بازگشت

در بطن عقبه


3 / 18 - ما اراني الا مقتولا، فاني رايت في المنام كلابا تنهشني، و اشدها علي كلب ابقع. [1] .

«من درباره خودم هيچ پيش بيني نمي كنم جز اينكه كشته خواهم شد؛ زيرا در عالم رويا ديدم كه سگهاي چندي به من حمله نمودند و درنده ترين آنها سگي بود سفيد و سياه».

امام عليه السلام اين خبر را در منزل «بطن عقبه» به اطلاع ياران و اهل بيت خويش رسانيد.

4 / 18 - اني خفت براسي فعن لي فارس و هو يقول: القوم يسيرون و المنايا تسري اليهم، فعلمت انها انفسها نعيت الينا. [2] .

«من سرم را به زين اسب گذاشته بودم كه خواب خفيفي بر چشمم مسلط شد، در اين موقع صداي اسب سوار «هاتفي» به گوشم رسيد كه مي گفت اينان به هنگام شب در حركتند، مرگ هم آنان را تعقيب مي كند و براي من معلوم شد كه اين خبر مرگ ماست».

امام اين جمله را پس از حركت از «قصر بني مقاتل» و در نزديكي كربلا فرمود، آنگاه كه قافله شبانه در حركت بود، صداي استرجاع امام بلند شد، حضرت علي اكبر علت اين استرجاع را سؤال نمود، امام در پاسخ وي فرمود: «اني خففت برأسي...».


پاورقي

[1] مقتل مقرم / 181 کامل الزيارات باب 23 / ح 19.

[2] مقتل مقرم / 191. انساب الاشراف 3 / 185. طبري 6 / 213 و کامل ابن اثير 3 / 282.