيل به وفور مي‏توان يافت. کافي است تا به آثار منزوي و انور، دو شاعر پرآوازه‏ي اردبيلي، مراجعه کنيد تا صدق سخن را خود ببينيد و بگرييد!