بازگشت

دعوت به صبر و پايداري


اني جزيتهم اليوم بما صبروا انهم هم الفائزون. [1] .

«من امروز آنان را به خاطر صبر و استقامتشان پاداش مي دهم، آنان پيروز و رستگارند».

در فصل گذشته ملاحظه فرموديد كه يكي از خصوصيات اخلاقي و از برجسته ترين فضايلي كه در دوران امامت و به هنگام پذيرش مسووليت در بي اعتنايي آن حضرت به قدرت ظاهري بني اميه بود.

اينك در اين فصل، با بعد ديگري از اين فضيلت آشنا مي شويم، زيرا آن بزرگوار، گذشته از اينكه خودش داراي اين روحيه مقاوم و استوار بود، خاندان و يارانش را نيز بر اين اصل مهم دعوت و در آنان هم، چنين روحيه اي را تقويت مي نمود.

و با اينكه آنان در اثر ايمان قوي و اعتقاد راسخ از صبر و شيكبايي والايي برخوردار بودند، ولي باز هم آن حضرت با توجه به حساسيت شرايط و استثنايي بودن حادثه در مواردي بانوان و دختران خردسال و اصحاب و يارانش را به استقامت و پايداري و صبر و شكيبايي توصيه مي نمود و با بيانات مختلف و ترسيم پاداشهاي معنوي و اخروي آنان را تقويت و بر دلهايشان نيرو و آرامش ‍ مي بخشيد و براي استقبال از شهادت و اسارت، آماده تر و دلگرمتر مي ساخت و اين جملات در تقويت روحي و ايجاد اعتماد و توكل در آنان آنچنان مؤثر بود كه نه از مواجه شدن با نيزه و شمشير، در خود ترس و واهمه راه دادند و نه از قطعه - قطعه شدن پيكرشان، احساس درد و رنج نمودند، سيلي و تازيانه دشمن نتوانست كودكان را مرعوب كند و شماتت و استهزايش در بانوان، موجب شكست روحي آنان نگرديد.

و اينك ده فقره از اين پيامهاي آرامبخش:

1 / 8 - يا اختاه، تعزي بعزاء الله، و اعلمي ان اهل الارض ‍ يموتون و اهل السماء لايبقون. [2] .

«خواهرم! با استمداد از خداوند، صبر و شكيبايي در پيش بگير و بدانكه همه مردم دنيا مي ميرند و كسي از اهل آسمان باقي نمي ماند».

طبق آنچه در منابع معتبر از امام سجاد عليه السلام نقل شده است، حسين بن علي عليه السلام اين جملات را در شب عاشورا خطاب به زينب كبرا عليه السلام فرمود، آنگاه كه امام حسين بن علي عليه السلام در ميان خيمه اش اشعاري در بي وفايي دنيا مي خواند: «يا دهر اف لك من خليل...».

زينب كبرا در كنار بستر امام سجاد نشسته بود، با شنيدن اين اشعار از برادرش، با عجله وارد خيمه او گرديد و چنين گفت: «برادرم! كاش مي مردم و چنين روزي را نمي ديدم كه اين مصيبت، همه مصايب را زنده كرد» و امام عليه السلام با جملات ياد شده خواهرش را تسلي داد. آنگاه چنين فرمود:

2 / 8 - يا اختاه! يا ام اكلثوم! يا فاطمة! يا رباب! انظرن اذا قتلت فلا تشققن علي جبيبا، و لا تخمشن وجها، و لا تقلن هجرا. [3] .

«خواهرم ام كلثوم! (دخترم) فاطمه! (همسرم) رباب! پس از مرگ من گريبان چاك نكنيد، سيلي به صورت نزنيد و سخني كه از شما شايسته نيست بر زبان نرانيد».

3 / 8 - استعدوا للبلاء، واعلموا ان الله تعالي حاميكم و حافظكم، وسينجيكم من شر الاعداء، ويجعل عاقبة امركم الي خير، و يعذب عدوكم بانواع العذاب، و يعوضكم عن هذه البلية بانواع النعم و الكرمة، فلا تشكوا و لا تقولوا بالسنتكم ما ينقض ‍ من قدر كم. [4] .

«براي سختيها آماده باشيد و بدانيد خداوند پشتيبان و حافظ شما است و در آينده نزديك، شما را از دست دشمنان نجات خواهد داد و فرجام كار شما را نيكو قرار مي دهد. و دشمن را به عذابهاي گوناگون معذب و براي شما در مقابل اين گرفتاري، نعمتها و عزتهاي فراوان ارزاني خواهد داشت، پس شكوه نكنيد و آنچه ارزش شما را كم مي كند، بر زبان نياوريد».

اين جملات را امام عليه السلام در آخرين وداعش خطاب به خواهران خود و بانوان حرم ايراد فرمود.

4 / 8 - ان الله تعالي اذن في قتلكم و قتلي في هذا اليوم، فعليكم بالصبرو القتال. [5] .

«خداوند اجازه داده كه من و شما در اين روز كشته شويم؛ (حكم جهاد، شامل حال ما گرديده است) بر شما است كه صبر و شكيبايي كنيد و با دشمن بجنگيد».

5 / 8 - صبرا بني الكرام! فما الموت الاقنطرة تعبر بكم عن البؤس و الضراء الي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة، فايكم يكره ان ينتقل من سجن الي قصر، و ما هو لا عدائكم الا كمن ينتقل من قصر الي سجن و عذاب. [6] .

«اي بزرگ زادگان! صبر و شكيبايي كنيد كه مرگ جز پلي نيست كه شما را از سختيها و رنجها عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهاي هميشگي مي رساند و چه كسي از شما است كه نخواهد از زندان به قصر انتقال يابد و همين مرگ براي دشمنان شما مانند آن است كه آنان را از كاخي به زندان و شكنجه گاه، منتقل كنند».

6 / 8 - ان ابي حدثني عن رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم ان الدنيا سجن المومن و جنة الكافر و الموت جسر هولاء الي جناتهم و جسر هولاء الي جحمهيم ما كذبت و لا كذبت. [7] .

«پدرم از رسول خدا نقل نمود اينكه دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل آنان (مسلمانان) است براي بهشتشان و پل اينان (كافر) است براي دوزخشان، نه به من دروغ گفته اند و نه من دروغ مي گويم».

اين سه فراز از خطبه حسين بن علي (عليه السلام) است كه در روز عاشورا پس از اقامه نماز صبح، خطاب به يارانش ايراد نمود.

7/8 - «قوموا ايها الكرام الي الموت الذي لابد منه فان هذه السهام رسل القوم اليكم» [8] .

«اي بزرگواران برخيزيد به سوي مرگ كه راه گريزي از آن نيست و اين تيرها پيكهاي مرگ است كه از اين مردم به سوي شما پرتاب مي شود».

حسين بن علي عليه السلام اين جملات را در روز عاشورا آنگاه ايراد فرمود كه مراجعت نمود و در اين موقع، عمر سعد، به خيمه اش تيري به سوي خيمه گاه آن حضرت رها كرده و گفت: شما نزد امير (ابن زياد) شهادت بدهيد من اولين كسي بودم كه به سوي خيمه هاي حسين، تيراندازي نمودم. لشكريان او با ديدن اين صحنه، تيرها را مانند قطرات باران به خيمه ها فرو ريختند كه بنا به نقلي در اثر اين تيراندازي عمومي، در ميان خيمه ها كمتر كسي ماند كه تيري بر بدن او اصابت نكرده باشد، امام در اين موقع حساس ‍ فرمود: «ايها الكرام!...»

8/8 - يا كرام! هذه الجنة قد فتحت ابوابها و اتصلت انهارها و اينعت ثمارها، و هذا رسول الله (عليه السلام) و الشهداء الذين قتلوا في سبيل الله يتوقعون قدومكم و يتباشرون بكم، فحاموا عن دين الله و دين نبيه و ذبوا عن حرم الرسول (صل الله و عليه و آله و سلم). [9] .

«اي عزيزان! اي بزرگ منشان! اينك درهاي بهشت (به روي شما باز شده كه نهرهايش جاري و درختانش سرسبز و خرم است و اينك رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم و شهيدان راه خدا منتظر شما هستند و ورود شما را به همديگر مژده مي دهند، پس بر شماست كه از دين خدا و رسولش حمايت و از حرم پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم، دفاع كنيد».

حسين بن علي عليه السلام اين جملات را پس از اقامه نماز ظهر، آنگاه كه چند نفر به هنگام نماز، در دفاع از آن بزرگوار سينه خود را سپر نموده و به خاك و خون غلطيدند؛ ايراد فرمود.

9 / 8 - «تقدم فانا لا حقون بك عن ساعة». [10] .

«(عمرو!) پيش به سوي بهشت! ما نيز، به زودي به تو ملحق مي شويم».

امام عليه السلام اين جمله را هنگامي به «عمرو بن خالد صيداوي» فرمود كه وي عرضه داشت يابن رسول الله! جانم به قربانت! من تصميم گرفته ام هر چه دارم زودتر به ياران شهيد تو ملحق شوم؛ زيرا براي من سخت است كه خودم را كنار بكشم و ببينم كه تو در ميان اهل و عيالت تنها مانده اي و به دست دشمن كشته مي شوي».

10 / 8 - رح الي ماهو خير لك من الدنيا و ما فيها، و الي ملك لا يبلي. [11] .

«(حنظله!) بشتاب به سوي (بهشتي كه) بهتر از دنيا و آنچه در اوست و بشتاب به سوي ملك و مقامي كه هميشگي است و كهنه نمي شود».

«حنطله شبامي» كه تاخير در شهادت را جايز نمي دانست، عرض ‍ كرد:

افلا نروح ربنا و نلحق باخواننا؟؛ آيا به سوي پروردگارمان نروم و به برادرنمان كه به فيض شهادت نايل گشته اند لاحق نشوم؟».

حضرت در پاسخ فرمود: «رح الي...».

11 / 8 - صبرا يا بني عمومتي! صبرا يا اهل بيتي! لا رايتم هوانا بعد هذا اليوم ابدا. [12] .

«عموزادگان من! اهل بيت من! (در مقابل مرگ)، صبور و شكيبا باشيد كه پس از اين جنگ و بعد از شهادت، روي خواري نخواهيد ديد».

حسين بن علي عليه السلام اين جمله را در حالي فرمود كه چند نفر از جوانان بني هاشم به سوي دشمن حمله كردند و چون امام اين حمله دستهه جمعي را مشاهده نمود، فرمود:«صبرا...».

12 / 8 - يا بن اخي! اصبر علي ما نزل بك فان الله يلحقك بابائك الطاهرين الصالحين. برسول الله صلي الله عليه و آله وسلم و علي و حمزة و جعفر و الحسن. [13] .

«فرزند برادرم! صبور و شكيبا باش بر رنج و فشاري كه برتو وارد مي شود زيرا خداوند تو را به نياكان پاك و صالحت رسول خدا، علي، حمزه، جعفر و حسن ملحق خواهد نمود».

حسين بن علي عليه السلام پس از مرگ طولاني كه در روي خاك و در محاصرت دشمن قرار گرفت كودكي از برادر زادگان آن حضرت، خود را شتابان به امام عليه السلام رسانيد، زينب كبري او را به خيمه در كنار او قرار گرفت، يكي از افراد دشمن به نام «بحر بن كعب» به سوي امام حمله نمود، آن كودك دست خود را پيش برد تا مانع رسيدن شمشير به عمويش شود، شمشير به دست طفل فرود آمد و آن را قطع نمود و دست آويزان گرديد، امام عليه السلام در حالي كه به روي خاك افتاده بود، آن طفل را به آغوش كشيد و دست به گردن وي انداخت و با همين جمله او را تسلي داد:

«يا بن اخي! اصبر علي ما نزل بك...».


پاورقي

[1] مومنون / 111.

[2] مقتل مقرم / 217. طبري 6 / 240. کامل ابن اثير 3 / 286 و ارشاد مفيد / 232.

[3] مقتل مقرم / 218.

[4] مقتل مقرم / 276 و نفس المهموم / 355.

[5] مقتل مقرم / 225. کامل الزيارات / 73 و اثبات الوصية / 139.

[6] معاني الاخبار / 289. و کامل الزيارات / 37 و اثبات الوصية / 193.

[7] همان.

[8] عوالم 17 /255.

[9] مقتل مقرم / 246.

[10] مقتل خوارزمي 2 / 24.

[11] مقتل خوارزمي 2 / 25. طبري 6/254. کامل ابن اثير 3/292 و لهوف / 96.

[12] مقتل مقرم / 265.

[13] کامل ابن اثير دار صادر 4 / 77و ارشاد /241.