بازگشت

هدف، وسيله را توجيه مي كند


اين اصل ماكياولي و ويرانگر، در ميان عوامل تحريف از همه خطرناكتر و تأسف آورتر است. پيروان اخلاق ماكياولي مي گويند، براي رسيدن به هدف، هر وسيله اي را مي توان استخدام كرد، اگر چه با تحريف حقايق و وارونه نشان دادن واقعيتها باشد؛ همين كه هدف صحيح باشد، كافي است و مهم نتيجه ي كار است!

شمار اخبار و احاديث جعلي، و تعداد داستانها و حكايتهاي تخيلي كه با همين خيال خام ساخته و پرداخته شده است، بيشتر از آن است كه تعداد آن گفته شود؛ شنيدن چند اعتراف از سازندگان و افسانه پردازان اين قبيل تحريفات كافي است تا عمق فاجعه را نشان دهد.

از برخي داستانسرايان نقل شده است كه مي گفت: هر گاه كاري را خوب بدانيم، براي آن حديثي مي سازيم.

اينان اگر از سوي كسي به دروغ بستن بر رسول خدا صلي الله عليه و آله متهم مي شدند و راهي براي رهايي از آن نمي يافتند، روشي ديگر در پيش گرفته، مي گفتند: ما براي پيامبر (به نفع او) دروغ مي گوييم نه بر او و اين كار را نيز براي آن انجام مي دهيم كه دلهاي عامه ي مردم را نرم سازيم. [1] .

يكي از كساني كه خود اعتراف به جعل و وضع احاديث كرده، شخصي است به نام قاضي ابوعصمه مروزي كه ذوفنون بوده است و از آنجا كه ميان تفسير و حديث و تاريخ و فقه و... جمع كرده بود به او «جامع» مي گفتند! و معروف است كه «جز صدق و راستي، همه چيز داشت [2] «. از او پرسيدند:

اين همه روايت را در فضيلت قرائت يك يك سوره هاي قرآن از كجا آوردي؟! جواب داد: من ديدم كه مردم از قرآن، اعراض كرده و به فقه ابوحنيفه و مغازي ابن اسحاق سرگرم شده اند، خواستم با جعل اين احاديث، مردم را به قرائت قرآن تشويق كنم. [3] .


بدتر از همه اينكه حتي به اعتقاد بعضي از حديث سازان، جعل احاديثي كه مردم را به كارهاي نيك تشويق و ترغيب كند، شرعا روا و جايز بوده است! و هر گاه به اينها اعتراض مي شد كه چرا ارتكاب به اين گناه بزرگ را جايز مي شماريد، مگر نمي دانيد كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «هر كس آگاهانه بر من دروغ ببندد تا مردم را با آن گمراه سازد، بي گمان جايگاهش در آتش جهنم خواهد بود.» با بي شرمي مي گفتند: «پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده هر كس بر من دروغ ببندد در آتش خواهد بود و ما بر او دروغ نمي بنديم بلكه براي او (به سود او) دروغ مي بنديم [4] «البته بطلان اين مغالطه نياز به توضيح ندارد و اين عذر بدتر از گناه، خود خطاي ديگري بود كه آنان با تحريف معنوي در فرمايش حضرت رسول صلي الله عليه و آله مرتكب مي شدند.

با مراجعه به كتابهاي «مقاتل و مجالس» با انبوهي از تحريفات مواجه مي شويم كه با مبناي «وسيله فداي هدف» ساخته شده است. حتي بعضي در مقدمه ي مقتلي كه نوشته اند با صراحت به اين خطا اعتراف كرده اند. براي مثال از مقدمه ي كتاب محرق القلوب شاهد مي آوريم:

نقل اخبار ضعيفه و غيرمعتبره در حكايات و وقايع پيغمبر و اهل بيت او، جايز است و هر گاه خبر ضعيفي دلالت كند بر اينكه گريه بر امام حسين عليه السلام فلان قدر ثواب دارد و كسي آن خبر را بشنود و به نيت رسيدن به آن ثواب بگريد، حق تعالي آن ثواب را به او كرامت مي فرمايد... به همين جهت ما نيز در اين كتاب اخبار ضعيفه را با اخبار صحيحه آورديم. [5] .

محدث نوري درباره ي نويسنده ي سخن بالا و مقتل مذكور، مي نويسد:

ناقل متدين و درستكار نبايد بمجرد ديدن خبري و حكايتي در كتابي كه به عالمي نسبت مي دهند قناعت كند، چه بسا شود كه آن كتاب را در اوايل سن نوشته و هنوي به مقام تميز دادن صحيح از سقيم و ثقه از غير ثقه نرسيده بود.

... و از اين جهت، اخبار موهونه و بي اصل و مأخذ و مخالف روايت ثقات، بلكه اخبار كاذبه ي يقيني در آن يافت مي شود؛ مثل كتاب محرق القلوب تأليف عالم جليل آخوند ملا مهدي نراقي كه از اعيان علماي دهر و... بود، علاوه بر آن كه بزرگان دين اعتراف به علو مقام علم و فضل او كرده اند، مؤلفات رشيقه ي او در فقه و غيره مثل لوامع و مشكلات العلوم و...، خود شاهدي است صادق و وافي در اثبات اين مرام. با اين حال يافت مي شودو در اين كتاب، مطالب منكره كه ناظر


بصير، متعجب مي شود از نوشتن چنان عالمي چنين مطالبي را. [6] .

سپس محدث نوري، چند داستان افسانه اي را براي مثال از محرق القلوب نقل و نقد و بررسي مي كند كه در محرق القلوب نظايرش بسيار پيدا مي شود. و اين همه، از اصل ساختگي «الغايات تبرر المبادي» (هدف وسيله را توجيه مي كند) سرچشمه مي گيرد كه مرحوم نراقي در مقدمه ي كتاب خود به آن اشاره كرده است.

به نظر مي رسد كه صورت صحيح سخن «الضروريات تبيح المحظورات» باشد كه در آن صورت هم نمي تواند تحريف و يا جعل خبر و حديث را تجويز كند و يا قبح و حرمت دروغ را از بين ببرد. بي گمان دروغ گفتن از گناهان كبيره است و اصل مسلم اين است كه لا يطاع الله من حيث يعصي؛ خدا را با گناه و معصيت نمي توان پرستيد.

آنان كه تصور مي كنند با دروغ پردازي و افسانه سازي مي توان به هيئتهاي حسيني رونق بخشيد و به خدا نزديك شد، سخت در اشتباه و خطا هستند. بسيار ضروري است كه لااقل يكبار، به قرآن و سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام مراجعه كنند تا به عمق گناهي كه گرفتار آن شده اند پي ببرند. محدث بزرگ شيعه حاج ميرزا حسين نوري اغلب آيات و روايات را كه حاكي از كبيره بودن گناه دروغ است، در اثر گران سنگ خود آورده است [7] و در ضمن خلاصه اي از تحقيقات خود را در اين مورد به صورت فشرده و بسيار مفيد بيان كرده است.

به اين ترتيب كه مي نويسيد:

«به جهت سهولت حفظ كردن و پيوسته در نظر داشتن، مناسب ديدم خلاصه ي مفاسد دروغ و خرابي دروغگو را كه از آيات و اخبار مستفاد مي شود و در رشته اي مختصر درآوردم:

1 - دروغ فسق است... و دروغگو فاسق است.

2 - دروغ به قول زور است و با بت پرستي در يكجا ذكر شده است.

3 - دروغگو ايمان ندارد.

4 - دروغ در قرآن مانند خمر و قمار گناه «اثم» ناميده شده است.

5 - دروغگو مبغوض خداوند است.

6 - دروغگو روسياه است.

7 - دروغ گويي از شرب خمر، بدتراست.

8 - بوي دهن دروغگو، متعفن و گنديده است.


9 - فرشتگان رحمت به اندازه ي زيادي از دروغگو، دوري و فرار مي كنند.

10 - خداي متعال، دروغگو را در قرآن لعنت مي كند.

11 - بوي گند دهان دروغگو تا عرش مي رسد.

12 - حاملان عرش، دروغگو را لعنت كنند.

13 - دروغ مخرب ايمان است.

14 - دروغ، مانع از چشيدن طعم ايمان مي شود.

15 - دروغگو با دروغ گفتن، تخم عدوات و كينه در دلها مي كارد.

16 - دروغگو، مروتش از همه ي خلق كمتر است.

17 - به جهت يك دروغ هفتاد هزار فرشته، دروغگو را لعن كنند.

18 - دروغ،علامت نفاق است.

19 - دروغ، كليد خانه اي است كه تمام خبائث در آنجاست.

20 - دروغ، فجور و دروغگو فاجر است.

21 - در مقام مشورت، رأي و نظر دروغگو، بهايي ندارد و نبايد پسنديده شود.

22 - دروغگويي، زشت ترين بيماري روحي و رواني است.

23 - دروغ، عصاي دست شيطان است.

24 - دروغ، بدترين رباهاست.

25 - دروغ، موروث فقر است.

26 - دروغ گفتن، خيانت كردن است.

27 - دروغ، فراموشي مي آورد.

28 - دروغ، دري از درهاي نفاق است.

29 - دروغگو، در قبر، با عذاب مخصوصي معذب مي شود.

30 - دروغ، دروغگو را از نماز شب (راز و نياز با حضرت دوست) و از روزي محروم مي كند (هم از دين و هم از دنيا باز مي دارد).

31 - دروغ، سبب مي شود كه انسان از رحمت و ياري خدا محروم شود.

32 - دروغ، جمال انساني را از انسان مي گيرد و دروغگو را مسخ مي كند.

33 - زشتي دروغ از همه ي زشتيها، بيشتر است.

34 - دروغ از گناهان كبيره است.


35 - دروغ، انسان را از ايمان دور و بيگانه مي كند.

36 - دروغگو از بزرگترين گنهكاران است.

37 - دروغ، دروغگو را هلاك مي سازد.

38 - دروغ، حسن و طراوات و بهار را از دروغگو زايل مي كند.

39 - دروغگو، نمي تواند برادر و دوست كسي باشد و از مصاحبت و رفاقت با او يايد دوري جست.

40 - خداي متعال، دروغگو را راه ننمايد و او را به راه حق هدايت نكند! [8] .

ان الله لا يهدي من هو كاذب كفار [9] محدث نوري مثال جالبي دارد در مورد اصل شيطاني «هدف وسيله را توجيه مي كند» كه شدت تأثر و تأسف او را در اين باره نشان مي دهد.

استاد متفكر، شهيد مطهري آن مثال را چنين نقل مي كند:

مرحوم حاجي نوري، اين مرد بزرگوار، استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمي كه حتي بر حاج شيخ عباس ترجيح داشته است، به اعتراف خود حاج شيخ عباس و ديگران، مرد فوق العاده متبحر و باتقوايي است. ايشان اين مطلب را در كتاب خودشان طرح كرده اند كه اگر اين حرف درست باشد كه هدف وسيله را مباح مي كند، من اين جور مي گويم: يكي از هدفهاي اسلامي، ادخال سرور در قلب مؤمن است؛ يعني انسان كاري كند كه مؤمني خوشحال شود. من براي اينكه مؤمني را خوشحال كنم، در حضور او غيبت مي كنم چون از غيبت خيلي خوشش مي آيد! اگر بگويند مرتكب گناه مي شوي، مي گويم خير، هدفم مقدس است، من كه غيبت مي كنم مي خواهم او را خوشحال كنم!

مثال ديگري مرحوم حاجي نوري ذكر مي كند كه مردي زن بيگانه اي را مي بوسد. بوسيدن زنان نامحرم حرام است. مي گوييم چرا اين كار را انجام دادي؟ مي گويد: من ادخال سرور در قلب مؤمن كردم! در مورد زنا و شراب و لواط هم همين را مي توان گفت. اين چه غوغايي است؟! اين چه حرف شريعت خراب كني است؟! اينكه براي گرياندن مردم در سوگ امام حسين، استفاده كردن از هر وسيله اي جايز


است، به خدا قسم بر خلاف گفته ي امام حسين است. [10] .

مرحوم محدث نوري پس از سخن فوق كه نقل به معنايش و خلاصه شده اش را از كتاب شهيد مطهري آورديم، مي نويسد:

بر هر ذي شعوري پوشيده نيست كه اين رشته سخن، خلاف ضرورت دين و مذهب، و سبب بيرون رفتن از آيين و كيش و ملت است...

و از قبايح مفاسدي كه بر اين رشته سخن... مترتب مي شود آنكه، ناچار بايد هر حرامي كه وسيله ي گرياندن باشد، مانند دروغ گفتن، جايز باشد؛ زيرا كه فرقي در اين باب ميان دروغ گفتن و ساير محرمات نيست و آنچه در آنجا بافته اينجا هم مي آيد. و اين شبهه اگر چه قابل ذكر نبود اما شايد در ذهن بعضي عوام بيچاره داخل شود، پس لازم بود كه مفاسد آن يادآوري شود تا بداند... [11] .


پاورقي

[1] اخبار و آثار ساختگي، ص 198.

[2] مقياس الهداية في علم الدرايه، ج 1، ص 400.

[3] همان، ج 1، صص 401 و 412 - 410.

[4] مقباس الهداية، ج 1، ص 415.

[5] محرق القلوب، صص 3 - 2 نسخه‏ي خطي موجود در کتابخانه‏ي آيت الله مرعشي نجفي، به شماره مسلسل 10069، با تلخيص، اين کتاب، پيشتر چندين بار به صورت چاپ سنگي به زيور طبع آراسته شده است!

[6] لؤلؤ و مرجان، ص 156.

[7] لؤلؤ و مرجان، صص 123 - 80  79 - 56.

[8] سوره‏ي زمر، آيه‏ي 3.

[9] لؤلؤ و مرجان، ص 79 - 77؛ البته با تصرف لفظي و ويرايش بسيار که با مراجعه به متن آيات و روايات تصحيح و با حذف کلمات عربي و موارد استشهاد، تلخيص شد. مرحوم محدث نوري براي اين نکات چهل گانه‏اي که به دست داده است زحمت زيادي کشيده و آيات و اخبار را در اين باره شرح و تفسير کرده است که بسيار مفيد و خواندني است.

[10] حماسه‏ي حسيني، ج 1، ص 51.

[11] لؤلؤ و مرجان، صص 177 - 175.