بازگشت

حسين كيست


امام حسين عليه السلام دومين فرزند علي بن ابيطالب عليه السلام، در سوم شعبان سال سوم هجري ديده بجهان گشود. [1] اخبار ولادت و شهادت اين بزرگوار، قبل از دوران حاملگي حضرت زهرا عليهاالسلام و نيز بعد از ولادت امام حسين عليه السلام، بارها و بارها توسط جبرئيل امين از سوي پروردگار، به محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم داده مي شد و آن حضرت نيز براي اطرافيان بازگو مي كردند. [2] حتي نام آن حضرت نيز از سوي پروردگار تعيين شد. [3] همچنين خبر تولد و شهادت امام حسين عليه السلام را پيش از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، تمام پيامبران خدا، از حضرت آدم تا رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، از آن آگاه بودند و از آن متأثر مي شدند. [4] .

امام حسين عليه السلام همواره، همراه و همنشين جد بزرگوار خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بوده و پيوسته با آن حضرت مأنوس و محشور بود. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم حسنين عليهم السلام را بسيار


دوست مي داشتند و علاقه ي شديد خود را آشكارا به امت اسلام نشان مي دادند. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به كرات فضايل آندو بزرگوار را به امت و اصحاب خود گوشزد مي نمودند. در كلامي فرمودند: خدايا! دوست بدار كسي كه آنها را دوست بدارد: «من احبني فليحب هذين» [5] و يا مي فرمودند: «من احب الحسن و الحسين فقد احبني و من ابغضهما فقد ابغضني» [6] . همچنين آن حضرت درباره ي شأن و منزلت اين دو برادر فرمودند: «هما ريحاني من الدنيا» [7] . در ارتباط با امام حسين عليه السلام فضايل اختصاصي نيز آمده است كه يكي از مشهورترين آنها، روايت «حسين مني أنا من حسين» [8] مي باشد.

حسين بن علي عليه السلام، 7 سال از زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را درك نمود كه عزيزترين دوران زندگي آن حضرت را تشكيل مي داد. همچنين آن حضرت، 30 سال از عمر خويش را در كنار پدر خود علي بن ابيطالب عليه السلام گذراند. حسين بن علي عليه السلام در مواقع مختلف به دفاع از اميرالمؤمنين عليه السلام و مقام ولايت و امامت برآمد.

در مقابل ابوبكر كه در حال سخنراني در منبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود، اعتراض نمود و موجب همهمه ي مردم و انفعال ابوبكر شد. [9] اين واقعه براي عمر بن خطاب نيز پيش آمد. [10] .

امام حسين عليه السلام در جنگهاي جمل، صفين و نهروان حضور داشتند و در كنار پدر بزرگوارش به جنگ با پيمان شكنان و ظالمان پرداختند.

آن حضرت از سال 40 تا 50 هجري و در دوران امامت برادر خود امام حسن مجتبي عليه السلام نيز، حامي و تكيه گاه ايشان بودند و كاملا از سياست هاي وي دفاع مي نمود. آنجناب در برابر خواسته هاي مكرر مردم عراق مبني بر عزيمت ايشان به كوفه، حتي پس


از شهادت برادرش، حاضر به قبول دعوت آنان نشد و مي فرمودند: «مصالحه ي برادرم امام حسن عليه السلام، در راه رشد و رستگاري مردم انجام گرفته و تا وقتي معاويه زنده است، من آن را نقص نخواهم كرد» [11] ؛ يعني همانگونه كه صلح معاويه بر امام حسن عليه السلام تحميل بود، براي حسين بن علي عليه السلام نيز چنين بود. [12] در مواردي نيز اگر امام حسين عليه السلام نظر ديگري غير از نظر امام حسن عليه السلام داشت، نظر برادر خويش را مقدم مي داشت و مكرر مي فرمود: «امام حسن عليه السلام، امام من نيز هست» [13] يا اينكه: «ما وظيفه داريم از تو پيروي كنيم، تصميم با شماست» [14] .


پاورقي

[1] اصول کافي ج 1، ص 463 - بحارالأنوار، ج 44، ص 201.

[2] اصول کافي، ج 1، ص 464 - جلاء العيون شبر ج 2، ص 6 - بحارالأنوار، ج 44، ص 221 - حياة الامام الحسين عليه‏السلام ج 1، ص 27 - منتهي الامال، ص 281 - عوالم، ص 12 - کامل ابن‏اثير ج 4، ص 39 - کنز العمال ج 13، ص 656.

[3] جلاء العيون شبر ج 2، ص 6 - تاريخ الخلفاء، ص 188.

[4] بعنوان نمونه: آگاهي حضرت زکريا عليه‏السلام که توسط جبرئيل به آن حضرت داده شد و پس از آن حضرت زکريا عليه‏السلام بر حسين عليه‏السلام مي‏گريست و تا سه روز از محل عبادت خود بيرون نيامد و با مردم ديدار نکرد. (بحارالأنوار، ج 44، ص 223).

[5] ترجمة الامام الحسين عليه‏السلام، ابن‏سعد، ص 135.

[6] همان، ص 136.

[7] همان، ص 131.

[8] همان، ص 137؛ همچنين: اسد الغابه ج 2، ص 20.

[9] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 111.

[10] کنز العمال ج 13، ص 654.

[11] ارشاد شيخ مفيد ج 2، ص 32 - انساب الاشراف ج 3، ص 151.

[12] علل قيام نکردن امام حسين عليه‏السلام در زمان معاويه را، در بخش پرسش و پاسخ تفصيلا بيان نموده‏ايم.

[13] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 202.

[14] همان.