بازگشت

نقد و بررسي تحليل شريف مرتضي


در مورد تحليل غير مستند و شتاب آلودي كه شريف مرتضي از حماسه ي عاشورا به دست داده سخن فراوان است. همچنان كه كوههاي بلند و بزرگ، داراي دره هاي عميق و وحشتناكي هستند، سوگمندانه مردان بزرگ دانش و فرهنگ نيز گاهي اشتباهات بزرگي در پژوهش و تحقيق دارند و اين تحليل توهين آميز و آكنده از تحريف و تسامح از آن اشتباهات بزرگي است كه اين مرد بزرگ و اديب شيعي، مرحوم شريف مرتضي علم الهدي، رضوان الله تعالي عليه، گرفتار آن شده است.

مرحوم شريف مرتضي با اين تحليل، امام حسين عليه السلام را از مقام شامخ امامت و ولايت و عصمت، تنزل داده و آن انسان كامل و خليفة الله را در حد يك سياستمدار معمولي نشان داده است.

وي گرچه آن را تنها براي كسي كه از او در اين مورد پرسيده بود نوشت و مثل نامه ي مخصوصي آن را به سائل مورد نظرش كه از قضات غير شيعه هم بود فرستاد؛ اما امروزه پس از گذشت نزديك به هزار سال در شمارگان وسيع و گسترده اي منتشر شده و در دسترس خاص و عام است.

در صد سال اخير همه ي نويسندگاني كه از روزنه ي تنگ و تاريك سياست به عاشورا نگريسته اند و آن حماسه ي بزرگ و الهي را در دايره ي اين دنيا محصور ساخته اند و تنها با محاسبه هاي متداول دنيوي و سياسي دست به قلم برده اند، با اندك دقت و تطبيقي معلوم مي شود، كه جانمايه ي به اصطلاح تحقيقات بكر خود را از نوشته هاي شريف مرتضي گرفته اند و با شرح و بسطهاي خسته كننده اي كه داده اند، اقوال اقناعي شريف مرتضي را با عنوان عقايد الزامي و افكار ابتكاري، به نام خود قالب زده اند تا بالاخره روزگاري شهره ي شهر و بازار شوند! ما را با چنين اشخاصي كه در نوشته هاي خود حتي پاي آيه ي شريفه ي لا تلقوا بايديم الي التهلكه را هم به ميان مي كشند در اينجا حرفي نيست؛ تنها شعري از جلال الدين مولوي را يادآور مي شويم كه گفت:



آن كه مردن پيش چشمش «تهلكه» است

نهي «لا تلقوا» بگيرد او به دست



به هر حال چون راه تجري را در اين باب، نوشته هاي شريف مرتضي به روي ديگران باز كرده است، ما نيز به سراغ سرچشمه رفتيم تا با تطهير و تحقيق آن بتوانيم از ساحل نشينان خواهش كنيم كه آب را گل نكنيد! شريف مرتضي در تحليل خود مرتكب دهها تحريف شده است كه تكان دهنده تر از همه پنج تحريف بزرگ زير است:

1- نامه هاي كوفيان را علت اصلي قيام دانستن.


2- مطمئن نبودن امام عليه السلام به عاقبت كار و اينكه «در حسابش نبود كه...»

3- پشيماني امام عليه السلام از قيام.

4- تن به تسليم و بيعت دادن. (پيشنهادهاي سه گانه)

5- متاركه ي جنگ امام حسن عليه السلام را تسليم خواندن.

از تحريف اخير كه مربوط به زندگاني امام حسن مجتبي عليه السلام است، سخن نمي گوييم؛ همين قدر يادآوري مي شود كه دانشمندان و بزرگان شيعه در اين مورد تحقيقات ارزنده اي كرده اند [1] كه مي تواتند در اين باره مفيد و راهگشا باشد. [2] .

درباره ي تحريف چهارم (پيشنهادهاي سه گانه) نيز پس از اين در بخش دوم كتاب به تفصيل سخن خواهيم گفت.

آنچه مربوط به اين بخش حاضر است سه تحريف بزرگي است كه اشاره شد؛ نخست بايد ديد آيا براستي، نامه هاي كوفيان امام حسين عليه السلام را وادار به قيام ساخت؟ آيا آنان كه اين سخن را مي گويند به نتيجه ي آن هم توجه دارند؟ آيا نتيجه ي اين تحريف اين نخواهد بود كه گفته شود، امام عليه السلام فريب نامه ها و عهد و پيمانهاي كوفيان را خورد؟ آيا اين علاوه بر تحريف تاريخ و وارونه كردن حقايق، توهين به امام معصوم عليه السلام نيست؟ اگر قرار باشد حجت خدا و انسان كامل هم فريب ظواهر امر را بخورد، ديگر امامت و هدايت، چه معنا و فايده اي دارد؟


پاورقي

[1] مراجعه شود به کتاب سيره‏ي ائمه‏ي اطهار عليهم‏السلام از استاد شهيد مطهري، بويژه‏ي مقدمه‏ي کتاب که با عنوان «مقايسه‏ي روش امام حسين با ساير ائمه» نوشته شده است و نيز فصل دوم کتاب تحت عنوان «صلح امام حسن عليه‏السلام» ديده شود.

[2] تازه‏ترين اثري که در اين باره منتشر شده است، کتاب پرباري است به عنوان حقايق پنهان.