بازگشت

فدا شدن در راه خدا


بـراي انـسـانـهاي موحّد، چيزي بالاتر از آن نيست كه نعمت وجود را در راه رضاي معبود، به كار گيرند و در راه خدا خرج شوند و فدا گردند. آمادگي براي (فدا شدن)، نشانه صدق انسان در راه مـحـبـّت خـداسـت. خـدا مـشـتـري جـانها و مالهاست و در برابر آن بهشت مي دهد. [1] اوليـاي خـدا در بـرابـر پـروردگـار، بـراي خـود هـيـچ شأنـي قـائل نـيـستند و اگر دين الهي نيازمند مال و جان و حتّي آبروي آنان باشد، از نثار آن مضايقه اي ندارند.

عزّت و عظمت و ارزش دين، تا حدّي است كه براي بقاي آن، عزيزترين انسانهاي پاك و حجّتهاي الهي فدا مي شوند و اين فدا شدن را اداي حقّ الهي مي شمارند.



دين خدا عزيزتر است از وجود ما

اين دست و پا و چشم و سر و جان فداي دوست



در دوره اي كـه ديـن خـدا در مـعـرض زوال بـود وجـهـالت وغـفـلت مـردم زمـيـنـه ايـن اضمحلال مكتب شده بود، امام حسين (ع) حاضر شد براي بيداري و آگاهي مردم قرباني شود. در زيارت اربعين مي خوانيم:

(وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالةِ وَ حيْرَةِ الضّلالة) [2] .

او خون خويش را در راه تو نثار كرد، تا بندگانت را از ناداني و سرگشتگي گمراهي نجات دهد.

در زيارتنامه مسلم بن عقيل و هـانـي بـن عـروه هـم [3] از ايـن دو شـهـيد بزرگوار نهضت امام حسين (ع)، بعنوان كـسـانـي كـه جـان خـويش را در راه ياري حجّت خدا و فرزند حجّت خدا و در راه خدا و رضاي او فدا كردند، ياد شده است. ياران ديگر امام نيز همه خود را فداي دين و قرباني راه خدا و احياي اسلام كردند و از زندگي دنيوي به خاطر حق، گذشتند و جاويد شدند.

حـفـظ ديـن خـدا قـربـانـي مـي خـواهـد. حـسـيـن بـن عـلي (ع) و يـاران و فـرزنـدانـش قـربـانـيـان اهل بيت در اين راه بودند. حضرت زينب (س) پس از حضور بر بالين سيدالشهداء و در كنار جسد قطعه قطعه او چنين گفت: (اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا هذَا الْقُرْبانَ) [4] ، خدايا اين قرباني را از مـا بـپـذيـر. در تـعـابير ديگري هم از آن حضرت به عنوان (ذبيح) ياد كرده اند، چرا كه او اسماعيلي بود كه در مناي حق شهيد شد و حيات دين را تضمين كرد.

بـراي ملّتها هم قرباني شدن و قرباني دادن، رمز عزّت و پيروزي است. پيام عاشورا اين است كـه: مـلّتـي كـه در راه (آزادي) گـام بـرداشـتـه و برمي دارد، بايد قربانيان بسياري تقديم آسـتانِ حرّيت كند و اگر جامعه اي حاضر به فداكردنِ عزيزانش در راه عزيزترانش (آرمان و مكتب و آزادي و اسـتـقـلال) نباشد، هرگز از ذلّت به عزّت نمي رسد. از عظمت قرباني مي توان به جـايـگـاه رفـيع و عظيم چيزي پي برد كه قرباني، در راه آن فدا شده است. سيدالشهدا(ع) و شـهداي كربلادر راه دين و حق فدا شدند، پس عظمتِ دين خدا از آن آشكار مي شود. امام خميني (ره)درباره نقش فداكاري امام حسين (ع) براي احياي دين خدا مي فرمايد:

(سـيـدالشـهدا(ع)، نهضت عاشورا را برپا نمود و با فداكاري و خون خود و عزيزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بني اميّه را محكوم و پايه هاي آن را فروريخت.) [5] .

(اسـلام، هـمـچـو عـزيـز اسـت كـه فـرزنـدان پـيـغـمـبـر، جـان خـودشـان را فـداي اسـلام كردند...) [6] .

(امـام حسين (ع) خود و تمام فرزندان و اقرباي خودش را فدا كرد و پس از شهادت او اسلام قويتر شد.) [7] .

تعابير امام امّت درباره فدا شدن و فداكاري سالار شهيدان در راه خدا فراوان است. حضرت امام، روحـيـه شـهـادت طـلبـي و آمادگي براي فدا شدن را كه در ايران اسلامي و در ميان رزمندگان اسلام بود، بارقه اي از همان روح عاشورايي مي دانست و مي فرمود:

(مـلّت ما اكنون به شهادت و فداكاري خوگرفته است و از هيچ دشمني و هيچ قدرتي و هيچ توطئه اي هراس ‍ ندارد. هراس، آن دارد كه شهادت، مكتب او نيست...) [8] .

خـود امام نيز اين شهادت طلبي و آمادگي براي فدا شدن بهر دين را از كربلا آموخته بود و مي فرمود:

(مـن خـون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم.) [9] .

(مـن امـيـدوارم بـه فـوز (احـدي الحـُسـنـيـيـن) نـائل شـوم، يـا پـيـشـرفـت مـقـصـود و اقـامـه عدل و حق، يا شهادت در راه آنكه حقّ است). [10] .


پاورقي

[1] توبه، آيه 111.

[2] مفاتيح الجنان، ص 468.

[3] همان، ص 402 و403.

[4] حياة الا مام الحسين، ج 2، ص 301.

[5] صحيفه نور، ج 4، ص 100.

[6] همان، ج 10، ص 30.

[7] همان، ج 15، ص 114.

[8] همان، ج 13، ص 65.

[9] همان، ج 20، ص 113.

[10] همان، ج 4، ص 279.