بازگشت

عاشورا و جلوه هاي معنوي


ناگفته نماند كه ابعاد شخصيت امام حسين عليه السلام قهرمان عاشورا با يكديگر گره خورده و شخصيت جامع او را تشكيل داده اند. و لذا معرفي شخصيت آن حضرت تنها از يك بعد بر سيماي زيباي او غبار ابهام خواهد افشاند و چهره اي به نسبت ناقص از آن حضرت نشان خواهد داد. بنابراين زيبائي چهره ي قهرمان عاشورا در گرو اين است كه همه ي ابعاد او اعم از عرفان، حماسه، اخلاق، و اجتماعي بودن نشان داده شود. پس چهره ي زيبا و جامع امام حسين عليه السلام آنجاست كه عرفان، حماسه، اخلاق و اجتماعي بودن و... در هم آميزد و اين چنين نيست كه بعد حماسي آن از بعد عرفاني و يا بعد اخلاقي آن از بعد


اجتماعي اش جدا باشد. في المثل عرفان از فضائل والاي انساني و حماسه و ستيز عليه ستم نيز از فضائل عالي انساني است و هر دو در شخصيت امام حسين عليه السلام در اوج كمال بود.

از دعاهاي امام حسين عليه السلام است كه مرحوم «شيخ ابراهيم كفعمي» (متوفي 905) در كتاب «البلد الأمين و الدرع الحصين» آن را نقل كرده است:

«اللهم منك البداء و لك المشية و لك الحول و لك القوة و أنت الله الذي لا اله الا انت جعلت قلوب اوليائك مسكنا لمشيتك و ممكنا لارادتك و جعلت عقولهم مناصب أوامرك و نواهيك، فأنت اذا شئت ما تشاء حركت من اسرارهم لو أمن ما ابطنت فيهم».

«پروردگارا! ايجاد خلقت از توست و اراده و قدرت در دست تو و تو آن خدائي هستي كه جز تو خدائي نيست، دلهاي دوستانت را مركز اراده و مشيت خويش ساخته اي، و عقل هاي آنان را مقام و پايه ي اوامر و نواهي خود قرار داده اي، و هر وقت مي خواهي از اسرار نهاني آنان آنچه را كه نهان ساخته اي به حركت مي آوري و اراده ي خويش را بر زبان اوليائت جاري مي سازي آنگونه كه به آنان در ضميرشان فهمانده اي با عقلهائي كه تو را مي خوانند و با حقايقي كه به آنان عطا فرمودي به سوي تو دعا مي نمايند».

«اللهم و اني مع ذلك كله عائذ بك لائذ بحولك و قوتك راض


بحلمك الذي...»

«پروردگارا! با همه ي اين اوصاف به تو پناه مي برم و به نيرو و قدرت تو تكيه مي كنم و به هر حكمي كه با علمت درباره ي من جاري ساخته اي، رضايت دارم هر طوري كه مرا سير دهي، سير خواهم كرد و هر منظوري كه در حق من داشته باشي، مقصود من نيز همان خواهد بود و از هر عملي كه موجب رضاي تو باشد، از خويشتن دريغ نخواهم كرد زيرا كه رضايت تو در آن است در وظائفي كه مرا به سوي آن فراخوانده اي، در حد توانم كوتاهي نخواهم كرد. به سوي آنچه كه به من نشان داده اي، سرعت دارم و در آن راهي كه مرا انداخته اي، سير خواهم كرد و در آنچه به من بصيرت داده اي بينا هستم وبه آنچه كه توجهم داده اي متوجه هستم.

خداوندا مرا از توجه و عنايت خود دور مدار و مرا از دايره ي حمايت خود خارج نكن و مرا از نيروي خويش محروم مدار و از آن هدفي كه اراده ي تو به آن تعلق گرفته، مرا خارج مساز و روحم را بر صراط هدايت ثابت فرما و روش مرا به راه درست قرار ده تا مرا به آمال و آرزوهايم برساني و آنچه را كه براي من اراده فرموده اي و مرا براي آن آفريده اي، ارزاني دار...». [1] .

در اين دعا، خلوص آن حضرت در آن بندگي و اطاعت، كاملا متجلي است. تكيه داشتن بر خدا و اميد بستن به نصرت و عنايت او، عامل تقويت روحي در مبارزه و ثبات قدم و در ميدان جنگ و يكي از


نشانه هاي ايمان بالاست، اين خصلت روحي در آن حضرت در سطح بسيار بالائي بود. «ابن عبدالبر» در «استيعاب» و «ابن اثير» در «اسدالغابة» نقل كرده اند كه امام حسين عليه السلام در شبانه روز هزار ركعت نماز بجا مي آورد و 25 مرتبه پياده به حج رفت و همراهان محملهاي او را مي كشيدند. [2] .

«ابن شهراشوب» در «مناقب» مي نويسد:

«به امام حسين عليه السلام گفتند: علت ايه هم ترس از خدا چيست؟ فرمود: روز رستاخيز كسي در امان نيست مگر در دنيا خائف باشد».

«لا يأمن يوم القيامة الا من خاف الله في الدنيا». [3] .

«انس ابن مالك» روايت مي كند كه ديدم امام حسين عليه السلام در مكه بر سر قبر «خديجه عليهاالسلام» آمد و گريه سر داد و به من گفت: دوست دارم تنها باشم. انس مي گويد من خود را از وي مخفي كردم مشغول نماز شد و طول كشيد يك وقت مناجاتش را شنيدم كه مي گويد:



يا رب يا رب انت مولاه

فارحم عبيدا اليك ملجاه



يا ذاالمعالي عليك معتمدي

طوبي لعبد كنت أنت مولاه






و ما به علة و لا سقم

أكثر من حبة لمولاه



اذا اشتكي بثه و غصته

اجابه الله ثم لباه



اذا ابتلا بالظلام مبتهلا

اكرمه الله ثم ادناه



ناگاه شنيدم كه سروش غيبي جواب او را چنين داد:



لبيك لبيك أنت في كنفي

و كلما قلت قد علمناه



صوتك تشتاقه ملائكتي

فحسبك الصوت قد سمعناه



دعاك عندي يحول في حجب

فحسبك الستر قد سفرناه



لوهبت الريح من جوانبه

خر سريعا لما تغشاه



سلني بلا رغبة و لا رهب

و لا حساب اني انا الله [4] .



و ليكن آنچه انسان را بهتر به مقام خلوص عبادت و مرتبه ي زهد و معرفت حسين عليه السلام آشنا مي سازد و همان دعاي عارفانه و عالمانه ي «عرفه» آن حضرت است وآن دعا مقام بالاي امام حسين عليه السلام را بيش از هر چيز آفتابي مي كند امام در اين نيايش منطقي ترين و واقعي ترين رابطه ي انسان را با خداوند توضيح مي دهد.



پاورقي

[1] بلدالأمين کفعمي.

[2] استيعاب: ج 1، ص 382 - اسدالغابة: ج 2، ص 20.

[3] مناقب: ج 4، ص 48.

[4] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 69.