بازگشت

ازدواج با شاهزاده


درباره ي نخستين ازدواج امام حسين عليه السلام و بانويي كه همسر امام حسين عليه السلام شد و سپس امام سجاد عليه السلام را به دنيا آورد، ميان بزرگان و دانشمندان شيعه هميشه اختلاف و آراي بسياري بوده است. تا آنجا كه تنها درباره ي نامش، نزديك به بيست اسم شمرده شده است [1] و يكي از اساتيد


بزرگ حوزه و دانشگاه، چهارده نام از آن اسمها را با ارائه ي دقيق مدارك، ياد كرده است [2] كه همه ي آنها مثل سلامه، فاطمه،مريم، غزاله، سلافه، بره، خوله، حرار، و... در منابع مهم و اوليه ذكر شده است؛ اما مشهورتر از همه «شهربانو» يا شاه زنان و شاه جهان است و مردم هم او را بيشتر با يكي از اين سه نام مي شناسند. و در اين ميان شهربانو از شهرت افزونتري برخوردار است و به قول استاد شهيدي:

داستان شهربانو، مصداقي درست از اين مثل تازي است كه: رب مشهور لا اصل له (چه بسيار مشهوري كه ريشه ندارد). [3] .

و داستان از اين قرار است:

محمد بن حسن صفار قمي و ثقة الاسلام كليني رازي، هر دو توسط عمرو بن شمر از جابر بن عبدالله روايت كرده اند كه چون دختر يزدگرد را اسير كرده و به حضور عمر آوردند، دختران مدينه به تماشاي او گرد آمدند. وقتي كه به مسجد وارد شد، مسجد به نور او روشن شد. تا عمر به او نگاه كرد، وي روي خود را پوشاند و گفت: «اف بيروچ باد هرمز، اف بيروچ باد هرمز». گفت: او مرا دشنام مي دهد و قصد كشتن او را كرد.

امام علي عليه السلام به عمر فرمود: تو چنين حقي نداري! او را بگذار تا يكي از مسلمانان را به شوهري اختيار كند. و او را بهره ي آن مسلمان از مال في ء [غنيمت جنگي] قرار بده. عمر دختر را آزاد گذاشت تا آمد و دست خود را بر سر حسين عليه السلام نهاد. اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: نام تو چيست؟ گفت: جهان شاه. امام فرمود: نه؛ شهربانو!

سپس به حسين گفت: يا اباعبدالله! او بهترين پسر روي زمين را براي تو خواهد زاد. [4] .

حال ما نمي خواهيم در مورد متن يا اسناد اين روايت، وارد بحث بشويم؛ چرا كه استاد دكتر سيد جعفر شهيدي در اين باره حق مطلب را ادا كرده است و حاصل تحقيقات استاد چنين است كه اين حديث با وجود شهرت هزار ساله اي كه دارد، نمي تواند صحيح و مطابق واقع باشد و حق هم با استاد شهيدي است. و ما براي اينكه گرفتار قضاوت جانبدارانه نشده باشيم، كتاب ديگري را كه آقاي محمد مظفري نوشته و درست در نقطه ي مقابل استاد مي گويد كه اين حديث صحيح، و


مادر امام سجاد عليه السلام شهربانو دختر يزدگرد است، از اول تا آخر با دقت خوانديم؛ اما نتوانست از ارزش تحقيقات استاد شهيدي بكاهد، بلكه از باب «تعرف الاشياء باضدادها» بيش از پيش به عمق و ژرف نگري استاد پي برديم. با مطالعه ي هر دو اثر و تطابق و تطبيق آن دو با هم نتايج بيشتر و بهتري به دست مي آيد.

سوگمندانه بايد يادآوري كرد كه داستان شهربانو به آن چند سطر اندكي كه از متون قديمي ترجمه شد، خلاصه نمي شود و از صورت يك روايت كوتاه خارج شده و به صورت دهها داستان و رمان زيبا و فريبا، درآمده و شاه بيت كتابهايي كه با عناوين نصايح الملوك نوشته مي شده است، مي گردد؛ در كتابهاي اخلاق و احاديث ديده مي شود؛ در مباحث كلامي مثل حسن و قبح، عدل و ظلم، رخ مي نمايد؛ دست مداحان درباري را در ستايش پادشاهان ستمگر مي گيرد و به شاه ستايي و شاه پرستي آنها وجهه ي مذهبي مي بخشد و... تا بالاخره كار به جايي مي رسد كه...


پاورقي

[1] خلاصة البيان في احوال شاه زنان، محمد مظفري، ص 127.

[2] زندگاني علي بن الحسين عليه‏السلام، سيد جعفر شهيدي، صص 11 - 10.

[3] همان، ص 9.

[4] اصول کافي، ج 1، ص 467؛ بحارالانوار، ج 46، ص 9 به نقل از بصائر الدرجات؛ زندگاني علي بن الحسين، صص 13 - 12.