بازگشت

مقدمه


در دين ها و كيشهاي پيشين يهود نصارا و… باژگون سازي آموزه ها هدفها واژگان و گردانيدن سخن از جاي خود كنار گذاردن كنار كشيدن روي داده است؛ براي هدفها و برنامه هاي ويژه:

(يحرفون الكلم من بعد مواضعه…)

سخنان خدا را جا به جا مي كنند پس از آن كه جاي هر سخني را مي شناسند.

در اسلام نيز البته با اين فرق كه اسلام در حصار نگهبانان تيزنگر و هشيار بوده و هست و هماره كساني بوده و هستند كه هرگونه دست آلوده اي را از ساحَت آن دور بدارند و هرگونه غبار را از سيماي آن بزدايند و از گوهر و بنياد آن پاسداري كنند:

(…فانّ فينا اهل البيت في كلّ خَلَفٍ عدولاً ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تأويل الجاهلين.) [1] .

زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر جانشينان عادلي هستند كه از واژگونه سازي و تحريف آموزه هاي ديني از سوي غاليان به خود بستن باطل گرايان و بد معني كردن نادانان باز مي دارند.

سخن ما در اين نوشتار درباره رويداد عاشوراست. آيا رويداد عاشورا آن گونه كه بوده و رخ داده به تمام و كمال و با همه جنبه ها و زاويه ها به دست ما رسيده و يا دستكاري شده و چهره غبار گرفته و كدري از آن فرا روي ماست؟

شماري از اهل نظر بر اين باورند كه اين رويداد چون گزارش گران و راويانِ همه سونگر تيزهوش شجاع و خردورزي بسان امام سجاد(ع) زينب كبري و… داشته از هرگونه باژگونگي و تحريف بركنار مانده است. اينان شجاعانه و تيزنگرانه با تمام وجود در غوغاي تبليغاتي حكومت سياه و تاريك يزيد به پا خاستند و با خطبه هاي رسا و روشن گر نگذاشتند در اين فتنه انگيزي گرد و غباري چهره قيام راستين حسين بن علي(ع) را بپوشاند و قيام را و چهره زيبا و رخشان آن را زشت و كدر بنمايانند.

و شماري بر اين نظرند كه رويداد عاشورا هم بسان بسياري از رويدادهاي تاريخي دچار دگرگوني شده و دستهاي آلوده حكومت گران اموي آن را واژگونه ساخته اند و آنچه ما در آيينه تاريخ مي بينيم آن نيست كه رويداده است. [2] بلكه انگيزه براي دستكاري و كدر نماياندن چهره زيباي حماسه آفرينان كربلا وارونه جلوه دادن تك تك رويدادها پوشاندن جنايتها آدمكشي ها وحشي گريهاي سپاه باطل جوانمرديها مهرورزيها زيباييها و رخشانيهاي سپاه حق از هر رويدادي بيش تر بوده است؛ چرا كه اين حماسه بزرگ و روايت آن در درازاي تاريخ و در همان برهه روي دادن آن براي حاكمان ستم مايه درد سر و نگراني بوده است. از اين روي از همان آغاز قيام امويان به تكاپو مي افتند تا اين زلال را گل آلود بنمايانند و نگذارند كسي به زلال اين جريان و جوي هميشه جاري و چشمه هميشه جوشان راه يابد و تشنگي خود را فرو نشاند.

در اين جريان سازي دروغ پراكني و فتنه گري با گوناگون انگيزه ها از سوي نادانان و فريب خوردگان دشمن در لباس دوست نيز تحريفهايي در روايت رويداد عاشورا افزوده مي شود و زواياي فاجعه دامن مي گسترد و انديشه ناب بي آميغ و زلال حسين بن علي(ع) به قربانگاه برده مي شود و به گفته شهيد مطهري افزون بر شهادت تنِ آن بزرگوار انديشه آن بزرگ و والاتبار نيز به زير تيغ جلاّد مي رود و قرباني مي شود. [3] و باژگونه جلوه دادنِ رويداد عاشورا مصيبتي بر مصيبت كربلا افزود و به گفته محدث نوري مصيبتي بزرگ تر از مصيبت كربلا. [4] .

با بررسي و درنگ روي متنها و كتابهايي كه به اين رويداد ويژه شده و پرداخته اند بر هر ژرف نگر و درنگ ورزي روشن مي شود كه آنچه فرا روي ما قرار گرفته زير عنوان تاريخ عاشورا از زوايايي دستخوش طوفان تحريف قرار گرفته و نكته هاي درس آموز و عبرت انگيز آن واژگونه كدر و فرو رفته در گردابي از خرافه ها عرضه شده است.

روشن است كه نماياندن چهره راست و راستين كربلا و نهضت امام حسين(ع) نياز همه آني و هميشگي جامعه ماست و جامعه شيعي و اسلامي بدون اين چشمه زلال و آبشخور و فرات هميشه جاري مي پژمرد و از هستي فرو مي افتد. از اين روي نياز است كه نهضت تحريف زدايي آغاز شود تا:

1. دشمن نتواند از الگو شدن عاشورا جلوگيري كند. زيرا اين چشمه اگر هميشه و همه گاه زلال و شفاف بجوشد و جاري شود تشنگيها را فرو مي نشاند و روح و روان انسانهاي جوياي كمال را پر و بال مي دهد و از پژمردگي و افسردگي به در مي آورد و آينده روشني را براي او در افق نمايان مي سازد.

2. گرفتار آمدگان در تارهاي عنكبوتي تحريف زمين گيرشدگان در باتلاق دروغ و فريب رهايي مي يابند و راه روشن كمال و سعادت را پيش مي گيرند.

3. امروزه مذهب ستيزان و مخالفان نهضت عاشورا و آيين ناب اسلام عاشورايي در آوردگاهي سهمگين رودرروي عاشورائيان قرار گرفته اند هيچ راه گريزي ندارند جز اين كه با بزرگ نمايي سخنان سخيف بي پايه به دور از خرد و ناسازگار با مباني اعتقادي مردم را از پيرامون رايت عاشورا دور كنند.

حادثه بزرگ عاشورا الگوي ما در تمام زواياي زندگي فراز و نشيبها بويژه در عرصه رفتار سياسي است. با تحريف نه تنها عاشورا و خيزش بزرگ حسيني از الگو بودن مي افتد كه ممكن است به جاي چراغ راه شدن و رهاندن انسان جوياي كمال از شبهاي تار و تاريك مايه گمراهي شود و اين پديده حق نما حق پوش گردد.

مگر اين پندار و گمان كه قيام امام حسين از اسرار الهي و ويژه آن حضرت است يا كفاره گناهان شيعيان است نتيجه اي جز اين دارد؟

بي گمان با تحريف نخست عاشورا را از الگو شدن به كنار داشته ايم و آن را از كارايي و نقش آفريني در عرصه هاي فردي و اجتماعي به دور داشته ايم و با تحريف دوم آن را به سنگري براي بزه كاران و مرزشكنان دگر كرده ايم.

امام حسين(ع) كه با قيام خود به همگان فهماند در برابر ستم ايستادن با واژگونه جلوه دادن چهره اسلام در افتادن تباهي آفرينان را از صحنه به در كردن و رسواي عام و خاص ساختن وظيفه اي است همگاني نه ويژه او حال شماري از دنيامداران راحت طلب گرفتار چرب و شيرين دنيا وقتي مي بينند ابراز علاقه به حسين(ع) بايد با ميدان داري و وظيفه باني همراه باشد از آن جا كه اينان مرد اين ميدان نيستند به اين سخن سخيف پناه مي برند كه حركت امام حسين(ع) ويژه خود آن حضرت و از اسرار الهي است و ما نمي توانيم و نبايد در آن آوردگاه نقشي داشته باشيم.

تحريف گران دوم از آن جا كه اهل گناه و آلودگي اند و مي بينند اين آلودگي و تردامني با عشق به حسين(ع) سازگاري ندارد به اين سخن بي بنياد روي مي آورند و مي گويند: حسين(ع) شهيد شد تا كفاره گناهان مردان و زنان شيعه شود!

اينان راه يهودان را پيش گرفته اند همانان كه خداوند از كار زشت تحريف گري آنان پرده برمي دارد و مي فرمايد:

(يحرّفون الكلم من بعد مواضعه.)

جاي سخن را مي دانند از هدف تعالي بخش حسين بن علي(ع) آگاهي دارند و مي دانند آن عزيز چرا جان خود و عزيزانش را فدا ساخت و چرا به اين آوردگاه پر خطر و سهمگين گام گذاشت و چرا به ذلت و خواري تن در نداد و… اما براي رهايي از دست وجدان و پرسشهاي بي شمار مردم در ناسازگاري رفتارشان با باورشان دست به اين تحريف بزرگ زده و با اسلام به رويارويي برخاسته اند

شهيد مطهري اين حركت زشت و نفرت انگيز را اين گونه ترسيم كرده است:

(تحريف از پشت خنجر زدن است. ضربت غير مستقيم است كه از ضربت مستقيم خطرناك تر است. يهوديان كه قهرمان تحريف در تاريخ اند همواره ضربتهاي خود را از طريق غير مستقيم وارد كرده اند.) [5] .

افزون بر اينها آنچه در واژگونه سازي تاريخ عاشورا رخ داده با اندك درنگي ناسازگاري آنها با علم و عقل روشن مي شود. اين حركت شوم عاشورا را كه حركتي خردورزانه و هماهنگ با معيارهاي عقلي دقيق و سنجيده بوده و از سوي خردمندترين انسان آن روزگار و همه روزگاران رهبري شده حركتي جاهلانه و نابخردانه جلوه گر مي سازد و مايه رميدگي خردمندان و دانشمندان كه مورد خطاب امام هستند مي گردد.

كدام خردمند مي تواند بپذيرد: (روز عاشورا هفتاد ساعت بوده) [6] يا (لشكر ابن زياد يك ميليون و ششصد هزار نفر و همه از كوفه.) [7] و…

اين سخنان و طرح آنها در هر محفل و مجلس سبب مي گردد كه هر انسان صاحب عقل و شعوري از مجلسهايي كه چنين تحريفهايي در آنها گفته مي شود و از مجلسهاي ديگر به همين گمان و پندار كه جاي همين سخنها و گفتارهاست كناره گيري كنند يا اين كه به عقيده ناروا روي آورند كه اين وادي وادي عقل نيست كه وادي جنون و عشق است! در حالي كه در اسلام عقل و عشق درهم آميخته اند و جدايي ناپذيرند.

از اين روي براي درهم كوباندن و نقش بر آب كردنِ نقشه هاي شوم امويان جنايت پيشه خود امام حسين(ع) و ياران پيش از شهادت و حضرت زينب و امام زين العابدين(ع) پس از اسارت با شيوه هاي گوناگون در برابر تحريف گران ايستادند و ديگران را نيز به مبارزه اي همه سويه با آنان فرا خواندند.

در اين نوشتار برآنيم كه پس از اشاره به پيشينه تحريف و تحريف زدايي و رسالت عالمان دين در تحريف ستيزي به گامهاي بايسته علمي و عملي كه بايد در اين راستا برداشته شود اشاره كنيم:


پاورقي

[1] اصول کافي ثقةالاسلام کليني ج1 :32- 54 دار صعب دارالتعارف بيروت.

[2] بررسي تاريخ عاشورا دکتر محمد ابراهيم با مقدمه علي اکبر غفاري:45 کتابخانه صدوق؛ پس از پنجاه سال پژوهشي تازه پيرامون قيام امام حسين سيد جعفر شهيدي دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

[3] حماسه حسيني شهيد مطهري ج3 :75؛ صدرا.

[4] لؤلؤ و مرجان محدث نوري تحقيق و ويرايش استادولي:170 دارالکتب الاسلاميه.

[5] مجموعه آثار استاد شهيد مطهري ج17 :681 صدرا.

[6] لؤلؤ و مرجان:161.

[7] همان:184.