بازگشت

هر روز عاشورا


از درسـهـاي مـهـمّ عـاشـورا، شـنـاخـت تـكـليـف دفـاع از حـق و مـبـارزه بـا بـاطـل وسـتـم، در هر جا و هر زمان است. قيام حسيني تكليف خاصّ آن حضرت و يارانش در آن مقطع زماني خاصّ نبود. تكليفي ديني به اقتضاي آن شرايط و برخاسته از محكماتِ دين بود. هرگاه هـر جـا نـظـيـر آن شرايط پيش آيد، همان تكليف هم ثابت است. حسين بن علي (ع) حركت خويش را قـيـام بـر ضـدّ كـسـانـي مـي دانـسـت كـه سـتـمـگـرانـه سـلطـه يـافـتـه انـد، حـلال الهـي را حـرام مـي كـنـنـد، عـهـد الهـي را مـي شـكـنـنـد، حـدود خـدا را تـعطيل مي كنند، برخلاف سنت رسول خدا(ص) حركت مي كنند. در خطبه خويش، اين ويژگيها را در سـلطـه يـزيـد، مـحـقـّق مـي دانـسـت و قـيـام بـر ضـدّ آن را تـكـليـف، ومي فرمود: (فَلَكُمْ فِيَّ اُسْوَةٌ) [1] در كار من براي شما الگو و سرمشق تبعيّت و پيروي است. پس ماهيّت قيام كربلا در گستره زمين و زمان جاري است و همه جا با الهام از اين مكتب، بايد بر ضدّ ستم قيام كرد و در راه آزادي و عزّت فداكاري نمود.

جـمـله (كـُلُّ يـَوْمٍ عـاشُورا وَ كُلُّ اَرْضٍ كَرْبَلا) حتي اگر حديث هم نباشد، حقيقتي است كه از متن دين و روح عـاشـورا بـرمـي آيـد و شـعـاري اسـت، نـشـانـدهـنـده تـداوم وپـيـوسـتگيِ خطِّ درگيري حق و باطـل در هـمـه جـا و هـمـيـشـه، كه عاشوراي سال 61 يكي از بارزترين حلقه هاي اين زنجيره طولاني است.

اينكه در زيارتنامه ها بصورت مكرّر اين مضمون آمده كه: من با دوستانتان دوست و با دشمنانتان دشـمـن و در حـال جـنـگـم، بـا وليّ شما موالات و با عدوّ شما معادات دارم، از خداوند مي طلبم كه تـوفـيـق خـوانـخـواهـي شـمـا را در ركـاب پـيـشـوايـي راهـنـمـا و حـقگـو نـصـيـبـم كـنـد و امـثـال ايـنـگـونـه تـعـبـيـرات، نـشـانِ تـداوم ايـن جـبـهـه در طـول تـاريـخ اسـت، وگـرنـه عـاشـورا بـه پايان رسيده و دشمنان آن حضرت هم مرده اند، پس خصومت با چه كساني ونصرت در چه جبهه اي؟

در زيـارت حـضـرت عـبـاس (ع) مـي خـوانـيـم: (اَنـَا لَكـُمْ تـابـِعٌ وَ نـُصـرَتـي لَكـُم مـُعـَدَّةٌ) [2] مـن پـيـرو شمايم و ياري من براي شما مهيّاست. اين هم نشانه اي از تداوم عاشورا تا هميشه تاريخ است.

نبرد عاشورا گرچه از نظر زمان، بسيار كوتاه بود، امّا از نظر امتداد، طولاني ترين درگيري بـا ستم و باطل است و تا هر زمان كه هر آرزومندي آرزو كند كه كاش در كربلا بود و در ياري امام بـه شـهادت مي رسيد، امتداد دارد. اين آرزو و اشتياق هم در زيارتنامه ها مطرح است: (يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَكُمْ فَأفُوزَ مَعَكُمْ) [3] .

حضرت امام (قدس سرّه) درباره مفهوم (هر روز عاشورا) فرموده است:

(ايـن كـلمـه كـل يوم عاشورا و كل ارضٍ كربلا يك كلمه بزرگي است... همه روز بايد ملّت ما اين مـعـنـي را داشـتـه بـاشـد كـه امـروز روز عـاشـوراسـت و مـا بـايـد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلارا ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد. انحصار به يك افراد نمي شود. قضيّه كربلا منحصر به يك جمعيّت هفتاد و چند نفري و يك سرزمين كربلا نبوده، همه زمينها بايد اين نقش را ايفا كنند.) [4] .

الهامي كه همه مبارزان راه آزادي از كربلا گرفته اند و قيام هاي عدالتخواهانه و احياگرانه دين كـه در تـاريـخ اسـلام بوده است، حلقه هاي ديگري از اين مبارزه است ونشان مي دهد كه هر روز عـاشـورا وهـمـه جـا كـربـلاسـت. در انـقـلاب اسـلامـي ايـران نـيـز، چـه در حـمـاسـه هـشـت سال دفاع مقدّس، همين اتصال به نهضت عاشورا منبع حركت آفريني والهام بود.

امام خميني (ره) درباره اين پيوند در سالهاي دفاع مقدّس فرمود:

(امـروز، روز عـاشـوراي حـسـيـنـي اسـت، امـروز، ايـران كـربـلاسـت، حـسـيـنـيـان آمـاده باشيد.) [5] .

و در پيامي به مناسبت هفده شهريور فرمود:

(عـاشـورا، قـيـام عـدالتـخـواهـان بـا عـددي قـليـل وايـمـان وعـشـقـي بـزرگ، در مـقـابـل سـتـمـگـران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن بود كه اين برنامه سرلوحه زنـدگـي امـّت در هر روز و هر سرزمين باشد. روزهايي كه بر ما گذشت، عاشوراي مكرّر. بود و مـيـدانـهـا و خيابانها و كوي و برزنهايي كه خون فرزندان اسلام در آن ريخت، كربلاي مكرّر.) (17 شـهريور، مكرّر عاشورا و ميدان شهدا مكرّر كربلا و شهداي ما مكرّر شهداي كربلاو مخالفان ما مكرّر يزيد و وابستگان او هستند.) [6] .

ايـن جبهه هنوز هم گشوده است. پيروان حسين (ع) هر جا كه ميدان دفاع از مظلوم و سركوب ظالم باشد، با الهام از همين درس و پيام، حضور را تكليف خود مي دانند.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 4، ص 304.

[2] مفاتيح الجنان، زيارت حضرت عباس، ص 435.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين در روز عرفه، ص 453 و زيارت مطلقه امام حسين، زيارت هفتم، ص 430.

[4] صحيفه نور، ج 9، ص 202.

[5] همان، ج 20، ص 195.

[6] همان، ج 9، ص 57.