بازگشت

نتيجه گيري


ضرورت گذر از روش روايي و تركيبي و قدم گذاشتن به مرحله ي تحليل، اجتهاد و تبيين در مطالعات و پژوهش هاي تاريخي و روش تحقيق تاريخي در حوزه ي تاريخ نگاري به طور عام و تاريخ نگاريِ اسلام به طور خاص نياز به اثبات و استدلال ندارد. موّرخان فعلي حركتي جدّي را در اين زمينه آغاز كرده اند؛ امّا تا رسيدن به مرزهاي تبيين تاريخي (قانونمند، عقلاني، روايي) در مطالعات و تحقيقات تاريخي و به تبع آن، تجزيه و تحليل و در نهايت، استنباط و اجتهاد معاني و مفاهيم ناشي از داده هاي نوشتاري و مكتوب تاريخ فاصله ي زيادي احساس شود. و اين خلايي است كه توجه و اهتمام موّرخان و پژوهشگران را مي طلبد. در سايه ي حاكم شدن تبيين هاي تاريخي با تمام انواع (قانونمند، عقلاني، روايي و حتي علّي) بر ساختار مطالعات تاريخي به تحليل ثانوي اطلاعات و داده هاي تاريخي و آشنا شدن با معنا و مفهوم پنهان گزاره هاي تاريخي كمك شاياني مي شود. كشف روابط تاريخي و علل و انواع آن، تبديل جبر تاريخي به ضرورت تاريخي و ارائه ي مدل هاي عام و فراگير در پديده هاي تاريخي، تنها در سايه ي پردازش به تبيين هاي قانونمند، عقلاني و رواييِ تاريخ امكان پذير خواهد بود. اميد است كه مورّخان و پژوهشگران با تكنيك ها و متدهاي علمي تاريخي اين سير علمي را سريع تر طي نمايند.