بازگشت

نكوهش سستي كنندگان در امر به معروف و نهي از منكر


اينك بخش دوم پيام آن حضرت كه در اين قسمت از پيامش ‍ كساني كه وظيفه خود را در مقابل فريضه بزرگ «امر به معروف و نهي از منكر» ناديده گرفته و در انجام اين واجب، سستي به خرج داده اند، مورد نكوهش و ملامت قرار داده، آنگاه آثار شوم اين سهل انگاري و عواقب تلخ و ثمرات ناگوار اين ترك مسووليت را كه پيش از همه متوجه خود آنان گرديده است، تذكر مي دهد و مي فرمايد:

5 / 9 - ثم انتم ايتها العصابة عصابة بالعلم مشهورة، و بالخبر مذكورة، و بالنصيحة معروفة، و بالله في انفس الناس ‍ مهابة، يهابكم الشريف، و يكرمكم الضعيف، و يؤثروكم من لا فضل لكم عليه و لا يدكم عنده، تشفعون في الحوائج اذا امتنعت من طلابها، وتمشون في الطريق بهيبة الملوك و كرامة الاكابر.

«شما اي گروه حاضر! اي گروهي كه به علم و دانش شهرت داريد! و از شما به نيكي ياد مي شود و به خير خواهي و راهنمايي در جامعه، معروف شده ايد و به خاطر خدا در دل مردم شكوه و مهابت داريد، به طوري كه افراد مقتدر از شما بيم دارند، شما را بر خود مقدم مي شمارند و نعمتهاي خدا را برخود دريغ و بر شما ارزاني مي دارند، مردم در حوائج و نيازهايشان، شما را واسطه قرار مي دهند و در كوچه و خيابان با مهابت پادشاهان و شكوه بزرگان، قدم بر مي دارند».

6 / 9 - اليس كل ذلك انما نلتموه بما يرجي عندكم من القيام بحق الله و ان كنتم عن اكثر حقه تقصرون، فاستختففتم بحق الائمة، فاما حق الضعفاء فضيعتم، واما حقكم بزعمكم فطلبتم، فلا مالا يذلتموه، و لا نفسا خاطرتم بها للذي خلقها، و لا عشيرة عاديتموها في ذات الله.

«آيا بر همه اين احترامات و قدرتهاي معنوي از اين جهت نايل نگشته ايد كه از شما اميد مي رود تا به اجراي قانون خدا كمر ببنديد گرچه در موارد زيادي از قوانين خدا، كوتاهي كرده ايد، بيشتر حقوق الهي را كه به عهده داريد، فرو گذاشته، حق ائمه را خوار و خفيف و حق افراد ناتوان را ضايع كرده ايد، اما در همان حال به دنبال آنچه حق خويش مي پندارند برخاسته ايد، نه پولي خرج كرده ايد و نه جان را در راه كسي كه آن را آفريده به خطر انداخته ايد. و نه با قبيله و گروهي به خاطر خدا در افتاده ايد».

7 / 9 - انتم تتمنون علي الله جنته و مجاورة رسله و امانا من عذابه، لقد خشيت عليكم ايها المتمنون علي الله ان تحل بكم نقمة من نقمانه، لانكم بلغتم من كرامة الله منزلة فضلتم بها، و من يعرف الله لا تكرمون و انتم بالله في عباده تكرمون.

«شما آرزو داريد و حق خود مي دانيد كه خداوند بهشتش و همنشيني پيامبرانش را ايمني از عذابش را به شما ارزاني دارد، اي كساني كه چنين انتظارهايي از خدا داريد! من از اين بيمناكم كه عذابي از عذابهايش بر شما فرود آيد؛ زيرا در سايه عزت و عظمت خدا به منزلتي بلند رسيده ايد، ولي خدا شناسايي را كه مبلغ خداشناسي هستند، احترام نمي كنيد حال آنكه شما به خاطر خدا در ميان بندگانش احترام داريد».

8 / 9 - و قد ترون عهود الله منقوضة فلا تفزعون، و انتم لبعض ذمم آبائكم تفزعون، و ذمة رسول الله مخفورة محفورة و العمي و البكم و الزمني في المدائن مهملة، لا نرحمون و لا في منزلتكم تعملون، ولا من عمل فيها تعينون و بالادهان و المصانعة عند تأمنون، كل ذلك مما امركم الله به من النهي و التناهي و انتم غافلون.

«و نيز از آن جهت بر شما بيمناكم كه به چشم خود مي بينيد تعهدات و پيمانهاي در برابر خداوند گسسته، اما نگران نمي شويد در حالي كه براي پاره اي از تعهدات پدرانتان آشفته مي شويد و اينك تعهداتي كه در برابر پيامبر انجام گرفته (تعهد اطاعت از او و جانشينش) مورد بي اعتنايي است، نابينايان و اشخاص كر و لال و زمينگير و ناتوان در همه شهرها بي سرپرست مانده اند، بر آنان ترحم نمي شود و نه مطابق شان و منزلتتان عمل مي كنيد و نه به كسي كه بدين سان عمل كند، مدد مي رسانيد. با چرب و چاپلوسي، خود را در برابر ستمكاران ايمن مي سازيد، تمام اينها دستورهاي خداست به صورت نهي يا تناهي (باز داشتن يكديگر از منكر، كه شما از آن غفلت مي ورزيد».

9 / 9 - و انتم اعظم الناس مصيبة لما غلبتم عليه من منازل العلماء لو كنتم تشعرون، ذلك بان مجاري الامور و الاحكام علي ايدي العلماء بالله، الامناء علي حلاله و حرامه، فانتم المسلوبون تلك المنزلة، و ما سلبتم ذلك الا بتفرقكم عن الحق و اختلافكم فلي السنة بعد البينة الواضحة.

«و مصيبت شما را از مصايب همه مردم سهمگين تر است؛ زيرا منزلت و مقامي كه بايد علما داشته باشند از شما باز گرفته اند؛ چون امور اداري كشور و صدور احكام قضايي و تصويب برنامه هاي اجرايي به دست دانشمندان روحاني كه امين حقوق الهي و به حلال و حرام آگاهند، اجرا شود، اما اينك اين مقام را از دست شما ربوده اند و از دست دادن چنين مقامي، هيچ علتي ندارد جز اينكه از پيرامون حق (قانون اسلام و حكم خدا) پراكنده ايد و درباره سنت پس از آنكه دلايل روشن بر حقيقت آن وجود دارد، اختلاف كرده ايد».

10 / 9 - و لو صبرتم علي الارض و تحملتم المؤونة في ذات الله كانت امور الله عليكم ترد و عنكم تصدور و اليكم ترجع، و لكنكم مكنتم الظلمة من منزلتكم، و استسلمتم امور الله فلي ايديهم، يعملون بالشبهات ويسيرون في الشهوات، سلطهم علي ذلك فرار كم من الموت، واعجابك بالحياة التي هي مفارقتكم، فاسلمتم الظعفاء في ايديهم.... [1] .

«شما اگر بر شكنجه و ناراحتي شكيبايي مي نموديد و در راه خدا متحمل ناگواري بوديد، مقررات براي تصويب، پيش شما آورده مي شد و به دست شما صادر مي گرديد و شما مرجع كارها بوديد، اما به ستمكاران مجال داديد تا اين مقام را از دست شما بستانند و اجازه داديد حكومت به دست آنان بيفتد تا بر اساس سنت حدس و گمان، به حكومت پردازند و راه خود كامگي و اقناع شهوت پيشه سازند، سبب تسلط آنان بر حكومت، فرارتان از كشته شدن و دلبستگي شما به زندگي كوتاه دنيا بود، شما با اين روحيه و رويه، توده ناتوان را به چنگال اين ستمگران گرفتار كرديد».


پاورقي

[1] خطبه حسين بن علي عليه السلام در مني / 69 - 70.