بازگشت

تدابير امام حسين


بعد از اينكه امام حسين (ع) با وجود فشار [1] حر، محل استقرار اردوي كوچك خود را در نينوا تعيين كرد، تدابير لازم را انديشيد و به مورد اجرا گذاشت تا با اين نيروي اندك، بيشترين تلفات بر دشمن وارد كند و نهايت مقاومت را بكند. بنابراين نينوا يا كربلا منطقه عمومي نبرد و ذي حسم [2] محل دقيق وقوع حادثه بود. يكي از نكاتي كه امام مورد نظر داشت نزديكي به محل آب بود لذا در كنار رود فرات اردو را مستقر كرد تا از اين مايه ي حياتبخش، كه در دشتهاي بين النهرين اهميت فزاينده اي به علت گرماي هوا دارد و در نبردها عنصر سرنوشت سازي است، استفاده لازم را بكند. دومين عامل در تعيين محل استقرار اردو، جاي مناسب براي خيمه ها بود. خيمه ها كه هم به منزله ي عقبه و محل تداركات، و هم به مثابه بيمارستان و هم مأمن خانواده هاي ياران رزمنده امام حسين (ع) به شمار مي آمد، بايد در جاي مناسبي قرار مي گرفتند. لذا علاوه بر اينكه در پشت خيمه ها خندقي حفر شد، به ياران خود فرمودند كه «خيمه ها را نزديك به هم بزنند و طنابهاي آنها را در هم داخل كنند و آنها را چنان كنند كه خود در ميان آنها قرار گيرند و با دشمنان از يك سو روبرو شوند و خيمه ها در پشت سر و سمت راست و چپ ايشان قرار داشته باشد كه سه سمت ايشان را احاطه كرده باشد، جز آن سمت كه دشمن به نزد ايشان آيد». [3] اما نويسنده ي كتاب «تجلي حقيقت در اسرار كربلا» نوشته است كه «حضرت حسين خيام را پشت تلي برپا كرد كه اين تل مانع از مشاهده قشون دشمن باشد و اين تل بين خيام و ميدان جنگ فاصله بود، براي آنكه زنها حالت جنگ و اوضاع ناگوار قتال را مشاهده نكنند، زيرا مشاهده اوضاع ناملائم بخصوص اين قبيل اوضاع كه حكايت خونريزي مخصوصا كشته شدن اقارب باشد، موجب اضطرار و فزع است و براي اشخاص ضعيف القلب، بخصوص زنان كه رقت آنها زياده از مردان است، اين حالت بيشتر بروز مي كند و ممكن است جزع و فزع آنها مردان را متزلزل نموده از ستيز و آويز بازدارد». [4] .

نويسنده به راوي و مأخذ اين مطلب كوچكترين اشاره اي نكرده و در منابع نه تنها هيچ قرينه اي بر وجود تلي بين خيمه ها و ميدان نبرد وجود ندارد بلكه قرينه اي بر نفي آن وجود دارد و آن اينكه عبيدالله به حر دستور داده بود كه اردوي امام حسين (ع) را در محلي «بي پناهگاه» فرود آورد. بنابراين به احتمال زياد اين «تل» ساخته و پرداخته تخيلات نويسنده است. اما راجع به جزع و فزع زنان به جهت مشاهده منظره جنگ و ايجاد تزلزل در روحيه ي مردان، بنا به دلايلي مردود است: اولا «اگر اهميت مسأله در اين حد بود و امام حسين (ع) از مسافتهاي خيلي دور قبل از رسيدن به منطقه ي خطر از گزارشهاي خطرناك بودن اوضاع اين منطقه مطلع شده بود، اصلا «زنان و بچه ها را به همراه اين كاروان نمي آورد؛ ثانيا در اثناي نبردهاي روز عاشورا زنان نه تنها موجب تضعيف و تزلزل روحي رزمندگان اردوي امام حسين (ع) نشدند بلكه به تشويق و دعوت آنان به نبرد و پايداري و شهادت پرداختند و حتي بارها خود آنان اقدام به رفتن به ميدان جنگ نمودند كه امام حسين (ع) مانع شدند به اين دليل كه جهاد بر زنان واجب نيست و حتي يكي از آنان به شهادت رسيد. [5] .

نكته ديگري كه امام در تدبيرهاي خود در استقرار اردويش مورد نظر قرار داد، حفر خندق در پشت خيمه هاست. منابع به اتفاق تأييد مي كنند كه امام پس از استقرار خيمه ها به يارانش دستور داد كه پشت آنها خندق بكنند و آنها را از هيزم پر كنند و آتش بزنند تا تنها يك راه براي خيمه ها باشد كه در صورت وقوع درگيري يارانش بتوانند از آن دفاع كنند. لذا آنان در شب عاشورا اين كار را كردند. [6] برخي بنا بر دلايلي حفر خندق از طرف همراهان امام حسين (ع) را در آن شب مردود دانسته و آن را قابل قبول ندانسته و استدلال كرده اند كه اولا «كندن چنين خندقي در يك شب براي ياران امام حسين (ع) مقدور نبود و تهيه آن همه هيزم براي آتش زدن با توجه به اينكه نيزارها در كنترل نيروهايي بود كه مأموريت داشتند مانع استفاده اردوي حسين (ع) از آب بشوند، امكان نداشت؛ ثانيا امام حسين (ع) مي دانست در مقابل نيروهاي انبوه دشمن نمي تواند چندان مقاومتي كند و سرانجام بايد گفت اولا «اردوي امام فقط يك شب نبود كه در محل وقوع حادثه فرود آمده بود بلكه چند روز بود لذا در چند روز كندن خندق براي ياران امام حسين (ع) امكانپذير بود. ثانيا بعيد نيست كه امام موقعيت محل استقرار خيمه ها را در جايي انتخاب كرده باشند كه ناهمواري يا گودي در زمين بوده باشد كه براي تبديل آن به خندق به كار كمي نياز باشد. در مورد تهيه هيزم نيز بايد يادآور شد كه گرچه سه روز مانده به عاشورا نيروهاي پانصد نفري عمرو بن حجاج مأموريت يافت تا بين آب و اردوي امام حسين (ع) حائل شوند، [7] و بدين ترتيب مانع تهيه هيزم از نيزارهاي كنار رودخانه گرديدند اما تهيه چنين هيزمي از خار و خاشاك صحرا مقدور بود. همچنين نفوذ موفقيت آميز ياران امام حسين (ع) به شط فرات و آوردن آب قبل از روز عاشورا نشان مي دهد كه تهيه هيزم نيز امكانپذير بوده است. مهمتر از آن در نواحي مجاور غير از منطقه ي تحت كنترل نيروي پانصد نفري عمرو بن حجاج نخلستانهايي وجود داشت كه مي توانست مورد استفاده قرار گيرد. اما راجع به اينكه امام از برآورد تعداد نيروهاي دو طرف حدس مي زد كه بالاخره خيمه ها غارت مي شود و ساكنان آن به اسارت مي افتند، بايد گفت حميت و غيرت امام و يارانش اجازه نمي داد تا زماني كه زنده اند، خانواده شان به اسارت دشمن بيفتند، حتي بعدازظهر عاشورا كه در يكي از حمله هاي جمعي دشمن، شمر به خيمه نزديك شد امام فرمود كمي هم صبر كن، بعد از من خيمه ها در چنگ شماست.

به هر حال تدبير امام حسين (ع) در مورد چگونگي استقرار و محل اردو و تأمين امنيت آن بهترين تدبير بود و روند جنگ اين مدعا را به ثبوت رساند. اين ترتيب استقرار خيمه ها و كندن خندق هم از نظر رواني براي دشمن شكننده بود، و هم از سرعت قلع و قمع اردوي امام مي كاست؛ چنانكه بر اساس روايتي تا نيمروز [عاشورا] نيروهاي عمر بن سعد فقط از يك طرف به آنها حمله كردند. موقعي هم كه عمر بن سعد دستور داد به خيمه ها حمله كنند و آنها را در ميان گيرند، ياران امام حسين (ع) سه و چهار نفره در ميان خيمه ها رفتند و به هر كس مي خواست خيمه ها را از پاي در آورد و غارت كند، حمله مي بردند و او را از نزديك با تير از پاي در مي آوردند. [8] در هر حال يكي از رموز مقاومت ياران امام حسين (ع) تا عصر عاشورا در طرز چنين استقراري بود. شواهدي در دست است كه دشمن، بعدازظهر عاشورا و در اواخر جنگ به خيمه ها نزديك شدند. حتي موقعي هم كه شمر به خيمه ها نزديك شد و خواست با آتش خيمه امام حسين (ع) را بسوزاند، امام فرمود: «بگذاريد بسوزاند، نمي تواند از آنجا به شما دست يابد». [9] بدين ترتيب امام حسين (ع) عاليترين مديريت، تدوين استراتژي جنگي و شهامت و شجاعت و از خودگذشتگي را نشان داد.


پاورقي

[1] دو اردوي امام حسين (ع) و حر بن يزيد رياحي از قطقطانه تا کربلا مسافت مشترکي را طي کردند و از قادسيه و عذيب و قصر بني‏مقاتل تا کربلا را در نورديدند. البته حر درصدد بود که به دستور عبيدالله امام را به کوفه سوق دهد که امام زير بار نرفت تا اينکه نهايتا در نينوا فرود آمدند.

[2] طبري، همان، ص 2988 - احمد بن ابي يعقوب (ابن واضح يعقوبي)، تاريخ يعقوبي، ج 2 -ترجمه محمد ابراهيم آيتي، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم، تهران 1366، ص 179.

[3] شيخ مفيد؛ ارشاد؛ ج 2، ص 97 - دينوري، همان، ص 302 - شيخ مفيد اين روايت را به نقل از علي ابن الحسين زين‏العابدين (ع) که خود در کربلا حضور داشته است، نقل مي‏کند.

[4] سلطان حسين تابنده گنابادي (رضا عليشاه)؛ تجلي حقيقت در اسرار کربلا چاپخانه حيدري؛ چاپ سوم تهران، 1349، ص 146.

[5] رجوع شود به تاريخ طبري و اخبار الطوال و ارشاد و ساير منابع. استاد شهيد مرتضي مطهري در تحليل نقش زنان در کربلا نوشته است که نقش زن درکربلا «منحصر به زينب (س) نيست. در اين زمينه داستانها داريم. ما در کربلا يک زن شهيد داريم و آن، زن جناب عبدالله بن عمير کلبي است. دو زن نيز داريم که رسما وارد ميدان جنگ شده‏اند، ولي ابا عبدالله مانع شد... مادرهايي ناظر شهادت فرزندانشان بوده و اين را در راه خدا به حساب آورده‏اند: مطهري، همان ج 1.

[6] طبري، همان، ص 3022 - ارشاد، ج 2، ص 98.

[7] دينوري، همان، ص 301 - ارشاد، ص 88 - و مطلب ديگري در صفحه 98 کتاب ارشاد آمده است که راجع به سازماندهي نيروها در صبح عاشوراست. مطلب چنين است: «اطراف خيمه‏ها پيش از آن خندق بودند». لذا به اين حدس دامن مي‏زند که به صورت عارضه طبيعي در آنجا وجود داشته است.

[8] طبري، همان، ص 3040.

[9] همان، ص 3041.