بازگشت

نماز در پيام امام


در دين مقدس اسلام «نماز» در راس همه اعمال و عبادات قرار گرفته است چنانچه خداوند در اوصاف متقين كه بهترين بندگان اويند مي فرمايد:

الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوة. [1] .

«(پرهيزكاران) كساني هستند كه به غيب (آنچه از حس ‍ پوشيده و پنهان است) ايمانمي آورند و نماز را بر پا مي دارند».

اين عبادت از آن چنان اهميتي برخوردار است كه نه تنها در دين اسلام بلكه در اديان گذشته و در شرايط انبياي پيشين نيز در راس همه برنامه ها و عبادات بوده است و لذا حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند براي خود و ذريه اش توفيق اقامه نماز را درخواست مي كند و مي گويد:

«رب اجعلني مقيم الصلوة و من ذريتي...». [2] .

و حضرت لقمان در به پا داشتن نماز به فرزندش توصيه مي كند:

«يا بني اقم الصلوة...». [3] .

و حضرت عيسي آن را از وظايف اوليه اش مي شمارد و مي گويد:

«و اوصاني بالصلوة و الزكاة ما دمت حيا»؛ [4] «تا زماني كه زنده ام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است».

خلاصه در اهميت نماز، همين بس كه معيار قبول و رد همه اعمال و عبادات ديگر معرفي شده است. [5] .

براين اساس است كه حسين بن علي عليه السلام با پيام و شعارش، پيروانش بر اهميت نماز متوجه ساخته است و از ياران و اصحابش كه در حساسترين شرايط از نماز حمايت كرده و حتي براي اقامه تنها يك نماز، جانشان را فدا كرده اند، تقدير به عمل آورد است:

1 / 10 - ارجع اليهم فان استطعت ان توخرهم الي غدوة و تدفعهم عنا العشية لعلنا نصلي لربنا الليلة و ندعوه و نستغفره. [6] .

«ابوالفضل! به سوي آنان بر گرد و اگر توانستي همين امشب را مهلت بگير و جنگ را تا فردا صبح به تاخير بينداز اميد است تا ما امشب به نماز، دعا و استغفار با پروردگار مان بپردازيم».

2 / 10 - فهو يعلم اني قد كنت احب الصلوة له و تلاوة كتابه و كثرة الدعاء و الاستغفار. [7] .

«زيرا او مي داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات پرودگار علاقه شديد دارم».

امام عليه السلام اين جمله را كه حاوي دو پيام و شعار مستقل در بيان اهميت نماز است، عصر تاسوعا هنگامي كه دشمن به سوي خيمه ها حركت نمود، خطاب به برادرش ابوالفضل عليه السلام ايراد فرمود؛ زيرا در مرحله اول به وي دستور داد كه به سوي دشمن برود و علت حركت تا به هنگام آنان را سؤال كند و پاسخ آنان اين بود كه دستور جديد و اكيد از ابن زياد آمده است كه يا بايد همين الان جنگ شود يا بيعت با يزيد انجام گيرد.

وقتي حضرت ابوالفضل اين پيام دشمن را به امام ابلاغ نمود، در مرحله دوم آن حضرت مجددا اين دستور را صادر فرمود. آري قرار بود عصر تاسوعا جنگ شروع شود، ولي امام عليه السلام براي اهتمام بر نماز و قرائت قرآن از دشمن فرومايه اش در خواست مهلت نمود.

3 / 10 - ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين الذاكرين. [8] .

«ابوثمامه! نماز را به ياد آوري، خدا تو را از نماز گزاراني كه به ياد خدا هستند، قرار بدهد».

4 / 10 - نعم، هذا اول وقتها، سلوهم ان يكفوا عنا حتي نصلي. [9] .

«آري اينك اول وقت نماز است، از دشمن بخواهيد دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاي آوريم».

امام عليه السلام اين جمله را كه مانند جمله قبل، مركب از دو شعار است، در پاسخ «ابوثمامه صيداوي» يكي از ياران وفادارش ‍ فرمود، آنگاه كه او را در حال شدت جنگ متوجه گرديد كه اول ظهر است، لذا به آن حضرت عرض نمود:

«بنفسي انت؛ جانم به قربانت»، گرچه اين مردم به حملات خود ادامه مي دهند، ولي به خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمي توانند بر تو دست يابند و من دوست دارم آنگاه به لقاي خدايم نايل شوم كه اين يك نماز آخر را هم با امامت شما به جاي آورده باشم.

5 / 10 - «نعم، انت امامي في الجنة». [10] .

«سعيد! آري تو پيش از من در بهشت (برين) هستي».

روز عاشورا براي اداي نماز ظهر، پيشنهاد آتش بس از سوي حسين بن علي عليه السلام عملا مورد موافقت قرار نگرفت و آن حضرت بدون توجه به تيرباران دشمن در بيرون خيمه ها و در مقابل صفوف اهل كوفه، به نماز ايستاد و چند تن از ياران با وفايش از جمله «سعيد بن عبدالله» و «عمروبن قرظه كعبي» در پيش روي آن حضرت ايستادند و سينه خود را سپر كردند و در اثر تيرهايي كه به سرو سينه آنان اصابت نمود، پس از نماز به روي خاك افتادند و به شهادت رسيدند.

سعيد، پس از نماز آن حضرت كه با ضعف شديد و با پيكر خون آلود افتاده بود، چشمش را باز كرد و امام را در كنارش ديد كه در روي زمين نشسته و خاك و خون از صورت وي پاك مي كنند، در مقابل اين محبت امام عليه السلام كه سر از پا نمي شناخت، چنين عرض كرد:«اوفيت يا ابن رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم؛ اي فرزند رسول خدا! آيا من وظيفه خود را به نيكي انجام دادم؟».

امام عليه السلام هم در پاسخ وي فرمود: آري تو پيش از من در بهشت (برين) هستي.

6 / 10 - نعم، انت امامي في الجنة، فاقرء رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم مني السلام و اعلمه اني في الاثر. [11] .

«عمرو! تو نيز پيش از من در بهشت (برين) هستي، از من به رسول خدا صل الله عليه وآله و سلم سلام برسان و به ايشان عرض كن كه من نيز در پشت سر تو به سوي او خواهم شتافت».

عمروبن قرظه كه در كنار سعيد، افتاده بود و مكالمه او و امام را مي شنيد كه چگونه آن حضرت به وي، وعده حتمي بهشت مي دهد، او نيز از آن حضرت همان سؤال را نمود كه «اوفيت يابن رسول الله؟؛ من هم وظيفه خود را به نيكي انجام دادم؟».

امام هم در پاسخ وي همان جواب را داد كه به سعيد داده بود و اين جمله را نيز اضافه نمود كه: «سلام مرا به رسول خدا برسان و به او عرض كردم من (حسين) لحظات ديگر عازم ديدار تو هستم».


پاورقي

[1] بقره / 3.

[2] ابراهيم / 40.

[3] لقمان / 17.

[4] مريم / 31.

[5] فان قبلت ماسواها...بحارالانوار ج 83 / 25.

[6] ارشاد مفيد / 230. طبري 6 / 238 و کامل ابن اثير 3 / 285.

[7] همان.

[8] مقتل مقرم / 244. طبري 6 / 251. کامل ابن اثير 3 / 291.

[9] همان.

[10] مقتل مقرم / 246. مقتل عوالم 17 / 8 8. لهوف / 95 مثير الاحزان و تنقيح المقال مامقاني شرح حال سعيد بن عبدالله.

[11] مقتل مقرم / 248. مقتل عوالم 17 / 88. لهوف / 95 و مثير الاحزان.