بازگشت

سابقه ي تحريف ستيزي


بزرگان و علماي شيعه هر گاه فرصتي يافته اند، به تحريفات اعتراض كرده اند و در اين راه گامهايي هر چند اندك، برداشته اند. مبارزه با تحريفات در فرهنگ شيعي سابقه اي بس ديرينه دارد و پيروان اهل بيت چه در حوزه ي حديث و تاريخ و چه در حوزه هاي ديگري چون ادب و هنر با پيروي از امامان معصوم عليهم السلام مبارزه با تحريف را وظيفه اي شرعي ديده و به اين تكليف خود در موارد


مقتضي عمل كرده اند. [1] .

در اين باب نمونه هاي بسياري در تاريخ ديده شده است و نمونه اي كه به طور مستقيم مربوط به تحريفات عاشوراست، در اينجا نقل مي شود:

در عصر امام صادق عليه السلام، بيش از هزار و دويست سال پيش، سيد اسماعيل حميري، شاعر بزرگ شيعي در قرن دوم، از اين درد بسيار بزرگ ناليده است.

او روزي به يكي از شاعران و ذاكران به نام جعفر بن عفان طايي گفت: واي بر تو، چگونه به خود اجازه دادي درباره ي آل محمد صلي الله عليه و آله چنين بد گويي كني:



ما بال بيتكم يخرب سقفه

و ثيابكم من ارذل الاثواب



- شما را چه شده است كه سقف خانه هايتان خراب و لباسهايتان از پست ترين لباسهاست؟!

ذاكر محترم جواب داد: چه عيبي دارد، كجاي اين سخن زشت است؟!

سيد گفت: اگر نمي تواني مدح و مرثيه ي مناسبي بگويي، دست كم ساكت باش!

تو را به خدا، آل محمد صلي الله عليه و آله را بايد چنين وصف كنند و چرا مرثيه اي چنين ذلت آور و ذليلانه بايد گفت؟! ولي من تو را معذور مي دارم، چرا كه منتهاي دانش و هنر تو گويي همين است! اما من قصيده اي سروده ام كه اميدوارم ننگ اين مرثيه ي تو را از ساحت مقدس آنان بزدايد.

پس از آن سيد حميري قصيده ي معروف خود را كه با بيت؛



اقسم بالله و آلائه

و المرء عما قال مسئول [2] .



شروع مي شود، خواند و رو به جعفر ذاكر كرد و گفت: درباره ي علي و آل عدالت اين چنين بايد شعر سرود؛ اما امثال شعر تو را بايد براي بيچارگان و درماندگان سرود.

جعفر طايي هم كسي نبود كه حرف حق را قبول نكند. در شرف وي نيز همين بس كه مانند سيد حميري در محضر حضرت امام صادق عليه السلام مرثيه خواني كرده بود. چنين بود كه تا پند پدرانه ي سيد حميري را شنيد، سر سيد را بوسيد و گفت: به خدا كه تو سرآمد شاعران هستي و ما پيروان تو هستيم. [3] .


آري از همان روزهاي نخست، غيور مردان شيعي در برابر تحريفات عاشورا واكنش نشان مي دادند و بزرگان و دانشمندان نيز با نوشتن كتابهاي رجالي و با تدوين قواعدي كه امروزه علم درايه يا حديث شناسي خوانده مي شود، تا آنجا كه مي توانستند از متون تحريف زدايي مي كردند؛ بويژه درباره ي تحريفات عاشورا، در صد سال اخير كارهاي مهمي شده است كه در خور تقدير است. از بين آنها كتاب لؤلؤ و مرجان در شرط اول و دوم روضه خوان را نوشته ي خاتم المحدثين حاج ميرزا حسين نوري طبرسي نويسنده ي اثر بزرگ روايي در سده ي اخير، مستدرك الوسائل، مي توان نام برد. اين كتاب بسيار مفيد و متقن است و هيچ روضه خوان و مرثيه خواني از آن بي نياز نيست و ضروري است كه از ديد نويسندگان و گويندگان مذهبي دور نماند و بيش از پيش، مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گيرد.

گام ديگري كه برداشته شد، سخنرانيهاي عالمانه و راهگشاي متفكر شهيد، استاد مطهري بود كه گرد آوري شد و با عنوان فريادهاي شهيد مطهري بر تحريفهاي عاشورا انتشار يافت و نيز همراه با يادداشتهاي استاد در ضمن كتابي در سه جلد و با نام حماسه ي حسيني چاپ شد.

سوگمندانه بايد بگوييم چنان نبود كه همه ي دانشوران ديني در اين باره، درد آشنا باشند و تحريف زدايي را چون تكليفي ضروري پي گيرند. دريغ كه بسياري از سر ناآگاهي و با انگيزه هايي كه خواهيم گفت، خود به آتش دامن زدند تا آنجا كه ميدان فراخي را براي استهزاي دشمنان باز كردند. حال بايد ديد چه انگيزه هايي در اين كار دخيل بوده است:


پاورقي

[1] ر. ک: مقباس الهداية في علم الدرايه ج 5، صص 226، 222 - 220: ج 1، صص 240 - 239 در پاورقي.

[2] قسم به خدا و نعمتهاي خدا که انسان در برابر هر آنچه که بگويد، مسئول است.

[3] سيد حميري سالار شاعران، صص 136 - 132؛ ما در آنجا اين داستان تاريخي را با تفصيل و شرح کوتاهي از منابع معتبري چون امالي شيخ طوسي، بشارة المصطفي و الغدير، ج 2، ص 268 نقل کرده‏ايم که در اينجا فشرده‏اي از آن را آورديم. براي تفصيل به آن کتاب که از حديث حيات سيد

حميري سخن مي‏گويد، مراجعه شود.