بازگشت

هجرت


آنـچـه مـانـع حـركـت انـقـلابـي و مـبـارزاتـي انسان مي شود، تعلّق و دلبستگي به خانه، زن و فـرزنـد، زنـدگـي و زادگـاه، وضـع موجود و... است. افراد هدفدار به خاطر ايمان و اهدافشان رنج خانه به دوشي و دوري از وطن و اقوام را بر جان مي خرند، يا براي دست يافتن به اهداف، سـرزمـيـنـهـا، مـحـيـطـهـا و زمـيـنـه هاي مناسبتري را جستجو مي كنند. اين است كه (هجرت تحميلي) و (هـجـرت اخـتـيـاري) در زنـدگـي انـسان هاي متعهّد و باهمّت، نقش مهمّي دارد. پيامبران، براي رسـاندن پيام خدا، مهاجرت مي كردند. عيساي مسيح، به خاطر هجرت هاي فراوانش، مسيح (كثير السياحه) لقب گرفته است. در بسياري از نهضتها نيز ردّپاي هجرت ديده مي شود.

قـرآن كـريـم از (مـهـاجـران) بـه عـظـمـت يـاد مـي كند. در تاريخ اسلام نيز مهاجرانِ به حبشه و مـهـاجـران بـه يـثـرب، مـوقـعـيـّت و احترام داشتند و هجرت، يك ارزش مكتبي به حساب مي آمد ودر تاريخ مسلمين، مبداء تاريخ قرار گرفت.

در نـهضت عاشورا نيز، امام حسين (ع) براي مقابله با حكومت جور، براي امر به معروف ونهي از مـنكر و در راه احياي دين دست به هجرت زد ومدينه را به قصد مكه، ومكّه را به سمت كوفه پشت سر نهاد. هجرت آن حضرت نيز در حيات مجدّد اسلام سهم ويژه اي داشت.

سيدالشهدا(ع) هنگام خروج از مدينه و وداع قبر رسول خدا آيه اي از قرآن را تلاوت مي كرد كه بـه هـجـرتِ حـضـرت مـوسـي (ع) و گـريز از ستم فرعوني مربوط مي شد. [1] : (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ). [2] .

دل كـنـدن از مـديـنـه، بـراي امـام بـسـيـار دشـوار بـود، امـّا در راه هـدف قـابـل تحمّل بود. وقتي به مكّه رسيد، پس از چند ماه اقامت، هم براي خنثي كردن توطئه يزيد بـراي تـرور او در كـنـار خـانـه خدا، هم براي اجابت دعوتنامه هاي شيعيان كوفه، به هجرتي ديـگـر پـرداخـت و راه كـوفـه را در پـيش گرفت. هجرتي به سوي شهادت، كه آگاهانه بود و بـراي فداكاري در راه تكليفي كه خون و جان مي طلبيد. از شهادت طلبان عاشق خدا نيز دعوت كـرد كه در اين هجرت همراه او شوند. خطبه حضرت در آستانه خروج از مكّه به سوي عراق، كه با (خُطَّ الْمَوْتُ عَلي وُلْدِ آدَمَ...) شروع مي شود، دربردارنده اين فراخواني به هجرت است:

(مـَنْ كـانَ باذِلاً فينا مُهْجَتَهُ، مُوَطِّناً عَلي لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنا فَاِنّي راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَاللّهُ) [3] .

در ايـن دعوت، دو مشخّصه براي اين كوچندگان مطرح فرمود كه تحقّق اين دو شرط، زمينه ساز ايـن هـجرت مقدّس است: آمادگي براي بذل خون، آمادگي براي ديدارِ خدا. هر كه اين دو صفت را دارد، با من كوچ كند، كه من سحرگاه كوچ مي كنم.

همراهان او نيز در راستاي اداي تكليف و نصرت امام، هجرت به مكّه و كوفه كردند. آنان هم كه از مـكـّه هـمـراه او شـدنـد، يـا وقـتـي حـركـت او را بـه سـوي كـوفـه شنيدند، به هر قيمت خود را به او رسـانـدنـد و دسـت از خانه و زندگي و وطن كشيدند و به كربلا آمدند، همه درس آموخته (هجرت) بودند.

پـس از شـهـادت امـام حـسـيـن (ع)، يـكـي از تـعـاليـم ديـن بـراي زنـده نگهداشتن فرهنگ شهادت وعـاشـورا، (زيـارت) كـربلا بود كه امامان (ع) توصيه اكيد داشتند. بويژه براي آنان كه از راهـهـاي دورتـر، آهـنـگ تـربـت سـيـدالشهدا(ع) كنند، ثواب بسيار دارد. در دوره هاي خفقان اموي وعـبـاسـي، ايـن هـجـرت بـراي زيـارت، نقش مهمتري داشت و خيليها تن به پيامدهاي آن مي دادند و زائر كـربـلامـي شـدنـد. بـرخي هم از بيم جان، از آن چشم مي پوشيدند. از اين رو در يكي از زيـارتـنـامـه هـا، زائر، خود را وارد بر ساحتِ آن حضرت و منزلتخواه نزد خدا مي داند و خواستار ثـبـات قـدم در راه هـجـرت بـه سـوي مـزار امام و مرام او مي شود: (... وَ ثُباتَ الْقَدَمِ فِي الْهِجْرَةِ اِلَيْكَ) [4] .

هـجـرت، پـيام عاشوراست، چه براي دفاع از دين وبسط مكتب، چه در راه مبارزه با ستم و ياري مـظـلومـان در هـر جاي عالم، چه براي فرار از محيطهاي فاسد براي در امان ماندن از آلودگيها. پختگي يك انسان در دامان هجرت است و شكل گيري تمدّنها نيز رهاورد هجرتهاي سرنوشت ساز است. در طول سالهاي دفاع مقدّس نيز، رزمندگان اسلام به فرمان امام امّت، براي اداي تكليف دسـت از خـانـه وتـعـلّقات زندگي مي كشيدند و به سوي جبهه ها هجرت مي كردند، آنگونه كه خـود امـام راحـل(ره) بـا هـجرتِ تحميلي از ايران به تركيه، سپس به نجف و از نجف به پاريس، و هجرتي مجدّد براي بازگشت به ميهن اسلامي ايران، درس آموز مهاجران در راه خدا شد.


پاورقي

[1] قصص، آيه 22.

[2] ارشاد، شيخ مفيد، (چاپ کنگره...) ج 2، ص 35.

[3] بحارالانوار، ج 44، ص 367.

[4] مفاتيح الجنان، زيارت اول از زيارات مطلقه امام حسين (ع)، ص 423.