بازگشت

چكيده


تاريخي كه از سال 61 ه.ق به دست ما رسيده، در بردارنده ي حقيقت تلخ و موارد قابل توجهي تحريف است و همين امور مظلوميت سيدالشهداء (ع) را صد چندان مي كند. مصداق يافتن «كل يوم عاشورا» منوط به شناخت حقيقت تاريخ كربلاست.

پس در ابتدا بايد به صحت و سقم نكات تاريخي توجه نمود و تشخيص صحيح از سقيم، سره از ناسره در پرتو عواملي چون: شناخت دين، شناخت ائمه و بخصوص اهداف آنها، شناخت مورخان با ملاحظه وضعيت و احوال آنها از جهت موقعيت اجتماعي و شناخت علل و عواملي كه در وقوع تحريف دخيل بوده اند، ميسر است.

اين مقاله متصدي نكته اخير (يعني شناخت علل و عوامل تحريف) است. در اين مقاله با بهره گيري از قرآن كريم و نهج البلاغه و بعضي منابع به صورت زيربنايي به بررسي عوامل تحريف پرداخته شده است.

قبل از ورود به بحث تحريف به تعريف و اهميت تاريخ و بيان هدف تاريخ كه همان عبرت است، پرداخته و شرط تحقق اين هدف را در سلامت تاريخ از گزند دستبردها و تحريف قرار داده است و به استناد آيات قرآن، اصولي را در كيفيت نقل تاريخ بيان كرده است از جمله، امانتداري، كتمان ننمودن، خودداري از لبس حق و باطل، پرهيز از سخن پراكني بدون پشتوانه علمي، اجتناب از افترا و نسبت دروغ و تحريف.

سپس، عوامل تحريف را به دو بخش خارجي و دروني تقسيم كرده و براي هر يك مواردي را ذكر نموده است، براي عوامل خارجي، موارد: اغراض دشمنان در مبارزه با ارزشهاي ديني از جمله مخدوش نمودن علم امام (ع) و عصمت او و خدشه در هدف قيام حضرت و خنثي سازي اثر شمشير در پيشرفت اسلام، توجيه انحرافات حكام ناصالح و حس انتقام جويي و حقد و كينه ديرينه وجود دارد.

براي عوامل دروني مي توان به اسطوره سازي، كيفيت نامطلوب نقل خبر، عدم شناخت هدف قيام، مرعوب قدرتهاي حاكم شدن، تعصب نابجا و بي اساس، كوتاهي مورخان در بيان حقايق تاريخ اشاره مي گردد.

با كمال تأسف، حادثه ي عاشورا، هم دچار تحريفهاي لفظي شده و هم دچار تحريفهاي معنوي است. [1] .

بيان علتهاي تحريف حادثه عاشورا به عنوان حساسترين و پرماجراترين فراز تاريخي، مستلزم نگاهي گذرا بر ضرورت تاريخ و هدف آن و شرط تحقق هدف تاريخ است. تاريخ علمي است كه ما را از كميت و كيفيت وقايع گذشته بشر مطلع مي سازد و هدف آن هدايت نسل حاضر و آيندگان در پرتو تحليل آن حوادث به منظور «عبرت آيندگان» است. «عبرت» در كتابهاي لغت داراي معاني ذيل است:

- حالتي است كه از شناخت محسوس به شناخت غيرمحسوس رسيده مي شود.

- تدبر و دقت نظر همراه با بررسي و مقايسه وقايع و گرفتن تجربه و پند و به كار بستن آنها.

- گذشتن از حالت جهل و رسيدن به علم

اصولا يكي از شيوه هاي بيسار مؤثر تبليغي براي تعليم و تربيت و القاي مفاهيم سازنده، بهره مندي از تجربه هاي ديگران و بررسي عملكرد گذشتگان است. علم تاريخ به عنوان عهده دار اين مسئوليت همچون چراغي فروزان فراروي آيندگان مي درخشد و براي عبرت دار بودن تاريخ علاوه بر بداهت آن مي توان ادله اي چند را برشمرد.


پاورقي

[1] مطهري، مرتضي، حماسه‏ي حسيني، ج 1، ص 27.