بازگشت

دنيا طلبي


دلبستگي به دنيا و خوگرفتن به رفاه و لذائذ زندگي، سبب مي شود كه افراد در هنگام نياز بـه فـداكـاري و جـانـبـازي، حـضـور لازم را در صـحـنـه دفـاع از حـق و مـبـارزه بـا بـاطـل نـداشـته باشند. تأكيدهاي فراوانِ پيامبران و پيشوايان دين در مورد دلبسته نشدن به زنـدگـي مـادّي بـراي درمان همين درد است. خود سيدالشهداء(ع) نيز مردم را (بندگان دنيا) مي شمارد كه تا وقتي زندگيشان بر مدار دين بچرخد، دم از دين مي زنند، امّا هرگاه كه با بلاها و رنـجـهـا و سـخـتـيـهـا آزمـوده شوند، دينداران واقعي اندك مي شوند: (اَلنّاسُ عَبيدُ الدُّنْيا... فَاِذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّيّانُونَ) [1] .

بـويـژه اگـر اين دنياطلبي از راه حرام باشد و هديه هاي نامشروع و غذاهاي حرام و شبهه ناك، شكمها را پركرده باشد، هم دلها از درك و دريافت هدايت و حق محروم مي شود، هم لقمه هاي حرام، دينداري و تعهّد را كاهش مي دهد وعمل به وظيفه را در بوته فراموشي قرار مي دهد. امام حسين (ع) روز عـاشـورا در خـطاب به سپاه كوفه و نكوهش از اينكه آنان نه به سخن حق حضرت گوش مي دهند ونه دعوتش را به حقّ و رشاد مي پذيرند رمز اين حالت را همين گرايش به دنياي حرام مي داند ومي فرمايد:

(هـمـه شـمـا فـرمان مرا سرپيچي مي كنيد، به سخنم گوش فرانمي دهيد (حق داريد، چرا كه) تـحـفه ها و هديه هايتان همه از حرام است وشكمهايتان از حرام پر شده است، پس بر دلهاي شما مـهـر خـورده، واي بـر شـمـا چـرا سـاكـت نـمـي شـويـد، چرا گوش نمي دهيد و نمي شنويد؟ (قَدِ انـْخـَزَلَتْ عـَطـِيـّاتُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ مُلِئَتْ بُطُوُنُكُمْ مِنَ الْحَرامِ فَطُبِعَ علي قُلوبِكُمْ، وَيْلَكُم اَلا تُنْصِتوُنَ؟ اَلا تَسْمَعوُن؟) [2] .

مقام معظم رهبري در يادكرد نسبت به اين عامل مي فرمايد:

(دنـبـال شـهـوترانـيـهـا و هـوسـهـا ودر يـك جـمـله دنـيـاطـلبي رفتن وبه فكر جمع آوري ثروت و مـال بـودن و التـذاذ و بـه دام شـهـوات دنـيـا افـتـادن و اصل دانستن اينها و فراموش كردن آرمانها، اين دردِ اساسي و بزرگ است و ما هم ممكن است به اين درد، دچار بشويم.) [3] .

عـلاوه بـر ايـنـكـه گـرايشهاي دنياخواهانه و رياست طلبانه، گاهي انسانها را از نصرت حق و مـبـارزه بـا بـاطـل بـازمـي دارد، گـاهـي هـم از سـوي ظـالمـان و اهـل بـاطـل، بـا بـذل مـال و وعده هاي دنيوي، دام بر سر افراد مي گسترند و دلها را به سوي خـودشـان جـذب مـي كـنـنـد و ايـن گـونـه پـشـت جـبـهـه حـق را خـالي مـي سـازنـد. سـپـاهـي از پـول و لشـكـري از مـطـامـع دنـيـوي گـاهـي كـارسـازتـر از سـاز وبـرگ نـظـامـي و جـنگجويان عـمـل مـي كـند. در عاشورا از اين شيوه استفاده شد تا بزرگان كوفه وبصره دست از ياري امام بـكـشـنـد و هوادار والي اموي شوند. به نقل تاريخ، اشراف وشخصيّتهاي ذي نفوذ را با رشوه هـاي بـزرگ و پـركردن كيسه ها، به سوي خود كشيدند و مودّت وياري آنان را در جهت خويش به كارگرفتند. [4] .

فريب دنيا وجلوه هاي آن را خوردن، آخرت را از ياد مي برد و در يك معامله زيانبار، انسان را به فـروختن آخرت وسعادت ابدي به دنياي گذرا وامي دارد. در زيارت اربعين، از حادثه عاشورا چنين گزارش شده است:

(كساني براي كشتن امام حسين همدست و همداستان شدند كه دنيا فريبشان داد و بهره خويش را به چـيـزي فـرومـايـه و بـي ارزش فـروختند و آخرت خود را به بهاي ناچيز واندك معامله كردند و از روي تـكـبـّر، در هـواپـرسـتـي خـود غـوطـه خوردند و تو و پيامبرت را به خشم آورده، پيروي از اهـل دشـمـنـي ونـفـاق كـردنـد: وَ قـَدْ تـَوازَرَ عـَلَيـْهِ مـَنْ غـَرَّتـْهُ الدُّنْيا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْني...) [5] .


پاورقي

[1] تحف العقول، ص 245.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 8.

[3] عاشوراي سال 1372.

[4] وقـعـة الطـّف، ص 174: (امـّا اشـراف النـاس فـقـد اعظمت رشوتهم وملئت غرائرهم، يُستمال وُدّهم و...).

[5] مفاتيح الجنان، زيارت اربعين، ص 468.