بازگشت

چكيده


1- انديشه سياسي حاكم بر اهل سنت، كه متأسفانه بر بخش اعظم جهان اسلام حكمفرماست، گوياي نوعي واقعگرايي و رئاليسم سياسي است كه تا سر حد «اصالت واقع» يا «اصالت تسليم» پيش رفته است. آبشخور اين انديشه «مرجئه گري» است. انديشه اي كه بعدها در ابتداي قرن پنجم هجري توسط ابوالحسن ماوردي تئوريزه و طراحي مي شود. هم اكنون به دنبال انديشه هاي ماوردي دو تسامح بزرگ، انديشه سياسي حاكم بر جهان اسلام را رنج مي دهد:

الف - تسامح در صفات رهبر و حاكم

ب - پذيرش تغلب و استيلا به عنوان يكي از راه هاي مشروع رسيدن به قدرت سياسي

2- با فروپاشي خلافت عثماني در 1924 ميلادي (1345 ه ق) متفكران مسلمان در جستجوي يك جانشين براي نظام خلافت برآمدند. ملتهاي مسلمان در زير چكمه ي جهانخواران جديد كه تازه سر برآورده اند له مي شوند. انديشه سياسي بكر و عدالتخواه شيعه كه مرهون دستمايه هاي فرهنگي به جاي مانده از ائمه اطهار و فقهاي عظام است، رخ مي نماياند. 15 خرداد 42 آغاز حركت جديد است.

3- امام خميني (ره) به دو دليل به شفاف نمودن فلسفه سياسي عاشورا اهتمام ورزيده اند:

اولا: استفاده از فلسفه سياسي عاشورا به عنوان مجموعه مفاهيم واسطه براي تبيين نظري فلسفه سياسي شيعه براي ملتها.

ثانيا: لزوم رفع غبار گرفتگيهاي ناشي از تفاسير انحرافي مستشرقان، برخي جهالتها و تمايلات باطني گري از ناحيه دوستان و...

4- استقصا نگارنده در بيانات امام راحل (ره) راهبردهاي آن حضرت را در راستاي شفاف نمودن فلسفه سياسي عاشورا نشان مي دهد:

الف - تبيين نگرش فلسفه سياسي شيعه به مفهوم قدرت

ب - تكيه ي ايشان به علل و عوامل «اصلي» قيام عاشورا

ج - تبيين اهداف سياسي قيام (ترسيم شبكه اهداف و حل مناقشات موجود)

د - معرفي و كارآمد نمودن ابزار تداوم نهضت عاشورا (تحول كيفي- تحول كمي) تفصيل هر يك از اين راهبردها با بهره گيري از اصل بيانات حضرت امام (ره) در اين مقاله خواهد آمد.