بازگشت

قيام مختار


مختار ثقفي از قيام كنندگان پس از حادثه ي كربلا است. وي معروف به «كيسان» و در اصل از مردم طائف بود. مادرش دومة بنت وهب بود. پدر او در زمان عمر، به مدينه رفت كه مختار نيز همراه پدرش به مدينه آمد. مختار مردي خردمند، حاضر جواب، شجاع، بخشنده، تيزهوش و كارشناس فنون نظامي و دفاعي بود. در دوران امام علي عليه السلام به بني هاشم پيوسته بود و با حضرت علي عليه السلام در عراق بسر مي برد. پس از شهادت آن حضرت، ساكن بصره شد. مختار در ميان قوم خود شريف بود. رواياتي نيز در مدح وي آمده است. مختار از مروجين و ناشرين فضايل آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم بود و پيوندش با اهل بيت صلي الله عليهم السلام او را از ادبي سرشار و اخلاقي فاضل برخوردار ساخته بود. [1] .

وي در دوراني كه مسلم در كوفه بود، او را به خانه ي خود برد و با او به نفع امام حسين عليه السلام بيعت كرد. ابن زياد پس از كشتن مسلم، او را تازيانه زد و زنداني كرد و در ايامي كه حادثه ي كربلا بوقوع پيوست، او و ميثم تمار در زندان بودند. مختار پس از مرگ يزيد، در سال 66 - پنج سال پس از حادثه ي كربلا و يكسال بعد از نهضت توابين - به خونخواهي امام حسين عليه السلام برخاست.

هدف نهضت او خونخواهي حسين بن علي عليه السلام و انتقام از شهداي كربلا و جنايتكاران حادثه ي عاشورا بود. قيام او و خونخواهي اش، موجب خرسندي ائمه اطهار عليهم السلام بود. از


امام محمد باقر عليه السلام روايت شده كه: «لا تسبوا المختار فانه قد قتل قتلتنا و طلب بثارنا» [2] مختار را ناسزا نگوييد؛ چرا كه او قاتلان ما را كشت و به خونخواهي ما برخاست.

مختار در همان سال 66، عبدالله بن مطيع را كه كارگزار عبيدالله بن زبير بود، از كوفته بيرون نمود. آغاز قيامش با شعار «يا منصور امت» و «يا لثاراث الحسين» بود. درگيري هاي سختي در محله ها و ميدانهاي كوفه بوجود آمد. گروههايي كشته و عده اي تسليم شدند. مختار، قصر را نيز تصرف نمود و فردايش براي مردم سخنراني كرد و اشراف كوفه با او بيعت كردند. مختار پس از مسلط شدن بر اوضاع، يكايك قاتلان امام حسين عليه السلام را دستگير مي كرد و مي كشت. نيروهايي هم به اطراف مي فرستاد، تا هم بر آن مناطق استيلا يابد و هم جنايتكاران را گرفته و به كيفر برساند. مدتها اين تحركات و دستگيريها و نبرد با طرفداران سرسخت بني اميه ادامه داشت. مختار موفق شد كساني چون عمرسعد، شمر، خولي، سنان، حرمله، حكيم بن طفيل، منقذ بن مرة، زيد بن رقاد، زياد بن مالك، مالك بن بشر، عبدالله بن اسيد، عمرو بن حجاج و بسياري از كساني را كه در كربلا دستشان به خون شهدا آلوده شده بود، از دم تيغ بگذراند و پيكرشان را سوزانده و يا در مقابل سگها بيندازد. [3] .

مختار سر ابن زياد را به مدينه، نزد محمد حنفيه فرستاد و او هم سر را به نزد امام سجاد عليه السلام آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود كه با ديدن صحنه، سجده ي شكر بجاي آورد و فرمود: «خدا را شكر كه انتقام مرا از دشمنم گرفت. خداوند به مختار جزاي خير دهد». [4] .

مختار 18 ماه حكومت كرد و در سن 67 سالگي در درگيري با سپاهيان ابن زيبر در حروراء - در نزديكي كوفه - به شهادت رسيد. [5] .



پاورقي

[1] سفينة البحار ج 1، ص 435. - مقتل الحسين مقرم، ص 167.

[2] بحارالأنوار، ج 45، ص 343.

[3] در کربلا چه گذشت (ترجمه‏ي نفس المهموم) ص 776 به بعد.

[4] معالي السبطين ج 2، ص 260.

[5] مروج الذهب ج 3، ص 99.