بازگشت

دقت در انتساب كتاب به مؤلف


به خاطر دارم در ايام مجاورت كربلاي معلي و استفاده از علامه عصر خود شيخ عبدالحسين طهراني - طاب ثراه - كه در تبحر و فضل و اتقان، عديل نداشت سيد عرب روضه خواني از حلّه آمد - و پدرش از معاريف اين طايفه بود - و اجزاي كهنه اي از ميراث پدر داشت. خدمت شيخ استاد آورد و غرضش استعلام اعتبار و عدم اعتبار آن بود. و آن اجزاء را اول و آخر نبود و در حاشيه آن نوشته بود كه اين از مؤلفات فلان [است] و يكي از علماي جبل عامل از تلامذه محقق صاحب معالم را اسم برده بود. چون در تراجمْ حالش مذكور بود مراجعه نمود اصلاً در مؤلفاتش اسمي از مقتل نبرده بودند. و چون در خود اجزاء مطالعه كردند معلوم شد كه از كثرت اشتمال آن بر اكاذيب واضحه و اخبار واهيه احتمال نمي رود كه از مؤلفات عالمي باشد.

پس آن سيد حامل اجزاء را نهي فرمود از نشر آن و نقل از آن. ولكن بعد از چند روزي به مناسبتي مرحوم فاضل دربندي آقاخوند ملا آقا مطلع شد و آن را از آن سيد گرفت و چون مشغول تأليف كتاب اسرار الشهادة بود، روايات آن اجزاء را متفرقاً در آن كتاب درج كرد و بر عدد اخبار واهيه و مجعوله بي شمار آن افزود و براي مخالفينْ ابواب طعن و سخريه و استهزاء باز نمود، و همتش او را به آنجا كشاند كه عدد لشكر كوفيان را به ششصد هزار سواره و دو كرور پياده رساند! و براي جماعت روضه خوانان ميداني وسيع مهيا نمود كه هر چه كميت نظر را در آن بتازند، به آخر نرسانند و در بالاي منابر با نهايت قوت قلب مستند ذكر كنند كه فاضل دربندي چنين فرموده.

فاضل مذكور از علماي مبرزين و افاضل معروفين، و در اخلاص به خامس آل عبا - عليهم آلاف التحية و الثناء - بي نظير بود، ولكن اين كتاب در نزد علماي فن و نقادين احاديث و سِيَر بي وقع و بي اعتبار، و اعتماد بر آن كاشف از خرابي كار ناقل و قلت بصيرت اوست در امور، با آنكه خود در آن كتاب تصريح به ضعف روايات آن اجزاء و ظهور علامات كذب و وضع در آن كرده، ولكن براي نقل آنها در آن كتاب عذري خواسته كه در خرابي با روايات اجزاء شريك است.

و از مطالب عجيبه آنكه: براي خودم مرحوم مذكور مشافهةً نقل كرد كه من در ايام سابقه شنيدم كه فلان عالم گفت يا روايتي نقل كرد كه روز عاشورا هفتاد ساعت بود. و من در آن وقت اين را غريب شمردم و متعجب شدم از نقل آن، ولكن حال كه تأمل در وقايع روز عاشورا كردم خاطر جمع، يا يقين كردم كه آن نقلْ راست، و آن همه وقايع نشود مگر در آن مقدار زمان.

اين حاصل فرموده ايشان است، به جهت طول زمان عين الفاظ ايشان به خاطر نمانده. و در آن كتاب نيز از آن تقويت كرده؛ و از اين فقره پي به سليقه ايشان بايد برد.

و گاه شود كه بناي مؤلف كتاب بر اتقان و نقل از كتب معتمده است، ولكن به جهت عدم مهارت و خبرت بر حال علماء و ارباب سير و مورخين و نداشتن قوه تميز ثقات ايشان از غير ثقات، بسا شود بر كتابي از سير و تواريخ اعتماد كند و مدار نقل غالب منقولات خود را بر آن گذارد، ولكن در نزد اهل خبره چندان اعتباري ندارد و مطالب واهيه بسيار در آن نشان دهند، لهذا در كتاب آن مؤلف منكرات عديده يافت مي شود با آن بنا و دعوي، بلكه با افتخار و طعن بر ديگران. و از اين رقم بعضي مقاتل يافت مي شود، چون ذكر آن خالي از مفسده نبود، اشاره نكرديم.

و نتيجه تمام اين كلمات آنكه: چنانچه روضه خوان بناي درستكاري دارد و شايق است كه خود را در سلك ملازمان خاص درآرد، و در خود قوه تميز كتاب معتمد هرچند از ثقه خبير غير عالم باشد، از كتاب غير معتمد هرچند از عالم متقي باشد نمي بيند و به اين مقام نرسيده، از اساتيد اهل فن جويا شود و از گفته ايشان تجاوز نكند والا كه به اغواي شيطان رسم تازه گويي را گذاشته و از هر كتابي هر چند جنگ المزخرفات باشد، نقل كند، و آن را هم به صورت جزم بيان كند، البته خود را مهيا سازد براي تمام مفاسد مذكوره در مقامات گذشته.