بازگشت

پيام اتمام حجت


در بخش گذشته با پيامهاي حسين بن علي عليه السلام كه ياران خود را در ماندن يا رفتن آزاد گذاشته بود، آشنا شديم و اينك پيامهاي ديگري از آن حضرت كه در آنها «احتجاج و اتمام حجت» مي باشد در اختيار خواننده عزيز قرار مي دهيم.

امام عليه السلام با اين پيامها در روز عاشوا به مردم و لشكريان بني اميه كه كه قصد جنگ با آن حضرت را داشتند، به صورت عام و گاهي به طور خاص و انفرادي، موعظه و نصيحت و اتمام حجت نموده و عواقب خطرناك دنيوي و مجازات سخت اخروي جنايت هولناك آنان را گوشزد و ياد آوري فرموده است. و اين اتمام حجت گاهي به مرحله استغاثه و استمداد و دعوت و درخواست، جهت حمايت از آن حضرت و دفاع از خاندان پيامبر (ص) رسيده است و احيانا چنين استمدادي در كنار درخواست توبه و بازگشت از گناه نسبت به بعضي از افرادي كه با آن حضرت قصد خصومت و جنگ و منازعه نداشتند و داراي شرارت و سابقه جنايت بودند آن هم قبل از عاشورا و پيش از رسيدن به كربلا، به وقوع پيوسته است.

در اينجا ممكن است اين سؤال مطرح شود كه آيا اين دو نوع پيام با هم متضاد و متناقض نيستند؟ آن اجازه مرخصي و برداشتن بيعت و پيمان شهادت از افراد متعهد و از جان گذشته و اهل بيت و ياران باوفا و اين استغاثه و استمداد و دعوت به ياري از دشمنان و افرادي خونخوار!!

پاسخ اين است همانگونه كه در بخش قبل اشاره نموديم، فرق بارز و روشني هست ميان قيام و مبارزه اي كه پيشوايان ديني انجام مي دهند، با رهبران غير مذهبي و مبارزه اي كه رهبران غير مذهبي در پيش مي گيرند و موضوع مورد سؤال يكي از همين موارد امتياز است و مطلب را بايد از اين زاويه بررسي نمود.

آري، حسين بن علي عليه السلام در پي پيروزي و شكست ظاهري نيست، بلكه او در فكر انجام يك وظيفه الهي و فريضه مذهبي است و لذا به افرادي كه با آن حضرت پيمان شهادت بسته اند و ايمان و عقيده و استقامت خود را تا پاي جان نسبت به آن حضرت به اثبات رسانيده و تا اين بيابان با همان فكر و انديشه به همراه او حركت نموده اند، رنج سفر و ترس از دشمن، كوچكترين تزلزل و سستي در آنان به وجود نياورده است، اگر آنان با اين شرايط و با اجازه ولي امر و امامشان، صحنه جنگ را ترك نمايند، گرچه به اجر و پاداش و مقام ارجمند شهدا نايل نخواهد گرديد و آن هماي سعادت را كه تنها در بالاي سر آنان به پرواز در آمده است، براي هميشه و به رايگان از دست خواهند داد، ولي به هر حال در پيشگاه عدل خداوند مورد سؤال و مؤاخذه قرار نخواهد گرفت.

ولي آنجا كه امام عليه السلام استغاثه و استمداد مي كنند، شرايط ديگري به وجود آمده است و صحبت نجات يك فرد و يا گروهي از بدبختي هلاكت ابدي و عذاب حتمي است. اين استغاثه و استمداد و اتمام حجت، متوجه گروهي است كه مصمم شده است خون امام زمان خويش را بريزد و پيكر پاكش را قطعه - قطعه كند و اهل و عيالش را به خون اسير خارجي و كساني كه با اسلام و قرآن در ستيز هستند، شهر به شهر بگرداند كه اگر اين فكر و انديشه عملي شود، نه تنها همه افراد اين گروه، بلكه حتي كساني كه بر عمل آنان راضي هستند به خسران ابدي و عذاب دايمي گرفتار خواهند گرديد.

و اينجاست كه امكان دارد اين اتمام حجت ولو تنها يك نفر از آنان را از عذاب دايمي نجات بخشد و براي هيچ يك از آنان در روز قيامت بهانه و توجيهي وجود نداشته باشد و نگويد:

ربنا لو لا ارسلت الينا رسولا فنتبع آياتك من قبل ان نذل و نخزي. [1] .

«پروردگارا! چرا به سوي ما پيامبري نفرستادي تا از آيات تو پيروي كنيم پيش از آنكه خوار و رسوا شويم».

به هر حال، اين پيامها را مي توان در طي دو خطبه مفصلي كه حسين بن علي عليه السلام در روز عاشورا و يا خطابه هاي كوتاه ديگري كه آن حضرت به صورت عام و يا به طور خاص ايراد فرموده است، ملاحضه نمود.

و ما هم از همين دو خطبه عاشورا، آغاز و از روش اين جزوه كه نقل پيامها به صورت كوتاه نه به شكل مشروح و طولاني است، پيروي مي كنيم.


پاورقي

[1] طه / 134.