بازگشت

آيا امام از عاقبت كار آگاه نبود


آنها كه به اين پرسش، پاسخ مثبت داده اند، بزرگترين تحريف را در حق حماسه ي حسيني روا داشته اند. نخست طرفداران اسلام خلافتي، براي كوبيدن اسلام ولايتي و امامتي، دست به اين تحريف بزرگتر آلوده اند و سپس نيز در شرايط ويژه اي، از ميان علماي بزرگ شيعه، شريف مرتضي با آنها همسو و همصدا شده است؛ آنجا كه براي اقناع و اسكات مخالفان نوشته است:

و لم يكن في حسابه ان القوم يغدر بخصم و يضعف بخصم عن نصرته و يتفق ما اتفق من الامور الطريقة الغربيه. [1] .

علاوه بر اينكه اين تحريف بزرگ چند تالي فاسدتري در پي دارد، برخلاف نصوص مسلم در حديث و تاريخ، مخالف اعتقاد همه ي دانشمندان بزرگ شيعه است. اما آن چند تالي فاسد يكي اين است كه در آن صورت بايد گفت: امام عليه السلام از ژرف نگري و دور انديشي امثال ابن عباس و ابن عمر هم محروم بود و شم سياسي آنها از امام عليه السلام قوي تر و صحيح تر بود و اين نه تحليل تاريخ كه تحقير شخصيت امام عليه السلام و توهين به ساحت مقدس سيدالشهداست و هيچ عاقل آزاد انديشي گرچه اعتقاد به ولايت و عصمت امام عليه السلام نداشته باشد، تن به اين توهين و تحريف بزرگ نمي دهد، چه رسد به اينكه حضرت سيدالشهدا را به عنوان امام معصوم و حجت حق، بشناسد. تالي فاسد ديگري كه اين تحريف، بي گمان در پي خواهد داشت اتهام استبداد رأي به ساحت مقدس سالار شهيدان و افتراي گوش نكردن به نصايح نيك نگران و خير انديشان است. اين توهين ديگري


است كه عقل هيچ انسان منصفي گرچه شيعه هم نباشد، آن را برنمي تابد و با توجه به شخصيت بزرگ رهبر آزادگان و با توجه به سخنان درربار حضرت ابوالاحرار، اين اتهام بزرگ را از هر نظر مردود و محال مي داند.

فاسد ترين تالي آن اعتقاد اين است كه بنا به تحريف بزرگ كه مي گويد امام عليه السلام از عاقبت كار آگاه نبود، بايد گفت پس امام عليه السلام در قيام خودش به سختي شكست خورد و نادانسته در دام مكر و فريب شيعيانش در كوفه گرفتار و كشته شد. فشرده سخن اينكه، العياذ بالله، امام عليه السلام نتيجه ي جهالت و استبداد رأي خودش را ديد! و هذا بهتان عظيم.

آري همين است آن بهتان عظيم و افتراي اكبري كه به ساحت سالار شهيدان عليه السلام زده شده است و اين همه تحريف و توهين از آنجا ناشي شده است كه برخي كوتاه فكر و سطحي نگر، فريب سخنان امثال ابن خلدون را خورده اند و پنداشته اند كه امام عليه السلام براي طلب حكومت خروج كرد؛ چون به گمانش چنين بود كه با ياري كوفيان توان اين كار را دارد. تنها تفاوتي كه ميان اين تحليلگران كوتاه فكر و ابن خلدون هاي متعصب و عنود ديده مي شود، تعديل عبارتهاست كه اينان با تغيير عبارتها همان تحليل ابن خلدون را به صورت شيعه پسند درآورده اند؛ مثل اينكه به جاي كلمه ي خروج، كلمه ي نهضت و قيام به كار برده اند و از حكومت خواهي و قدرت طلبي كه در عبارت ابن خلدون به چشم مي خورد «برپايي حكومت اسلامي» تعبير آورده اند.

پر واضح است كه هيچ شيعه اي با برپايي حكومت اسلامي آن هم به رهبري امام معصوم نمي تواند مخالف باشد و يا نعمتهاي بزرگ و بي شمار آن را ناديده بگيرد. اما بايد ديد در آن شرايط ويژه چگونه اين آرزوي بزرگ مي توانست برآورده شود. چگونه بود كه ابن عباس ها و ابن عمرها و ابن جعفرها از برآورده نشدن اين آرزوي بزرگ در قيام عاشورا باخبر بودند اما رهبر آزادگان بي خبر بود؟!

اشتباه اين تحليلگران از آنجا ناشي مي شود كه برپايي حكومت اسلامي را در هر حال و هر شرايط سخت و دشواري تنها هدف امام معصوم عليه السلام مي انگارند و حاضر نيستند خارج از اين حوزه، حماسه ي بزرگ عاشورا را ببينند. اشتباه ديگر اين گونه تحليل گران، چسبيدن به مراحل مقدماتي و مياني حماسه ي عاشوراست؛ اينان از مراحل پاياني و حتي گاه از مراحل مياني قيام، بكلي غفلت مي كنند. مثل اينكه حادثه ي كربلا و حماسه ي عاشورا تازه امروز مي خواهد پا بگيرد تا حكومت ستمگران را در هم بكوبد. اين گونه نگرش براي تبليغ و تهييج توده ها در برابر حكومتهاي جائر، ترديدي نيست كه بسيار خوب و كارساز است و تا حدودي مي تواند شعار «كل


يوم عاشورا و كل ارض كربلا» را تحقق بخشد؛ اما علاوه اينكه همين كار را هم به صورت صحيحتر و تحقيقي، نه تنها تبليغي و اقناعي، مي توان انجام داد. با نگرشي همه جانبه و با عنايت به نتيجه و نهايت كار، هم مي توان روح حماسي را در ميان مردم زنده نگه داشت، و هم تحليل درست و كاملي از قيام عاشورا به دست داد.

اما در صورت غفلت از مراحل مياني و بيشتر از آن، غفلت از مراحل پاياني قيام و نتيجه اي كه به هر حال حاصل شد، اين گونه تحليل ها جز به تحريفهاي بي شمار و تكان دهنده نخواهند انجاميد. كار اينان بيشتر به كار عوام مي ماند كه هر سال در دهه ي محرم حتي گاه يك ماه پيش از آن با شدت و حرارت عزاداري مي كنند، اما همين كه به ظهر عاشورا مي رسند، ديگر كار را تمام شده مي انگارند و از ظهر به بعد هر كسي مي رود دنيا و كار خودش را پي مي گيرد. اما واقعيت اين است كه عاشورا در آستانه ي عاشورا تمام نمي شود بلكه آغاز مي شود.



حادثه ي كربلا اسوه ي بيدارهاست

مرجع آزادگان ملجأ هشيارهاست



سوره ي اخلاص را سرخترين ترجمه

آيه ي پرواز را پاكترين كارهاست



در پي هر كارزار كار اگر زار بود

عاقبت كربلا اول پيكارهاست



آنان كه در تحقيقات خود در مراحل مقدماتي توقف كرده اند، ناخواسته كار كربلا را زار و ذلت بار نشان داده اند و سالار شهيدان را به جاي شهيد آگاه و مشتاق و پيروز و عزيز، نادانسته، شهيد شكست خورده و بيچاره و درمانده توصيف كرده اند. در حالي كه اگر بدون تعصب و پيش داوري به سراغ سخنان سيدالشهدا مي رفتند و تاريخ را نه با پيش ذهن خود كه با تحقيق و دقت مطالعه مي كردند هيچ گاه تن به اين تحريفات توهين آميز نمي دادند.


پاورقي

[1] قسمتي از سخنان شريف مرتضي که پيش از اين، ترجمه و نقل شد.