بازگشت

مست از گلاب گريه


به پندار بعضي، عاشورا و حماسه ي حسيني در گريه و ناله خلاصه مي شود. به خيال آنها اصالت عاشورا فقط گريه است و هر چيز ديگر را بايد با آن سنجيد و بس! از ديد آنها اگر هر خبر و حديث صحيح و معتبر نتواند موجب گريه ي شنوندگان شود ارزشي ندارد. بيشتر روضه خوانان و مداحان هميشه با اين تصور و پيش ذهن به سراغ مقاتل و تاريخ مي روند كه سوزناكترين و گريه آورترين سخن يا داستان را به دست آورند. حال اگر هم چيزي اعم از درست و نادرست پيدا كردند آن قدر به آن شاخه و برگ مي دهند كه واقعه بكلي از حالت اصلي خارج مي شود. گاهي از يك جمله ي نيم سطري يك داستان و از يك روايت كوتاه دهها رمان مي سازند كه راستي جاي شگفتي است.

يكي از رفقا كه بتازگي داستان رمانتيك «شيرين خانم» [1] را در كتاب روضة الشهدا خوانده بود، چنان با آب و تاب نقل مي كرد كه گويي گنج گرانبهايي يافته بود و از شادي در پوست خود نمي گنجيد. وقتي كه معلوم شد اين قصه از اصل بي اساس بوده، جز در مغز خيال پرداز جناب كاشفي هيچ گاه و در هيچ جا نبوده است. رفيق ما با چهره اي گرفته، حاكي از تأسف و تعجب، گفت: راستي اصالت ندارد؟ حيف شد! اما خودمانيم آن را خيلي خوب ساخته است و چندين بار اين سخن را تكرار كرد.

در اينجا جا دارد نگاهي هر چند گذرا به موضوع گريه داشته باشيم. در اينكه گريه براي امام


حسين عليه السلام، مطلوب و مستحب موكد است، جاي ترديد نيست و پيوندي كه دلهاي پاك با حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام مي يابند جز با گلاب گريه شدني نيست. اين پيوند روحي عاطفي اگر بهتر از پيوند عقيدتي هم نباشد، كمتر از آن نمي تواند باشد و آن را بايد حفظ كرد و بر آن تأكيد ورزيد، اما نه بهاي وارونه كردن حقايق و تحريف واقعيتهاي مذهبي و تاريخي. كه اگر گريه به وسيله ي دروغ باشد، بي گمان آن پيوند هم به دنبالش نخواهد بود.

روايتهايي كه دعوت به گريه مي كنند، دو نوعند؛ برخي به صورت مطلق مي گويد: من بكي علي الحسين عليه السلام و جبت له الجنه [2] و برخي ديگر به صورت مقيد مي گويد: من بكي علي الحسين عليه السلام عارفا بحقه و جبت له الجنه [3] (هر كس براي امام حسين عليه السلام گريه كند در حالي كه عارف به حق آن حضرت باشد، بهشت بر او واجب خواهد شد.)

پر واضح است كه با وجود مقيد به مطلق با همان صورت اطلاق نمي توان عمل كرد و قيدي كه در مقيد ذكر شده است، در مطلق نيز جريان پيدا مي كند و مطلق را هم مقيد مي سازد؛ بويژه اينكه قيد «عارفا بحقه» در موارد ديگر بخصوص درباره ي زيارت قبر امام حسين عليه السلام هم با تأكيد و در دهها حديث وارد شده است. [4] .

و اگر هم اين قيد در متن اخبار نبود، باز هم نمي توانستيم بگوييم كه هر كس در هر شرايط و احوال، براي امام حسين عليه السلام گريه كند، حتما به بهشت خواهد رفت؛ ولو اينكه آن كس امام حسين عليه السلام را نشناسد و به حق حضرتش عارف و معترف نباشد. به عبارت ديگر قيد ياد شده، علاوه بر دليل نقلي، دليل عقلي هم دارد و عاقلانه نيست كه گفته شود، كسي كه با امام حسين عليه السلام بيگانه است، فقط به جهت گريه كردن به بهشت خواهد رفت.

و نبايد ناديده گرفت كه ارزش هر كاري با معرفت عاملش سنجيده مي شود و در قاموس دين، معرفت، اصل نخستين و اساسي است؛ همان طور كه مولا علي عليه السلام مي فرمايد: اول الدين معرفته [5] و يا در خطاب به كميل بن زياد مي فرمايد:

ما من حركة الا و انت محتاج فيها الي معرفة. [6] .


هيچ جنبش و اقدامي نيست مگر اينكه تو در آن به معرفت نياز داري.

نكته ي ديگري كه در اينجا بسيار حايز اهميت است، توضيح راهگشا و بيان بلندي است كه در متن برخي از احاديث مربوط ديده مي شود. براي نمونه عنايت به دو حديث ذيل مي تواند كافي باشد؛ امام صادق عليه السلام به فضيل بن يسار، يكي از شاگردانش، فرمود: آيا دور هم جمع مي شويد و احاديث ما را براي يكديگر نقل مي كنيد؟

فضيل گفت: بلي، فدايت شوم.

حضرت فرمود: دوست دارم كه چنان مجالسي باشد. اي فضيل! حق ما را زنده كنيد. خدا بيامرزد كسي را كه حق ما را زنده نگهدارد!

اي فضيل! هر كس از ما يادي كند يا پيش او از ما ياد شود، تا از چشمش به قدر پر پشه اي اشك خارج شود، خدا خطاهاي وي را گرچه بيشتر از كف دريا باشد، خواهد بخشيد. [7] .

در حديث ديگري ازامام رضا عليه السلام نقل شده كه فرمود:

هر كس مصايب ما را ياد كند و بگريد، در روز قيامت با ما خواهد بود. و هر كس مصايب ما را ياد كند، بگريد و ديگران را بگرياند، در آن روز كه همه ي چشمها خواهند گريست، چشمان او نگريد. و هر كس بنشيند در مجلسي كه در آن مجلس حق ما احيا مي شود، دل او در آن هنگام كه همه ي دلها مي ميرند، نخواهد مرد. [8] .

آن چه در اين قبيل احاديث، تأكيد شده «احياي امامت و زنده نگهداشتن حق اهل بيت عليهم السلام» است كه هدف از تشكيل مجالس و محافل حسيني را تعيين مي كنند.

بنابراين، گريه اي مطلوب و مستحب است كه در مسير احياي ولايت و حق اهل بيت عليهم السلام باشد.

اما گريه اي كه نتواند اين حق بزرگ را احيا كند و آن هدف الهي را تأمين سازد و حتي همچون سدي مانع اين امر مقدس شود، به هيچ وجه نمي تواند مطلوب و مشروع قلمداد شود. فشرده سخن اينكه گريه هدف نيست تا همه چيز در آن خلاصه شود بلكه وسيله اي است براي احياي ولايت واحقاق حق آل عصمت عليهم السلام.

اما آيا گريه اي كه با خواندن خرافات و نقل و نشر اكاذيب حاصل مي شود، منجر به احياي


ولايت مي شود يا بر عكس، باعث استهزاي دشمنان مي گردد، و بيگانگان را از ساحت مقدس اهل بيت عليهم السلام دورتر مي سازد؟

راستي كه شاعر شيعي افغاني، شهيد بلخي، نيك سروده است:



تأسيس كربلا نه فقط بهر ماتم است

دانشسراي مكتب اولاد آدم است




پاورقي

[1] درباره‏ي رمان شيرين خانم در فصل بعد، آن گاه که از روايت ازدواج با شهربانو سخن مي‏گوييم، بحث خواهيم کرد.

[2] بيشتر روايات و اخباري که داراي مضمون فوق هستند در لؤلؤ و مرجان، صص 8 - 4، نقل شده است.

[3] ر ک: بحارالانوار، ج 4، ص 293؛ فضل زيارة الحسين عليه‏السلام، صص 78 - 75، 72، 65.

[4] بحارالانوار، ج 100، ص 342، 341، 337، 306، 293، 257، 184؛ ج 101، صص 350، 267، 213، 42 - 19 و...؛ مصباح الزائر، 261؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 298 - 250، 233؛ ثواب الاعمال، صص 319 - 317.

[5] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي اول.

[6] الحياة، ج 1، ص 35 به نقل از تحف العقول.

[7] قرب الاسناد، ص 36، حديث 117؛ ثواب الاعمال للصدوق، ص 101.

[8] حول البکاء علي الامام الحسين عليه‏السلام، ص 111، به نقل از عيون اخبار الرضا عليه‏السلام و امالي شيخ طوسي؛ احسن الجزاء في اقامة العزاء، ج 1، صص 165 - 152، به نقل از خصال شيخ صدوق.