بازگشت

عاقبت ساير جنايتكاران


انتقام از جنايتكاران قيام عاشورا عموما بدست مختار و اطرافيانش صورت گرفت. بعنوان نمونه، اولين گروهي كه مختار از آنها انتقام گرفت، كساني بودند كه با اسب بر بدن امام حسين عليه السلام تاخته بودند. مختار دستور داد آنها را دستگير كرده، آوردند. سپس آنها را به پشت خوابانده، دست و پاهاي آنها را به زمين ميخكوب كرد. آنگاه دستور داد كه اسب بر بدن آنها تاختند تا پيكرهاي آنان سركوب شد و بعدا آنها را سوزاند. [1] .


اما عاقبت حرملة بن كاهل اسدي (لعنت الله عليه) كه طفل شش ماهه را به شهادت رسانده بود؛ منهال بن عمرو مي گويد: به نزد امام سجاد عليه السلام رسيدم. حضرت به من فرمود: «حرملة بن كاهل در چه حالي است؟» عرض كردم: هنگام بيرن آمدنم از كوفه، او زنده بود. امام عرض كرد: «خدايا! حرارت آتش را به او بچشان». منهال مي گويد: به كوفه بازگشتم ديدم مختار قيام كرده است. من با مختار دوست بودم؛ لذا راهي منزلش شدم. با مختار به اطراف كوفه رسيديم. او منتظر كسي بود. ديري نگذشت كه جمعي با شتاب به نزد او آمده و گفتند حرملة بن كاهل اسدي دستگير شد. چون حرملة را آوردند، مختار دستور داد دستهاي او را قطع كرده و بعد از آن پاهايش را نيز قطع كرده و بدن او را در آتش انداختند و وي زنده زنده به هلاكت رسيد. منهال مي گويد: بي اختيار به ياد سخن امام سجاد عليه السلام افتادم و به مختار ماجرا را گفتم. مختار از مركبش به پايين آمد و دو ركعت نماز گذارد و سجده اي طولاني كرد. از اين جهت كه خدا اين افتخار را به او داد تا از حرمله انتقام گرفته و دعاي امام به دست او مستجاب شده است. [2] .

سنان بن انس نيز از كوفه به بصره گريخت. طرفداران مختار خانه ي او را ويران كردند و در اطراف بصره كمين نمودند تا او را دستگير كنند. روزي سنان از بصره بسوي قادسيه در حركت بود. نيروهاي مختار بر وي يورش برده و او را بين عذيب و قادسيه دستگير كردند. نخست انگشتان او را بريدند، سپس دستها و پاهايش را قطع كردند. آنگاه در ديگ روغن زيتون كه جوشيده بود، انداختند. چرا كه سنان سينه ي حسين عليه السلام را نشانه رفته بود و بنابر نقلي، تيري بر گلوي آن حضرت زده و بدن ايشان را با نيزه، سوراخ كرده بود. [3] خولي بن يزيد اصبحي نيز در خانه ي خويش مخفي گشته بود. نيروهاي اطلاعاتي مختار، جايگاه او را گزارش كردند و مأموران گشتي وارد خانه ي او شدند. زن خولي بنام نوار، كه مخالف او بود و وي را در شهادت امام حسين عليه السلام توبيخ مي كرد، در خانه بود. از او خواستند تا جايگاه خولي را نشان دهد. نوار گفت نمي دانم؛ ولي با دستش به مخفيگاه


شوهرش اشاره كرد. مأموران، خولي را پيدا كرده و بدنش را به آتش كشيدند. [4] .

عاقبت ساير افرادي كه به نحوي در شهادت امام حسين عليه السلام و اسارت اهل بيت عليهم السلام دست داشتند نيز، در كتب تاريخي، بطور مفصل بيان شده است. [5] .



پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 45، ص 374.

[2] بحارالأنوار، ج 45، ص 332 و 375 - جلاء العيون شبر ج 2، ص 313.

[3] بحارالأنوار، ج 45، ص 375 - جلاء العيون شبر ج 2، ص 319.

[4] کامل ابن‏اثير ج 4، ص 240.

[5] بعنوان نمونه ر. ک: قصه‏ي کربلا، ص 559 الي 695.