بازگشت

ضرورت وجود احساسات مثبت و منفي


همان گونه كه سرشت انسان تنها از شناخت تشكيل نشده است، تنها از احساسات و عواطف مثبت هم ساخته نشده است. آدميزاد موجودي است كه هم داراي احساس مثبت و هم احساس منفي است. همانگونه كه شادي در وجود ما هست، غم نيز هست. هيچ انساني نمي تواند بدون غم يا بدون شادي زندگي كند. در جاي خودش بايد خنديد


و در جاي خود هم بايد گريست. تعطيل كردن بخشي از وجودمان، به اين معني است كه از نعمت هايي كه خداوند در ما قرار داده، استفاده نكنيم.

خداوند در ما محبت را آفريده تا نسبت به كساني كه به ما خدمت و نيكي مي كنند، كساني كه كمالي دارند - خواه جسماني، يا فكري و رواني و يا عاطفي - ابراز علاقه و محبت كنيم. همانگونه كه فطرت انسان چنين است كه كسي را كه به او خدمت مي كند، دوست مي دارد، فطرتش نيز بر اين است كه كسي را كه به او ضرر مي رساند، دشمن بدارد. البته ضررهاي مادي دنيوي براي مؤمن اهميتي ندارد، چون اصل دنيا براي او ارزشي ندارد. اما دشمني كه دين و سعادت ابدي را از انسان بگيرد، آيا قابل اغماض و چشم پوشي است؟

قرآن مي فرمايد، «ان الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدوا» [1] شيطان دشمن شماست، شما بايد با او دشمني كنيد. با شيطان ديگر نمي شود لبخند زد و با رأفت برخورد كرد؛ وگرنه انسان هم شيطان مي شود؛ منتها شيطان انس. اگر بايد با اولياي خدا دوستي كرد، بايد با دشمنان آنها هم دشمني كرد. «سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم» [2] . اگر دشمني با دشمنان خدا نباشد، به تدريج و رفته رفته، رفتار انسان با آنها دوستانه مي شود و در اثر معاشرت، رفتار آنها را مي پذيرد و حرفهايشان را قبول مي كند. قرآن مي فرمايد، «و اذا رأيت الذين يخوضون في آياتنا فأعرض عنهم» [3] وقتي مي بيني كساني نسبت به دين بدگويي و اهانت مي كنند، با زبان مسخره و استهزاء سخن مي گويند، به آنها نزديك نشو، وگرنه بايد بدانند كه عاقبت به آنها ملحق خواهند شد.

«ان الله جامع الكافرين و المنافقين في جهنم جميعا» [4] كسي كه به استهزاء كنندگان محبت مي ورزد، حرفهاي آنان را گوش مي دهد و روي خوش نشان مي دهد، سرانجام


سخن آنها در دلش تأثير مي گذارد و شك بوجود مي آورد؛ و وقتي شك بوجود آمد، اظهار ايمان كردن نفاق است. در ظاهر مي گويد مسلمانم، اما در باطن قبول ندارد. چنين كساني بواسطه ي همنشيني با دشمنان خداوند، منافق مي شوند و عاقبت اينها جهنم است.


پاورقي

[1] فاطر / 6.

[2] زيارت عاشورا.

[3] انعام / 68.

[4] نساء / 140.