بازگشت

مقدمه مؤلف


انگيزه تنظيم كتاب با كيفيت موجود اين است كه: از شهادت حسين بن علي (عليه السلام) تا به امروز كه نزديك به چهارده قرن مي گذرد، كتابها و تأليفات بي شماري درباره شخصيت و بيان عظمت قيام و ابعاد مظلوميت آن حضرت، تأليف گرديده، مقالات بي حد، نگارش يافته و سخنرانيها بي شماري ايراد شده، است و اين وضع، با روندي بيشتر، ادامه دارد و درباره هيچكس جز سالار شهيدان، اين همه تأليفات و مقالات و سخنراني سابقه ندارد، [1] و هر نويسنده و گوينده در حد اخلاص خود، مثاب و مأجور خواهد بود.

آنچه قابل ذكر است اينكه محتواي بعضي از اين تأليفات و سخنرانيها را جنبه تاريخي عاشورا و ابعاد ظلم و ستمي كه بر فرزند پيامبر (صلي الله عليه و آله) و خاندانش وارد شده تشكيل مي دهد و جنبه هاي تحليلي قيام عاشورا و اهداف اين حركت تاريخي، كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. و گاهي نيز اين حادثه عظيم تنها از جنبه خاص و از زاويه محدودي تجزيه و تحليل مي گردد و يا انگيزه هاي فرعي با عوامل اصلي، درهم آميخته و مسائل فرعي، جايگزين اهداف اصلي در اين قيام معرفي مي شود.

براي تكميل اين بحث و جلوگيري از خلظ انگيزه هاي اصلي و فرعي در قيام حسين بن علي (عليهماالسلام)به نظر رسيد نامه ها و خطبه هاي آن حضرت را از بدو حركت از مدينه تا هنگام شهادتش، از منابع معتبر و با ترتيب زماني و با توضيحات لازم، در يك مجموعه گرد آورديم تا راهي براي تفسير و تحليل قيام آن بزرگوار، بر اساس گفتار آن حضرت باشد. اميد است اين اقدام، مورد استقبال طيف عظيمي از خطبا، گويندگان و نويسندگان قرار مي گيرد.

بايد دانست آن چنان شخصيت حسين بن علي (عليه السلام)از لحاظ شجاعت، فداكاري و مظلوميت در ميان جامعه مطرح است، هيچ يك از مدافعان حق و حقيقت و شهداي راه فضيلت، در اين حد مطرح نيستند.

تشكيل هيأتهاي عزاداري و مجالس سوگواري، سرودن اشعار و مراثي، گريه كردن و نوحه سرايي، اظهار حزن و اندوه و ابراز تأثر و تأسف در حدي كه در مصيبت حضرت سيدالشهداء، انجام مي گيرد و اين اظهار ارادت كه به آستان مقدس آن حضرت، با تاريخ اسلام عجين گرديده است، درباره هيچ يك از رجال آسماني و پيشوايان مذهبي سابقه ندارد؛ همانگونه كه خود حضرت فرمود: انا قتيل العبرة يذكرني مؤمن الا بكي؛ من كشته اشكم، هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر اينكه مي گريد. [2] .

لذا حسين (عليه السلام) يك چهره شناخته شده تاريخ است و همه مسلمانان جهان و حتي افراد بيگانه از اسلام با نام عزيز حسين (عليه السلام) آشنا هستند و همه عزاداران و نه تنها نام زيباي او را مي شناسند بلكه مي دانند كه او بسط رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و فرزند علي مرتضي (عليه السلام) و فاطمه زهراست. و مي دانند كه او در سوم شعبان سال چهارم هجرت، متولد و در عاشوراءي سال 61 در كربلا به شهادت رسيد و قبر مطهر او در قتلگاهش، زيارتگاه شيعيانش مي باشد.

- همگان نام برادران، خواهران و فرزندان او را مي دانند و از واقعه شهادت جانگداز او آگاهند.

- مي دانند شماره ياران او در كربلا چند نفر بودند و ماجراي شهادت و اسارت آنان چه بوده است. آري، همه عزاداران آن حضرت با اين مطالب و مطالب ديگر درباره شهادت او آشنا هستند و آنها را مي دانند.

ولي آيا همه عزاداران او فلسفه قيام و شهادتش را مي دانند؟ آيا همه كساني كه بر او اشك مي ريزند، با پيام او آشنا هستند و يا در اشعار و مراثي و در مراسم عزاداري در حالي كه سيل اشك بر رخسارها جاري است و بيانگر حركت سيل ارادت و عواطف به آستان مقدس «فرزند رسول خدا» (صلي الله عليه و آله) است، اهداف والا و مقدس آن حضرت هم متجلي و متبلور است. و همه جملاتي كه به صورت شعر، شعار و ذكر مصيبت بر زبانها جاري است، مي تواند زبانحال واقعي و گوياي آن حقيقت باشد كه حسين (عليه السلام) و يارانش فداي آن گرديدند؟

يا بيشتر آنها برخاسته از عواطف گويندگان و بيانگر فكر و انديشه آنان است كه به عنوان زبانحال امام حسين (عليه السلام)و ايده و انديشه او ارائه مي گردد؟

آيا همه عزاداران و خطبا و گويندگان ما به اين واقعيت مي انديشند كه تاريخ از ديد قصه و بيان حوادث، گر چه تنها يك «يزيد» دارد كه لحظاتي از تاريخ يك قومي و ايامي از روزهاي مردمي را اشغال كرد و جناياتي آفريد و گذاشت و گذشت، اما از ديدگاه صحيح و درست تاريخ، عناصري زنده و فعال در ميان اقوام و ملل مختلف در تمام دور آنها و لحظات تاريخ وجود دارد كه مي تواند مستمرا يزيد آفرين باشد و اين عناصر، هيچگاه عقيم نيستند و اگر جامعه ما رو نداشت، بلكه از وجود چنين يزيدي غافل بود.

از شناخت حسين روز هم غافل بود، در عزاي حسين (عليه السلام) كوتاهي نداشت در حالي كه در نظامي زندگي مي كرد كه همه برنامه اش ضد حسين ضد مكتب حسين بود. تسلط دشمنان حسين (عليه السلام) آنچنان عميق بود كه تصميم داشت هر چه رنگ و بوي اسلام دارد، از ميان بردارد و اگر شناخت صحيح از حسين و يزيد زمانه وجود داشت، بايستي از مدتها قبل و نه در سال 57، انقلاب صورت بگيرد. و اگر امام خميني (قدس سره) نبود، نه حسين زمان شناخته مي شد و نه يزيد زمان.

از اصل موضوع، دور شديم.سخن در اينجا بود كه بخش مهمي از اشعار، مراثي، شعارها و نوحه ها هماهنگي كامل با فكر و انديشه امام (عليه السلام) و قيام او ندارد و پيام عاشورا در آنها كم رنگ است و يا اصلا مشهود نيست. و يكي از علل آن، عدم درك صحيح از واقعه عاشورا و قيام حسين بن علي (عليهماالسلام) است؛ زيرا يك شاعر و گوينده هر چه توانا و گويا و ارتباط او با آنچه توصيف مي كند، نزديك باشد، باز هم از ترسيم واقعيت آن عاجز و از بيان حقيقت آن ناتوان خواهد بود، آن هم در يك حادثه عظيم تاريخي مانند حادثه عاشورا و قيام اباعبدالله الحسين، با گذشت بيش از چهارده قرن و با ابعاد و جنبه هاي متعددي كه بر آن حاكم بوده كه حقا تجزيه و تحليل صحيح آن براي افراد عادي، مشكل و يا غير ممكن است.

مگر اينكه ترسيم اين هدف و ابلاغ اين پيام از خود حسين بن علي (عليه السلام)باشد و اين واقعيت را از كلام خود او دريابيم، بر اين اساس، تصميم گرفتيم از سخنان و گفتارهاي آن حضرت، فرازها و فقرات كوتاه كه داراي جنبه عاشوراست، در اختيار ارادتمندان آن حضرت از شعرا، مداحان، نوحه سرايان و عزاداران قرار بگيرد تا تدريجا اين مفاهيم عالي و ارزشمند، جايگزين مطالب احيانا تكراري و بعضي اشعار كم محتوا گرديده و پيام دلنشين عاشورا كه سراپا درس عشق و شهادت و درس دشمن شناسي و ثبات و استقامت در مبارزه با اوست، گسترش يابد، همانگونه كه در نظام اسلامي، بر مسؤولين ذيربط است كه در حذف مطالب و حركات بي مفهوم و گسترش پيام واقعي عاشورا، تلاش و هدايت بيشتري را بر عهده بگيرند.

آري، چه كلامي بالاتر و شيرين تر از كلام حسين بن علي (عليه السلام)؟ و چه شعاري گوياتر و كوبنده تر از شعار او؟! و چه پيامي جاودانه تر و سازنده تر از پيام او؟

براي تأمين اين منظور، تا آنجا كه امكان داشت، پيامهاي موجود آن حضرت را به تناسب موضوعات، گردآوري و نقل نموديم و بعضي از پيامها كه داراي دو جنبه بوده، مكرر نقل گرديده است كه مجموعا 163 پيام در بيست و سه موضوع مختلف، محتواي اين جزوه را تشكيل مي دهد. و ثواب آن را به روح پدر و مادر عزيزم كه ارادت به خاندان عصمت را به عمق جانم در آميخته اند، تقديم مي دارم.

اللهم تقبلة بمنك و كرمك.

محمد صادق نجمي آذر ماه 1375.


پاورقي

[1] اخيرا آقاي «نجفقلي حبيبي» در يک کتابشناسي، 878 عنوان کتاب درباره حسين بن علي (عليهما السلام) معرفي نموده است، که اين عناوين، فقط بخشي از تأليفات در اين موضوع است که در دسترس اين نويسنده گرامي قرار گرفته است. از باب مثال، نوشته حقير «خطبه حسين بن علي (عليهما السلام) در مني» و «سخنان حسين بن علي (عليهما السلام») را معرفي نموده است ولي چون ترجمه هاي کتاب اخير را که به «زبان آذري» در «استانبول» و به «زبان اردو» در بمئي» چاپ شده، به دستشان نرسيده، نياورده است.

[2] کامل الزيارت / 216.