بازگشت

مخالفت از موضع شرعي


پيروان مذهب وهّابيت و شاگردان ابن تيميه بر آنند كه گريه و عزاداري براي امام حسين عليه السلام يا هر متوفاي ديگر، بدعت در دين و انحراف از سنّت نبوي و سيره سلف است. ابو العبّاس احمد بن عبد الحليم، معروف به «ابن تيميه»، از عالمان حنبلي، با استناد به برخي آيات و گوشه هايي از سيره پيامبر صلي الله عليه وآله و اصحاب نامدار او، به مخالفت با بسياري از عقايد شيعي برخاست. پس از او شاگردش، «ابن القيم»، عقايد وي را رواج داد و در كتاب زاد المعاد في هدي خير العباد بر حجم و نفوذ انديشه هاي استاد افزود. از همان زمان، كتاب هاي بسياري در نقد و ردّ افكار ابن تيميه، از سوي عالمان شيعه و سنّي نوشته شد. از آثار عالمان شيعي مي توان از إحقاق الحق قاضي نور اللَّه شوشتري، عبقات الأنوار مير حامد حسين، الغدير علّامه اميني و المراجعات سيّد عبد الحسين شرف الدين ياد كرد. دانشمندان اهل سنّت نيز كتاب هاي بسياري در نشان دادن انحرافات فكري ابن تيميه نگاشتند كه يادكرد آنها در اين مختصر نمي گنجد. به هر روي ابن تيميه و پيروان او، (معروف ترين آنها محمّد بن عبد الوهّاب (1115 - 1206 ق)) از سر سخت ترين مخالفان گريه و عزاداري براي شهيدان، بويژه حضرت سيّدالشهدا هستند.

آنچه پيش از اين گفته آمد و پاره هاي روشني از سنّت نبوي و پاسخ هاي متين مؤلّفان شيعي و سنّي به عقايد سلفي ها، اين قلم را از شرح و بسط بيشتر معاف مي كند. همين قدر مي افزاييم كه مخالفت با گريه، عزاداري، توسّل، زيارت و شفاعت خواهي، در واقع منازعه با بخش هاي مهم و محكمي از شريعت است كه ريشه در قرآن و سنّت دارند. ابن تيميه و شاگردان او در توجيه افكار خود، به بخش هاي ضعيفي از سنّت و سيره سلف تمسّك مي كنند؛ امّا آنان اگر بخواهند بر عقايد خود باقي بمانند، بايد بخش هاي بيشتر، مهم تر و مستندتري از سيره و سنّت نبوي را انكار كنند.

مهم ترين و اساسي ترين سخن اين گروه، آن است كه گريه و نوحه براي كسي از مردگان يا شهيدان، بدعت است و هيچ سابقه و سائقه ديني - نه در نصوص و نه در سيره سلف - وجود ندارد. روشن است كه حتّي اگر يك سخن مستند و يا يك واقعه تاريخي، نقل و اثبات شود كه در آن بر تعزيت و نوحه گري بر شهيدي از شهيدان يا مرده اي از مردگان، صحّه گذاشته شده باشد، فرضيه بدعت انگاري آنان مخدوش و سست خواهد شد. حال آن كه همه تاريخ اسلام، بنابر كهن ترين منابع و واثق ترين راويان، شاهد وقوع چنين نوحه گري ها و عزاداري ها از سوي اوليا و حتّي پيامبر خدا بوده است. بايد در نظر داشت كه اين گروه قائل به حرمت اند و قائلان به حرمت بايد دلايل بسياري اقامه كنند. در مقابل، كساني قرار دارند كه مي توانند ضمن تمسّك به اصل «اباحه»، به يك دليل نقلي نيز بسنده كنند. حال آن كه صدها و هزاران دليل و برهان بر اين قضيه دارند.

از آن جا كه درباره اين گونه مخالفت ها و اين دسته از مخالفان، آثار و تصنيفات فراواني به قلم عالمان برجسته اسلامي نوشته شده است، نقد و بررسي آراي گروه نخست را همين جا وا مي نهيم و خوانندگان را به مطالعه آثاري همچون إحقاق الحق، المراجعات و المجالس الفاخره ارجاع مي دهيم.