بازگشت

پيام پيروزي


آنان كه وارد صحنه جنگ و ميدان مبارزه شده و در برابر دشمن قرار مي گيرند، در پي پيروزي خود و شكست دشمن هستند و حسين بن علي عليه السلام نيز از اين قانون خود مستثنا نيست، ولي نكته مهم اين است كه شكست و پيروزي از نظر آن حضرت، بر خلاف عامه مردم، مفهوم و معناي خاص داشت و داراي بعد ديگري است كه اين معنا در نظر اكثر مردم نه تنها كاربردي ندارد، بلكه گاهي درك و تصور آن نيز ممكن نيست و از اين رو درباره قيام آن حضرت تاويلات و برداشتهاي گوناگون و گاهي نظرات متضادي ابراز شده است.

آري، مفهوم پيروزي از نظر امام عليه السلام در مرحله اول انجام دادن يك وظيفه الهي و به پايان رسانيدن يك مسووليت شرعي است. پيروزي از ديدگاه آن حضرت تحكيم بخشيدن به ارزشهاي انساني و حركت در مسيري است كه براي همه انبيا و اوصيا در جهت هدايت جامعه به سوي سعادت ابدي آنان ترسيم شده است؛ خواه اين حركت با پيروزي ظاهري او و شكست دشمن همراه باشد يا اين حركت به شكست ظاهري منجر شود.

و اين حقيقتي است كه فرازهاي متعددي از پيامهاي آن حضرت به وضوح بر آن دلالت مي كند، اكنون به نقل چند نمونه از آنها مي پردازيم:

1 / 19 - اما بعد، فانه يشاقق الله و رسوله من دعاء الي الله عزوجل و عمل صالحا و قال انني من المسلمين؛ و قد دعوت الي الامان و البر و الصلة، فخير الامان الله. [1] .

«كسي كه به سوي خدا دعوت كند و عمل صالح انجام دهد و خود را در زمره مسلمانان بداند، بي شك با خداوند و پيامبرش ‍ مخالفت نورزيده است و اما اينكه به امان، احسان، صله و پاداش ‍ دعوت نمودي پس آگاه باش بهترين امان، امان خداست».

اين فراز و پيام، بخشي از جملاتي است كه حسين بن علي عليه السلام در پاسخ «عبدالله بن جعفر و يحيي بن سعيد» فرمود كه آنان پس از حركت امام عليه السلام از مكه، بيرون شهر به آن بزرگوار رسيدند و ضمن ارائه امان نامه اي از «عمروبن سعيد [2] » از آن حضرت در خواست مراجعت به مكه نمودند و عبدالله در اين باره اصرار مي ورزيد و خطرات آينده و پيمان شكني مردم عراق را ترسيم مي نمود، امام عليه السلام با جملات ياد شده، پاسخ داد.

2 / 19 - بسم الله الرحمن الرحيم، من الحسين بن علي الي محمد بن علي و من قبله من بني هاشم. اما بعد، فان لحق بي استشهد و من لم يلحق بي لم يدرك الفتح، والسلام. [3] .

ما اين فراز و ترجمه آن را در صفحه يكصد و نه ضمن پيام شهادت حسين بن علي عليه السلام نقل نموديم و چون اين سخن امام، گذشته از پيام شهادت، داراي مفهوم پيروزي معنوي مي باشد، در اين بخش نيز به نقل آن مبادرت ورزيديم.

3 / 19 - ان نزل القضاء بما نحب و نرصي فنحمد الله علي نعمائه، و هو المستعان علي اداء الشكر، وان القضاء دون الرجاء فلم يبعد من كان الحق نيته، و التقوي سريرته. [4] .

«اگر پيشامدها بر وفق مراد و دلخواه ما باشد، شكرگزار نعمتهاي خداوند خواهيم بود و تنها اوست يار و مددكار ما در سپاس گزاريش. و اگر حوادث و پيشامدها ميان ما و خواسته هايمان مانع گردد و كارها طبق مراد ما پيش نرود، باز هم كسي كه نيتش حق و پاكيزه سرشت است، از مسير صحيح دور نگرديده (و راه خود را گم نمي كنيد»).

امام عليه السلام اين فراز را در پاسخ «فرزدق» شاعر معروف كه عازم حج بود، در خارج از شهر مكه به او فرمود. حضرت در اين ملاقات از وي وضع مردم عراق را پرسيد، پاسخ فرزدق اين بود:

«قلوب الناس معك و اسيافهم عليك». [5] .

«گرچه دلهاي مردم با شماست، اما شمشيرهايشان بر عليه تان مي باشد».

لحن فرزدق ياس آور و پيشنهادش به امام عليه السلام انصراف از سفر به عراق بود كه امام با جمله فوق: «ان نزل القضاء...» به او پاسخ داد.

4 / 19 - اما و الله! اني لارجو خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا. [6] .

آگاه باش! به خدا سوگند! من اميد قطعي دارم بر اينكه اراده و خواست خداوند درباره ما خير است، خواه كشته شويم يا پيروز گرديم».

اين فراز و فراز سوم را امام در منزل «عذيب الهجانات» يكي از منازل نزديك كربلاست، در پاسخ «طرماح» و يارانش ايراد فرمود وقتي او به همراه چهار تن از دوستانش در اين منزل به حضور امام رسيد، دوستانش عرض كردند يابن رسول الله! «طرماح» در اين سفر، اشعاري را كه مشعر بر شوق وافر و ارادت شديد به درك فيض زيارت شما و در عين حال، حاكي از اضطراب و نگراني او از اين سفر شما بود، زياد مي خواند و تكرار مي نمود، امام عليه السلام براي رفع نگراني آنان فرمود:

...اني لارجو ان يكون خيرا ما اراد الله بنا....

آنگاه خود طرماح چنين گفت: يابن رسول الله! نگراني من بي جهت نيست؛ زيرا من از كوفه بيرون نيامدم مگر اينكه ديدم در كنار اين شهر، گروه زيادي براي مقابله با شما اجتماع كرده اند، شما را به خدا سوگند! از اين سفر بر گرديد؛ چون من اطمينان ندارم حتي يك نفر از اهل كوفه هم به ياري شما برخيزد.

امام عليه السلام در پاسخ پيشنهاد طرماح پيشنهاد چنين فرمود:

5 / 19 - ان بيننا و بين القوم عهدا و ميثاقا، و لسنا نقدر علي الانصراف حتي تتصرف بنا و بهم الامور و بهم الامور في عاقبة. [7] .

در ميان ما و مردم كوفه عهد و پيمان بسته شده است (از آنان و عده حمايت و از ما وعهده رهبري و هدايت) و در اثر اين پيمان، براي ما امكان بازگشت نيست تا ببينيم عاقبت كار ما و آنان به كجا مي انجامد».

6 / 19 - «ما كنت لا بداهم بالقتال حتي يبدئوني». [8] .

«من شروع كننده جنگ نخواهم بود مگر آنان شروع كنند».

چون قافله امام عليه السلام و به موازات آن، سپاهيان حر به «عذيب الهجانات» رسيدند، نامه اي از ابن زياد به دست حر رسيد كه مضمون آن سختگيري نسبت به حسين بن علي و جلوگيري از حركت آن حضرت بود. در اينجا «زهير بن قين» از ياران امام عليه السلام چنين پيشنهاد نمود كه يا بن رسول الله! براي ما جنگ كردن با اين گروه كم آسانتر است از جنگ نمودن با لشكر انبوهي كه در پشت سر آنان مي باشد و با ورود چنين لشكري، تاب مقاومت براي ما نخواهد ماند.

امام در پاسخ «زهير» فرمود: «تا آنان شروع به جنگ نكنند، من آغازگر جنگ نخواهم بود».


پاورقي

[1] تاريخ طبري 6 / 229 «.

[2] «عمروبن سعيد بن عاص» از طرف يزيد امير الحجاج بود و در مکه حضور داشت و براي اينکه بتواند حسين بن علي عليه السلام را از سفر عراق منصرف سازد و بر او در اقامت در مکه اطمينان بدهد، نامه اي را به وسيله برادرش ‍ «يحيي بن سعيد و عبد الله بن جعفر» به آن حضرت فرستاد.

[3] کامل الزيارات، باب 23 / ح 20.

[4] ارشاد مفيد / 218. کامل اين اثير 3 / 276. طبري 6 / 218 و البداية و النهاية 8 / 166.

[5] ارشاد مفيد / 218.

[6] مقتل مقرم / 187. طبري 6 / 230 - 231. کامل ابن اثير 3 / 281.

[7] مقتل مقرم / 187. طبري 6 / 230 - 231. و کامل ابن اثير 3 / 281.

[8] خوارزمي 1 / 234. طبري 6 / 232. و کامل 3 / 282.