بازگشت

شمر بن ذي الجوشن كه بود


گاهي با شگفتي ديده مي شود كه برخي از مداحان، حتي از شمر بن ذي الجوشن هم مي خواهند چهره اي مذهبي و علمي ترسيم كنند و كلا دشمنان امام حسين عليه السلام را ديندار و دانشمند نشان دهند! در حالي كه با مراجعه به تاريخ و منابع معتبر، درست عكس قضيه فهميده مي شود. آنان كه تا پاي جان از فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله دفاع كردند، مردان شب زنده دار، فقيه در دين، مفسر قرآن، محدث خبير و بيدار بودند و بنا به فرمايش امام حسين عليه السلام: «بهترين و باوفاترين ياراني بودند كه امام حسين عليه السلام داشت.» در اين باره كافي است كه زندگينامه ي بزرگمرداني چون حبيب


بن مظاهر اسدي، مسلم بن عوسجه، انس به حارث كاهلي اسدي و عبدالرحمن بن ربه انصاري را مطالعه كنيد، آنگاه خواهيد ديد كه همه از رجال دين و دانش بودند و پيشتر عمري را در خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليه السلام با كسب نور دانش و دين سپري كرده بودند. [1] همچنين برير بن خضير همداني، عابس بن ابي شبيب شاكري، شوذب بن عبدالله شاكري، حنظلة بن سعد شبامي و نافع بن هلال و... همگي از قاريان قرآن، كاتبان و حاملان حديث و از مردان شب زنده دار، شجاع و دانشور بودند. [2] اما صف مقابل و دشمنان امام حسين عليه السلام چنان بودند كه در توصيف آنها گفته مي شود:

كساني كه در مقابل حسين بن علي عليه السلام آمدند و ايستادند، بيشتر از اراذل و اوباش بودند. انسانهاي پستي بودند، كه دنبال هر صدايي مي دويدند؛ افرادي كه به اندك چيزي دين خود را مي فروختند. اينها اراذلي بودند كه هيچ هدفي در زندگي نداشتند؛ تابع جو بودند؛ تابع غوغاها بودند؛ در ميان اينها يك صحابه ي جليل پيدا نمي شود. خيلي بعيد است كه كسي بخواهد در توصيف و تعريف عمر سعد بگويد: او اهل علم و اهل دين بوده، عالم بوده، ديندار بوده! اين عمر سعد مرد جبار ناداني بود كه نه دين داشت و نه ارزشهاي اخلاقي در وجودش حاكم بود... بزرگان و سردمداران كساني كه امام حسين عليه السلام را كشتند، تمام از نادانان و جاهلان بودند، نه عقل داشتند و نه دين. [3] .

در اين باره بايد اضافه كرد، در ميان صف مخالف حتي يك نفر هم صحابه ي پيامبر، اعم از جليل و غير جليل، تاريخ سراغ ندارد. تنها عمر بن سعد [4] در ميان برخي عوام آن روز چهره ي نيمه مقدسي داشت و فرزند سعد بن ابي وقاص، صحابه ي پيامبر و قهرمان قادسيه، خوانده شده است كه وي نيز با كناره گيري از ياري امام علي عليه السلام، نفاق دروني خود را نشان داده بود.

اما درباره ي شمر بن ذي الجوشن، رجال نويسان اهل سنت نوشته اند كه نامش شرحبيل و كنيه اش ابوالسابغه بود. [5] در جنگ صفين نامي از او ديده مي شود كه جاي تأمل است. [6] .


خارجي مذهب بود و به قول شهيد مطهري، هم شريح قاضي، [7] هم شمر، هر دو از خوارج خشكه مقدس و مذهبي نادان بودند. [8] .

بهتر از همه، سردار رشيد عاشورا، فرمانده جناح راست سپاه امام حسين عليه السلام، زهير بن قين رضوان الله عليه، شمر بن ذي الجوشن را مي شناساند؛ آنگاه كه خطاب به وي فرياد مي زند:

يا بن البوال علي عقبه! ما اياك اخاطب، انما انت بهيمة، و الله ما اظنك تحكم من كتاب الله آيتين... [9] .

اي فرزند كسي كه بر پاشنه ي پايش بول مي كرد! تو كوچكتر از آني كه من با تو سخن گويم. جز اين نيست كه تو تنها يك حيوان پست هستي؛ گمان نمي كنم كه حتي دو آيه از كتاب خدا را بفهمي.


پاورقي

[1] سيماي کربلا، صص 65 - 54.

[2] ابصار العين، صص 89 - 86، 77 - 70.

[3] خورشيد شهادت، دفتر اول، ص 336 به نقل از آقاي حسين محمد يوسف مصري از برادران اهل سنت.

[4] درباره‏ي عمر بن سعد و تحريفات زيادي که اهل سنت براي موجه جلوه دادن وي در تاريخ عاشورا مرتکب شده‏اند، به کتاب خورشيد شهادت، دفتر اول، ص 94 - 91، مراجعه شود.

[5] الملهوف [لهوف]، در پاورقي ص 149، به نقل از تاريخ ابن‏اثير، ميزان الاعتدال و...

[6] واقعه‏ي صفين، نصر بن مزاحم، ص 267، قم، بصيرتي، چاپ دوم، 1382 ق.

[7] حماسه‏ي حسيني، ج 1، ص 360.

[8] همان، ج 3، ص 148.

[9] تاريخ الطبري، ج 5، ص 4267 به تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، دار التراث، بيروت؛ ابصار العين في انصار الحسين (ع)، محمد طاهر سماوي، ص 98؛ معالم المدرستين، سيد مرتضي عسکري، ج 3، ص 119.