بازگشت

پيشگفتار


پس از بعثت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله عاشورا، بيشترين نقش اصلاحي و بيدارگرانه را در فرهنگ مسلمانان ايفا كرده است. هيچ حادثه اي را هر چند بزرگ و گسترده هم باشد، از نظر تأثير گذاري مثبت نمي توان با عاشورا مقايسه كرد. عاشورا تنها يك روز نبود كه با طلوع خورشيد آغاز شود و با غروب آن انجام پذيرد، بلكه نقطه ي عطف بزرگي در تاريخ بود كه از جهت اهميت، آن را مي توان به بعثت خاتم انبياء صلي الله عليه و آله تشبيه كرد. حتي بايد گفت، رسالت نبوي هم با قيام افشاگرانه ي فرزندش، حسين عليه السلام، از گزند تحريف و تخريب معنوي در امان ماند و جاودانه شد؛ آن سخن پيامبر خدا صلي الله عليه و اله كه با پيش بيني پيامبرانه فرموده است به همين معناست:

حسين مني و انا من حسين.

حسين از من است و من نيز از حسينم.

و اين حديث كه در حد تواتر در كتابهاي عامه و خاصه نقل شده است، به هيچ وجه سخني از سر تعارف نيست كه پيامبر صلي الله عليه و آله به احترام فرزند دلبندش فرموده باشد؛ چرا كه بنا به نص صريح قرآن، پيامبر صلي الله عليه و اله از روي علاقه ي شخصي يا هواي نفس سخن نمي گفت. پيامبر صلي الله عليه و اله هر چه مي فرمود، مورد تأييد او و براي خدا بود.

ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي.

پس اين حديث بايد معنايي فراتر از شخصي يا خانوادگي بودن، داشته باشد. و آن معناي بلند، زماني براي همگان آشكار شد كه پيشواي شهيدان عليه السلام با نهضت جاودانه اش، اسلام محمدي را از دست اسلام ساختگي بني اميه نجات داد و براي هميشه دكان دين سازان و تحريفگران را تعطيل كرد و از اينجاست كه آن سخن سنجيده و بسيار معروف، ميان دانشمندان شهرت يافته است كه مي گويند:

الاسلام نبوي الحدوث و الوجود، و حسيني البقاء و الخلود.

اسلام با پيامبر صلي الله عليه و آله پديدار شد و وجود يافت و با امام حسين عليه السلام پايدار گشت و جاودانه ماند.


امام حسين عليه السلام به آرزوي ديرين خود، كه شهادت و پيوستن به خدا بود، دست يافت تا توانست خواست خدا را كه افشا و رسوايي منافقان و دشمنان نقابدار اسلام بود، تحقق ببخشد.

فشرده ي سخن اينكه اسلام با تشيع و تشيع با عاشورا زنده مانده است و خواهد ماند و تأثير عاشورا بر تداوم تشيع و تكامل فرهنگي و اجتماعي آن بر كسي پوشيده نيست؛ اين تأثير تا آنجاست كه اگر گفته شود: عاشورا، شهادت، كربلا، حسين و زينب بيشترين كلماتي است كه در قاموس تشيع به كار رفته است، مبالغه نخواهد بود. تو گويي اصول فرهنگ شيعي در اين پنج كلمه، خلاصه شده است.

و چنين است كه مي بينيم حماسه ي عاشورا و زندگاني امام حسين عليه السلام در هر زمان، افكار انديشمندان و پژوهشگران را به خود معطوف ساخته است تا آنجا كه گفته مي شود در طول سيزده و نيم قرن گذشته دو هزار جلد كتاب و رساله درباره ي امام حسين و قيام عاشورا نوشته شده است و اگر مقالات، منظومه ها و چكامه هاي بي شماري را كه در مورد حماسه ي حسيني سروده و نوشته شده است، در نظر بگيريم به رقمي بيش از پنج هزار اثر مكتوب خواهيم رسيد كه بسيار عجيب و بي نظير است.

و اين همه، دليل اين است كه فرهنگ شيعي بيش از هر چيز عاشورايي و حسيني است. پس بر فرهنگبانان شيعي فرض است كه سعي خود را بيشتر از پيش معطوف به عاشوار كنند و با ژرف نگري و باريك بيني كه لازمه ي چنين موضوع حياتي و حساسي است، درباره ي حماسه ي عاشورا پژوهش كنند؛ چرا كه پاسداري از مكتب تشيع در گرو پاسداري از فرهنگ عاشورا است و كاري كه در اين وادي مقدس، ضرورت دارد، تطهير و تنزيه تاريخ عاشورا است؛ زيرا در قرنهاي گذشته دشمنان قسم خورده و دوستان نادان، خواسته يا ناخواسته دست به دست هم داده، صدها داستان ساختگي و خرافات عوام پسند را در تاريخ عاشورا گنجانده اند و گاهي چنان تند و تيز تاخته اند كه گويي از پيش چنين تهاجمي را بر تاريخ عاشورا تدارك ديده اند. آنان با تحريفات بعضا ريشه اي به تخريب تاريخ تشيع و به تحقير و توهين به عاشورا دست زده اند و دردناكتر از همه اينكه دوستان ناآگاه و ساده لوح براي ثواب به نوشته ها و بافته هاي تحريف شده پر و بال داده اند. به گفته ي استاد شهريار:



دوستانش بي وفا و دشمنانش بي امان

با كدامين سر كند، مشكل دو تا دارد حسين



و كاري كه امروز ضرورتش از هر كار ديگري بيشتر است، تحريف زدايي از ساحت مقدس عاشوراي حسيني است كه خوشنودي خدا و رحمت حق هم در همين است. ما نيز با اين اعتقاد


گامي را هر چند كوچك و كوتاه در اين وادي مقدس برداشتيم. به اميد اينكه با ياري و راهنمايي دوستان و استادان عزيز بتوانيم به نتايج مطلوبي برسيم و به افتخار غبارروبي از تاريخ عاشورا در پيشگاه حضرت حق نايل شويم. در اينجا يادآوري چند مطلب ضروري مي نمايد:

1 - تاريخ عاشورا به علت مظلوم بودن شيعيان در طول تاريخ به جاي آنكه در كنگره هاي جهاني و همايش هاي بين المللي موضوع تحقيق باشد، بيشتر در ميادين مبارزه و سنگرهاي جهاد، و در كنج زندانها مورد نظر مظلومان و شهادت طلبان بوده است.

تاريخ عاشورا هر بار با خون سرخ شهيدان و يا با خون دل مظلومان نوشته شده است، با اين حال جاي تعجب نيست اگر ببينيم كه عاشورا همچون خالي در چشم ستمگران فرورفته و آنها را سخت آشفته و به فكر توطئه هاي گوناگون انداخته است تا بلكه بتوانند با نقشه هاي به ظاهر زيبا و فريبنده از شعاع روشني بخش آن بكاهند. دشمنان سلطه جو و حاكمان ستمگر تا توانسته اند به تحريف عاشورا پرداخته اند و اينك ما هستيم و تاريخي كه غبار قرنها غربت و غم روي آن نشسته است.

2 - از آنجا كه هاله اي از نور قداست، صد البته بجا و بحق، حماسه ي حسيني را در برگرفته، بديهي است كه كتابهايي از اين قبيل، خوشايند خشك مقدسان و ساده لوحان نباشد. آنها مي گويند كه چون ساحت عاشورا، مقدس است پس هر امري، گرچه نامعقول و ناممكن، حتي ناهمگون و مخالف با سخنان امام حسين عليه السلام و اصول مكتب هم باشد، بايد مقدس و انكار نشدني تصور شود. به زعم آنها هر چيزي كه اندك نسبتي ولو به غلط با عاشورا و عزاداري امام حسين يافت، چون و چرا كردني نيست و آن را به همان صورت بايد پذيرفت!

اما بطلان اين خيال، آشكار است. بديهي است كه هيچ امري به صرف وارد شدن به حوزه ي مقدسي، قداست پيدا نمي كند و گرنه با اين حساب بايد قاتلان امام حسين عليه السلام هم محترم شمرده شوند! با كمي تأمل، فهميده مي شود كه قضيه درست بر عكس است؛ چرا كه نتيجه ي آن نه تنها تقديس امام حسين عليه السلام نيست كه سوگمندانه تحقير عاشورا و گاهي توهين به ساحت مقدس سيدالشهدا عليه السلام است. تنها با تحريف زدايي از شرح زندگاني امام حسين عليه السلام و عاشورا مي توان حرمت و قداست آن را پاس داشت و گرنه با آن خوش خياليها، قداست عاشورا كه سهل است اصل عاشورا نيز نابود مي شود. راستي با اين همه ساده لوحي و با سيل تحريفات تازه كه روز به روز هم، در حال تزايد است و با آن همه تحريفات شهرت يافته چه انتظاري جز اين مي توان داشت كه فردايي نه چندان دور، شاهد مسخ عاشورا و دگرگوني حماسه ي حسيني باشيم؛ مگر


اينكه هر شيعه اي تحريف زدايي از اين حماسه را وظيفه ي شرعي خود بداند و براي اين مهم با جديت تمام قيام كند.

3 - كتاب را در دو بخش جداگانه و هر بخش را در چند فصل سامان داديم؛ به اين ترتيب كه در بخش نخست از انواع و عوامل تحريف به تفصيل و با ذكر مثال، سخن گفته شد تا با ريشه يابي انواع تحريف و يادآوري عوامل و انگيزه هاي گوناگون آن، راههاي نفوذ تحريفات شناسايي و حوزه هاي آسيب پذير نمايانده شود. اين كار علاوه بر نشان دادن عمق فاجعه ي تحريف، براي تحريف زدايي از حماسه ي عاشورا و هم براي پيش گيري از پا گرفتن تحريفات تازه و احتمالي، لازم و ضروري بود.

در بخش دوم نيز تحريفات عاشورا نقد و بررسي شده است كه ترتيب كار يادآوري مي شود.

4 - همچنان كه از فهرست كتاب هم پيداست در تنظيم مطالب و مباحث بخش دوم، زندگاني امام حسين عليه السلام را از ولادت تا شهادت و حماسه ي عاشورا را از آغاز تا انجام در نظر داشته ايم و به همان ترتيب تاريخي پيش رفته ايم؛ به طوري كه مطالب مربوط به ميلاد و نامگذاري و ازدواج امام حسين عليه السلام در فصل نخستين از بخش دوم و نكاتي كه درباره ي پيام آوران عاشورا و اقدامات آنان در شهرهاي كوفه و شام و... است، در فصول واپسين كتاب گنجانده شده است.

نگارنده ي اين نوشتار، به لطف خدا بيشتر با نام نوراني و ياد روح نواز امام حسين عليه السلام زندگي كرده و اين توفيق الهي را داشته است كه از كودكي در سلك مداحان اهل بيت عليهم السلام درآيد و بهار زندگي را با نغمه ي نينوا و عشق عاشورا سپري كند و پس از آن نيز دوران بانشاط و شاداب نوجواني و جواني را دمساز و همراز مداحان و شاعران اهل بيت عليهم السلام باشد و بيش از همه با آنان و منبريهاي حسيني مأنوس و محشور گردد.

اما با سپاس از اين توفيق الهي، بايد بگويم هميشه از تحريفاتي كه در حريم حماسه ي حسيني رخ داده و با دست دوستان ناخودآگاه، روز به روز گسترده مي شود، بسختي رنج برده ام و از ساليان پيش در اين فكر بوده ام كه تا آنجا كه توان دارم در اين باره گامهايي بردارم. چندين سال پيش، كتابي را به نام محدث نوري، روايت نور منتشر ساختم؛ چرا كه محدث نوري نويسنده ي كتاب بي نظيري درباره ي تحريفات عاشوراست كه صد سال پيش با نام لؤلؤ و مرجان نوشته و منتشر شده است.

ما در آن كتاب و در آثار ديگر هر گاه كه مناسبتي ديده ايم از تحريفات عاشورا گفته ايم اكنون اين مجموعه را كه حاصل يك عمر زندگاني با عشق سيدالشهدا عليه السلام و نتيجه ي پانزده سال پژوهش است، به همه ي دوستداران سالار شهيدان تقديم مي كنم. اميد كه به ديده ي انصاف نگريسته شود و


پيروان صديق و آگاه مولايمان حسين عليه السلام را راه گشا باشد.

و السلام علي الحسين و علي الارواح التي حلت بفنائه

محمد صحتي سردرودي

قم - 26 / 3 / 76