بازگشت

تعاون در گريه و عزاداري


به اين معني كه عزاداران تأثر و گريه ي خود را پنهان نسازند و با گريه و ناله ي آشكار خود يكديگر را به گريه وادارند و كساني هم كه نمي توانند گريه كنند، با گريه كنندگان همناله و همصدا شوند.

مرحوم محدث نوري در اين باره سخني دارد كه مي تواند معناي صحيح تباكي را نشان بدهد:

مخفي نماند كه براي كلمه ي شريفه ي «تباكي» نظير هموزن آن «تعاون» معناي لطيف ديگري هست كه شايد مراد آن باشد و آن عبارت از اين است كه مؤمنين يكديگر را با كردار و گفتار و رفتار بگريانند؛ مانند آن برادران و خواهراني كه پدر يا مادر عزيز و مهرباني را از دست داده باشند و به گرد هم آيند و از عزيز از دست رفته ي خود ياد كنند، از محاسن و خصال پسنديده، احسان و كردار نيك، شدت مصايب و بلاي او، هر يك هر چه به خاطرش آيد به يكديگر بگويند و بگريند و ناله كنند...

و مؤيد همين احتمال است آنكه در آداب روز عاشورا وارد شده است؛ در خبر شريف زيارت عاشواري معروفه، مذكور است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود:

... پس ندبه و نوحه و گريه كند بر حسين عليه السلام و اهل خانه اش را نيز به گريه كردن بر آن حضرت توصيه كند تا در خانه ي خود با اظهار ناله و نوا مجلس عزاداري بر آن حضرت به پا دارند. [در روز عاشورا] براي ملاقات به خانه ي يكديگر روند تا همديگر را در عزاي حسين عليه السلام تعزيت گويند و در خانه هاي خود مجلس عزاداري به پا دارند. [1] .


مرحوم محدث نوري پس از آنكه اين معناي لطيف را از حديث تباكي برداشت كرده و توضيح مي دهد، در ادامه مي نويسد:

به هر حال در تباكي ممدوح و محبوب كه از طاعات و عبادات محسوب مي شود شايبه اي از ريا كه از اقسام شرك خفي است، نيست. سبحان الله! حضرت امام حسين عليه السلام آن همه مصايب را به اين جهت تحمل كرد كه اساس توحيد را محكم سازد و كلمه ي حق را تعالي بخشد و مباني دين مبين را تحكيم سازد و آن را از راه يافتن و رواج يافتن بدعتهاي ملحدين حفظ كند، [با اين حال] چگونه ذي شعوري احتمال مي دهد كه اعظم معاصي و اكبر موبقات (بزرگترين گناهان و بزرگترين گناهي كه موجب خلود در آتش مي شود) كه شرك باشد به سبب آن حضرت جايز باشد؟ گويا سبب اين توهم فاسد و خيال شيطاني، تأمل نكردن در ريا و قبح ريا است يا اينكه با اين تحريف و توطئه مي خواهند حرص و رغبت خود را به زر و سيم و قبايح اين حرص و آز را بپوشانند، و الله العاصم. [2] .


پاورقي

[1] همان، ص 38.

[2] لؤلؤ و مرجان، صص 39 - 38 با ويرايش و تصرف در عبارتهايي که مربوط به صد سال پيش است و گفتني است که جمله‏ي آخرين اين عبارت، تعريضي است به آنان که با نام حسين عليه‏السلام و عاشورا، ارتزاق مي‏کنند و دين را دکاني براي دنياي خود ساخته‏اند که در صفحات نخستين لؤلؤ و مرجان در اين باره سخن گفته است.