بازگشت

معرفي حسين بن علي


1/2 - السلام عليك يا رسول الله انا الحسين بن فاطمة فرخك و ابن فرختك و سبطك الذي خلقتني في امتك [1] .

«سلام بر تو يا رسول الله! من حسين، فرزند فاطمه و پرورش يافته آغوش تو و آغوش دخترت هستم كه براي هدايت جامعه، جانشين خود قرار داده اي».

اين جمله از فرازهاي اولين زيارتي است كه حسين بن علي (عليه السلام) پس از آنكه تصميم گرفت از مدينه به سوي مكه حركت كند، قبر جدش رسول خدا را زيارت و در موضوع مهمي كه به عنوان وظيفه مبارزه با يزيد بر او متوجه گرديده است، از آن حضرت استمداد كند.

2/2 - اللهم هذا قبر نبيك محمد (صلي الله عليه و آله) و انا ابن بنت نبيك و قد حضرني من الامر ما قد علمت [2] .

«خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد است و من فرزند دختر پيامبر تو هستم اينكه براي من امري رخ داده است كه خودت از آن آگاهي».

و اين فراز از زيارت دوم آن حضرت، در آستانه حركت از مدينه مي باشد.

3/2 - فانا الحسين بن علي و ابن فاطمة بنت رسول الله... [3] .

«(مردم!) من حسين فرزند علي و فرزند فاطمه، دختر پيامبر خدا هستم.»

اين معرفي، جزء فرازهايي از سخنراني آن حضرت در منزل «بيضه» [4] است كه متن مشروح آن در كتاب «سخنان حسين بن علي» آورده ايم.

4/2 - ايها الناس! انسبوني من انا، ثم ارجعوا الي انفسكم و عاتبوها، وانظروا اهل يحل قتلي و انتهاك حرمتي، الست ابن بنت نبيكم وابن وصيه وابن عمه و اول المؤمنين بالله و المصدق لرسوله بما جاء من عند ربه، اوليس حمزة سيدالشهداء عم ابي؟ اوليس جعفر الطيار عمي، اولم يبلغكم قول رسول الله لي ولاخي: هذان سيد شباب اهل الجنة...؟ [5] .

«اي مردم! نسب مرا بگوييد كه من چه كسي هستم، پس به خود آييد و خويشتن را ملامت كنيد و ببينيد آيا كشتن من و درهم شكستن حرمت حريم من براي شما روا و جايز است؟ و آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم؟ و آيا من فرزند وصي و پسر عم پيامبر شما و فرزند اولين كسي كه ايمان آورد، نيستم؟ و آيا من فرزند اولين كسي كه رسالت پيامبر را تصديق نمود، نيستم؟ آيا حمزه سيدالشهداء عموي پدر من نيست؟ آيا جعفر طيار عموي من نيست؟ آيا گفتار رسول خدا را شنيده ايد كه درباره من و برادرم فرمود: اين دو، سرور جوانان بهشتند...».

5/2 - افتشكون اني اين بنت نبيكم، فوالله ما بين المشرق و المغرب ابن بنت نبي غيري فيكم ولا في غيركم [6] .

«اي مردم! آيا در اين واقعيت شك داريد كه من فرزند دختر پيامبر شما هستم؟ به خدا سوگند! نه در ميان مشرق و مغرب و نه در ميان شما و غير شما، فرزند پيامبري بجز من وجود ندارد».

اين دو فراز، از جمله فرازهاي اولين سخنراني مشروح حسين بن علي (عليه السلام) است كه در روز عاشورا ايراد فرموده است.

6/2 - فلعمري ما الامام الا العامل بالكتاب و الآخذ بالقسط والداين بالحق والحابس نفسه علي ذات الله [7] .

«به جانم سوگند! امام به حق و پيشواي راستين كسي است كه به كتاب خدا عمل كند و راه عدل را پيشه خود سازد و ملازم حق بوده و وجود خويش را وقف و فداي فرمان خدا كند».

اين جمله را حسين بن علي (عليه السلام) در ضمن نامه اي كه در پاسخ نامه ها درخواستهاي مكرر مردم كوفه نگاشت و به وسيله مسلم بن عقيل ارسال داشت، مرقوم فرموده است و در ضمن، خودش را با اين اوصاف معرفي نموده است.

7/2 - امام دعا الي هدي فأجابوا اليه، و امام دعا الي ضلالة فأجابوا اليها، هؤلاء في الجنة و هؤلاء في النار [8] .

«امام، رهبري هست كه مردم را به راه درست و به سوي سعادت و خوشبختي مي خواند و گروهي بدو پاسخ مثبت مي دهند و از او پيروي مي كنند و پيشوا و رهبر ديگري هم هست كه به سوي ضلالت و بدبختي مي خواند، گروهي هم از وي پيروي مي كنند، آنان در بهشتند و اينان در دوزخ».

امام (عليه السلام) اين جمله را در منزل «ثعلبيه» در پاسخ شخصي فرمود كه تفسير اين آيه شريفه را سؤال نمود: (يوم ندعوا كل اناس بامامهم...) [9] .

توضيح: بايد توجه داشت گرچه پاسخ در اين دو فراز اخير، كلي است و در آنها شرايط رهبر واقعي كه عمل كردن به دستورهاي قرآن و اجراي قسط و عدالت در جامعه و فدا شدن در راه خدا مطرح گرديده و همچنين از دو نوع پيشوا؛ پيشواي هدايت و پيشواي ضلالت، سخن رفته است ولي در شرايط آن روز، مصداق اين امام و رهبر با چنين شرايط و كسي كه در مقابله پيشوايان ضلالت، رهبري صحيح جامعه را به عهده بگيرد بجز آن حضرت نبوده است و اين دو فراز، در واقع معرفي حسين بن علي (عليه السلام)است با بيان كلي.


پاورقي

[1] مقتل عوالم 17/177، در مقتل خوارزمي عبارت مذکور چنين است (الثقل الذي خلفته في امتک).

[2] عوالم 17/177.

[3] مقتل مقرم /185 و خوارزمي 1/186.

[4] «بيضه» به کسرباء، يکي از منازلي است که در مسير مدينه به سوي کوفه و در بين منزل «شراف و رهيمه» قرار داشت.

[5] مقتل مقرم /228.

[6] مقتل مقرم، /228 و مقتل خوارزمي /253.

[7] طبري 6/198. کامل ابن اثير 3/267. ارشاد /204 و مقتل خوارزمي 1/195.

[8] مقتل مقرم / 179. امالي صدوق رحمه الله، مجلس 30/131 و مقتل خوارزمي 221/1.

[9] اسراء /71.