بازگشت

نام حسين با گريه همراه است


آن گونه كه از متون اسلامي استفاده مي شود، نام حسين عليه السلام با گريه و ناله آميخته است و قبل از شهادتش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان


علي عليه السلام و مادرش فاطمه زهرا عليها السلام بر او گريسته اند. طبق روايات فراواني، چون حضرت حسين عليه السلام تولد يافت، جبرئيل به رسول خدا صلي الله عليه و آله نازل شد و خبر شهادت آن نوزاد را به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و پدر و مادرش داد و آنان از همان ايام براي حسين عليه السلام گريستند. طبق روايتي كه از عايشه نقل شده است، حسين عليه السلام كودك خرد سال بود كه وارد خدمت پيامبر گرديد، همان موقع جبرئيل به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ابلاغ كرد: زماني نمي گذرد كه اين كودك را افرادي از امت تو در سرزمين «طف» از خاك عراق به قتل مي رسانند «فبكي رسول الله صلي الله عليه و آله» اما جبرئيل افزود: «لا تبك، فسوف ينتقم الله، منهم، بقائمكم أهل البيت» [1] . «گريه نكن، در آينده خداوند به وسيله قائم اهل بيت از آنها انتقام مي گيرد».

«ابن عباس» مي گويد: به هنگام رفتن به «صفين» من همراه امير مؤمنان علي عليه السلام بودم چون در كنار شط فرات به «نينوا» وارد شد، امام عليه السلام با صداي بلند گريست و فرمود: اي پسر عباس اين محل را مي شناسي؟ گفتم: نمي شناسم اي اميرمؤمنان. فرمود: اگر اينجا را مثل من مي شناختي، هرگز از اينجا رد نمي شدي مگر اين كه مثل من گريه سر مي دادي. ابن عباس گفت: «فبكي طويلا حتي اخضلت لحيته و سألت الدموع علي صدره و بكينا معا»: «آن حضرت گريه مفصلي كرد به طوري كه اشك از روي محاسن او جاري شد، ما هم همصدا با علي عليه السلام گريه سر


داديم». بعد امام ادامه داد: واي، واي من با آل ابوسفيان چه كرده ام، سپس افزود: در اين سرزمين (كه كرب و بلا ناميده مي شود) هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مي رسند و مدفون مي گردند [2] .

طبق روايت امام صادق عليه السلام روزي فاطمه ي زهرا عليهاالسلام به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شد و آن حضرت را گريان ديد، از علت گريه اش پرسيد؟ رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: جبرئيل به من خبر داد كه حسين عليه السلام را گروهي از امت من به قتل مي رسانند! فاطمه عليهاالسلام نيز از شنيدن اين خبر به شدت گريست ولي وقتي از مقام بلند فرزندش به خاطر شهادت آگاه گرديد، آرامش و تسكين يافت [3] .

داستان گريه و عزاداري پس از شهادت آن حضرت از سوي امامان عليهاالسلام داستان مفصلي است كه به ذكر چند مورد اكتفاء مي كنيم:

امام سجاد عليه السلام كه خود در كربلا شاهد مصائب دلخراش امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش بود، پس از واقعه عاشورا تا زماني كه در قيد حيات بود، اين واقعه سوزناك را فراموش نكرد و هميشه گريه و سوگواري مي نمود. او هر وقت مي خواست آب بنوشد تا چشمش به آب مي افتاد، اشك از چشمانش سرازير مي شد وقتي علت اين كار را مي پرسيدند، مي فرمود: چكونه گريه نكنم در حالي كه يزيديان آب را


براي وحوش و درندگان بيابان آزاد گذاشتند، ولي آن را به روي پدرم بستند و او را با لب تشنه كشتند. مي فرمايد: هر وقت كشته شدن فرزندان فاطمه عليها السلام را به ياد مي آورم، گريه گلويم را مي گيرد. وقتي هم افرادي وي را دلداري مي دادند، مي فرمود: «كيف لا أبكي؟ و قد منع أبي من الماء الذي كان مطلقا للسباع و الوحوش» [4] .

امام سجاد عليه السلام در عزاي پدر مظلوم خويش به حدي گريست كه او را يكي از بكائيون پنج گانه تاريخ لقب دادند [5] . وقتي راز آن همه گريه را از آن حضرت مي پرسيدند، مصائب جانگداز كربلا را بازگو مي كرد و مي فرمود: مرا ملامت نكنيد، يعقوب، پس از آن كه يك فرزند خود را از دست داد، آنقدر گريست تا از غصه چشمهايش سفيد شد در حالي كه يقين به مرگ فرزندش نداشت.



از فراق روي يك يوسف اگر يعقوب سوخت

هجر هفتاد و دو يوسف كرده خونين دل مرا



در حالي كه من چشم خود ديدم در يك نيمروز چهارده نفر از اهل بيت مرا سر بريدند انتظار داريد، داغ آنها از دلم بيرون برود؟! [6] .

او نه تنها در ماتم پدر بزرگوارش اشك مي ريخت، بلكه مؤمنان را


نيز ترغيب به گسترش در عزاي آن مظلوم مي كرد: «ايما مؤمن دمعت عيناه لقتل الحسين حتي تسيل علي خده بواه الله بها في الجنة غرفا يسكنها احقابا» [7] .

«هر مومني كه بر شهادت حسين عليه السلام آن قدر بگريد كه اشك بر گونه اش جاري شود، خداوند براي او غرفه هائي در بهشت آماده مي سازد كه تا ابد در آن اقامت خواهد كرد».

امام باقر عليه السلام براي امام حسين عليه السلام اشك مي ريخت و به هر كس هم در خانه او بود، دستور داد گريه كند. و در منزل آن حضرت مجلس عزا و سوگواري براي امام حسين عليه السلام تشكيل مي گرديد و حاضران مصيبت آن حضرت را به هم تسليت مي گفتند [8] .

«عبد الله بن سنان» مي گويد: در روز عاشورا به حضور امام صادق عليه السلام شرفياب شدم آن حضرت را رنگ پريده و بسيار غمگين و گريان يافتم، علت آن را از امام پرسيدم، فرمود: امروز عاشورا و در چنين روزي جد ما امام حسين عليه السلام شهيد شده است [9] .

امام صادق عليه السلام به «ابو هارون مكفوف» دستور داد مرثيه بخواند آنگاه كه وي مرثيه خود را آغاز نمود، متوجه شد امام عليه السلام سخت گريه


مي كند و زناني كه پشت پرده بودند. همينكه صداي گريه امام صادق عليه السلام را شنيدند، آنها نيز صداي خود را به گريه و شيون بلند كردند، بعد امام فرمود: «من أنشد في الحسين شعرا فبكي و ابكي عشرا كتب له الجنة» [10] . «هر كس در مصيبت حسين عليه السلام شعر بگويد و گريه كند و ده نفر را بگرياند، بهشت بر او نوشته مي شود».

امام رضا عليه السلام مي فرمايد: روش پدرم امام موسي بن جعفر عليه السلام اين بود كه هرگاه ماه محرم مي رسيد، پيوسته غمگين بود تا دهه عاشورا سپري شود روز عاشورا روز گريه و ماتم او بود و مي فرمود: «هو اليوم الذي قتل فيه الحسين عليه السلام» [11] .

امام رضا عليه السلام فرمود: محرم ماهي است كه اهل جاهليت در آن ماه جنگ و خونريزي را حرام مي دانستند ولي دشمنان در آن ماه خون ما را ريختند، حرمت ما را شكستند، زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند و به خيمه هاي ما آتش زدند، اموال ما را غارت نمودند و حرمت رسول خدا را در حق ما رعايت نكردند.«ان يوم الحسين اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و أذل عزيزنا بأرض كربلا... علي مثل الحسين عليه السلام فليبك الباكون، فان البكاء عليه


يحط الذنوب العظام» [12] .

«كشته شدن امام حسين عليه السلام اشكهاي ما را ريزان و پلكهاي چشمان ما را مجروح و در كربلا عزيز ما را ذليل كرد... گريه كنندگان بايد بر حسين عليه السلام گريه كنند. گريه بر او گناهان بزرگ را مي ريزد».

امام رضا عليه السلام به «ريان بن شبيب» فرمود: «ان كنت باكيا لشي ء، فابك للحسين بن علي فانه ذبح كما يذبح الكبش و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون...».

«اگر بخواهي به چيزي گريه كني، بر حسين بن علي عليه السلام گريه كن زيرا سر آن حضرت را مثل سر گوسفند بريدند و او هيجده مرد از اهل بيتش كشته شدند كه در دنيا بي نظير بودند».

سپس به «ابن شبيب» فرمود: «اگر دوست داري در درجه هاي بلند بهشت با ما باشي، غمگين باش از براي غمگيني ما و شاد باش از براي شادماني ما» [13] .

حتي به موجب بعضي از روايات، امام زمان (عج) نيز مدام بر سيد الشهداء اشك مي ريزد. و مي گويد:

«اي جد بزرگوار! روزگار مرا به تأخير انداخت و نتوانستم به ياري تو بشتابم و با دشمنانت پيكار كنم در عوض: «فلاندبنك صباحا و


مساء و لأبكين لك بدل الدموع دما، حسرة عليك...» [14] . «هر صبح و شام بر مصائب تو گريه مي كنم، اگر اشك چشمم تمام شود، به جاي آن خون مي گريم». حتي به موجب روايات فراواني كه نقل شده است، همه كس و همه چيز خورشيد، و آسمان و زمين و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گريه مي كنند [15] .

شاعر پرشور «فؤاد كرماني» با استفاده از اين روايات چنين سروده است:



تا ندا كرد ولاي تو، در اقليم الست

بهر لبيك فدايت، دو جهان پر زد است



كشته شد عالم دهري، چو تو در عالم دهر

دهر تا روز قيامت، شب اندوه و عزاست



در غمت اعين و اشياء، همه از منطق كون

هر يكي مويه كنان، بر دگري نوحه گر است



رفت بر عرشه ني، تا سرت اي عرش خدا

كرسي و لوح و قلم، بهر عزاي تو بپاست






منكسف گشت، چو خورشيد حقيقت به جمال

گر بگيرند زغم، ديده ذرات رواست [16] .



موضوع قابل توجه اين است كه «عبدالله بن فضيل هاشمي» از امام صادق عليه السلام سؤال مي كند: چرا روز عاشورا اين چنين روز مصيبت و غم و اندوه و عزاداري گرديد؟ اما روز وفات پيامبر اكرم و اميرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام مجتبي عليهم السلام كه با زهر مسموم شد، اين چنين نشد؟ امام صادق عليه السلام فرمود: «ان يوم الحسين أعظم مصيبة من جميع ساير الأيام... فكان ذهابه كذهاب جميعهم...» [17] .

روز حسين - عاشورا - از لحاظ مصيبت از تمام روزها عظيم تر است... زيرا حسين عليه السلام تنها باقي مانده اصحاب پنج گانه كساء است كه رفتن او، مثل رفتن همه آنهاست».

روز عاشورا مصائبي بر خاندان رسالت وارد شد كه در خاطره هچ آفريده اي خطور نكند و قلم را تاب نوشتن نباشد، چه جالب گفته است:



فاجعة ان اردت اكتبها

مجملة ذكرة لمدكر



«مصيبتي بزرگ كه اگر بخواهيم آن را به نحو اقتصار براي ياد آوري ياد كننده اي


بنويسيم:



جرت دموعي فحال حائلها

ما بين لحظ الجفون و الزبر



«به يقين اشك روانم بين چشم من و اوراق كتب حايل آيد»



و قال قلبي بقيا علي فلا

و الله ما قد طبعت من حجر



«دلم گفت به من رحمي كن، به خدا سوگند من از سنگ آفريده نشده ام».



بكت لها الأرض و السماء دما

بينهما في مدامع حمر [18] .



«بر آن فاجعه زمين و آسمان و آنچه ما بين آن دو است، اشك و خون گريست».

غرض، روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه براي خاندان رسالت و شيعيان آنهاست. تنها بني اميه دشمنان اهل بيت بودند كه آن روز را روز مبارك و سرور و خوشحالي مي دانستند چنانكه در زيارت عاشورا مي خوانيم: «اللهم ان هذا يوم تبركت به بنو امية» «خدايا اين روز، روزي است كه آل زياد و آل مروان به خاطر اين كه حسين را كشتند، به آن مسرور شدند».

خلاصه در باب عزا و ماتم سيد الشهداء فرزند دلبند حضرت زهرا و علي مرتضي عليهم السلام روايات فراواني از ناحيه رسول خدا و ائمه


معصومين عليهم السلام وارد شده كه روز عاشورا، روز مصيبت و حزن اهل بيت و شيعيان ايشان مي باشد به اعتبار همين روايات بايد روز عاشورا غمگين و حزين بود. در روايتي مي فرمايد:

«هر كه ياد كند مصيبت ما را و بگريد و بگرياند مردم را، در روز قيامت در درجه هاي ما خواهد بود و هر كه مصيبت ما را ياد كند و گريه كند، چشم او در روزي كه چشمها همه بگريند، نگريد و هر كه در مجلسي بنشيند و دين ما را احياء نمايد، دل او نميرد در روزي كه دلها همه بميرند» [19] .

بنابراين اگر كسي روز عاشورا را روز جشن و سرور بداند، يقينا او مانند بني اميه دشمن اهل بيت است. پس اين كه سران صوفيه روز عاشورا را روز شادي و سرور و جشن مي دانند، بدون شك دشمن اهل بيت هستند و لو اين كه ادعاي دوستي بكنند. چنانكه «شيخ عبد القادر گيلاني» روز جانگداز عاشورا را روز فرح و شادي قلمداد كرده گفته است: «روز عاشورا هرگز روز مصيبت نمي باشد، روز جشن و شادي است و بر مردم لازم و واجب است كه در اين روز براي اهل و عيال خود هداياي تهيه كنند و آنها را به گردش و تفريح ببرند و آنها را با خوشگذراني سرگرم سازند» [20] .


پس اين مسلم است كه گريه بر امام حسين عليه السلام عنوان شرعي دارد و از عبارات بزرگ شمرده مي شود و در حقيقت ديده گريان و دل اندوهگين بر مصائب اهل بيت، شعار شيعه است. به قول يكي از شعراي عرب:



لك عندي ما عشت يا ابن رسول

الله حرن يفي بحق ودادي



ناظر بد موع غير بخيل

وحشي بالسلو غير جواد



«اي پسر پيامبر خدا در پيش من از براي تو تا زنده ام اندوهي است حق مودت را به جاي مي آورد. ديده ام از ريزش اشك دريغ نمي ورزد و درونم از رنج و غم تسلي نمايد».


پاورقي

[1] بحار الأنوار: ج 36، ص 349.

[2] بحار الأنوار: ج 44، ص 252 - 253.

[3] کامل الزيارات، ص 57.

[4] مناقب: ج 3، ص 303 - بحار الأنوار: ج 46، ص 109.

[5] ديگران عبارتند از: آدم، حضرت نوح، يعقوب و حضرت فاطمه زهرا - الخصال: ص 272.

[6] امالي صدوق، مجلسي، 29، ص 121.

[7] ثواب الأعمال: ص 83.

[8] وسائل الشيعة: ج 10، ص 398.

[9] بحار الأنوار: ج 98، ص 309.

[10] کامل الزيارات: ص 104.

[11] امالي الصدوق مجلس 27 - بحار الأنوار: ج 44، ص 284.

[12] بحار الأنوار: ج 44، ص 284.

[13] وسائل الشيعة: ج 10، ص 393، ح 5.

[14] المزار الکبير: ص 117 - 165 - بحار الأنوار: ج 98، ص 320.

[15] کامل الزيارات: ص 91، 90، 81، 83 - بحارالانوار: ج 14، ص 181 - مجمع البيان: ج 9، ص 65.

[16] شمع جمع: ص 178.

[17] وسائل الشيعة: ج 10، ص 392، 394 - علل الشرايع: ص 86.

[18] مفاتيح الجنان، اعمال روز عاشورا.

[19] امالي صدوق، ص 45 و عيون الأخبار: ص 162.

[20] الغنية لمطالبي طريق الحق في الأخلاق و التصوف و الآداب الاسلامية: ج 2، ص 56 - 57.