بازگشت

چكيده


از مهمترين وظايف ارباب هنر و انديشه براي معرفي اسلام ناب، كشف و معرفي دقيق چهره هاي قهرمانان نهضت عاشوراست. چون اين واقعه ي عظيم از جعل و تحريف و پيرايه هاي موهن، مصون نمانده است، لذا لزوم شناسايي روشهاي تحريف شناسي براي واقع شناسي عاشورا آشكار مي شود. شيوه هايي كه تاكنون براي تحريف شناسي اين واقعه آزموده شده، به چهار گروه تقسيم شده است: روش تاريخي بر مبناي منابع دست اول و دست دوم، روش عقلاني يا جامعه شناسانه ي ابن خلدون، روش اهل عرفان بر اساس مباني عرفان نظري و عملي و روش فقهي بر اساس تكليف شرعي؛ اما از بررسيها به دست مي آيد كه شيوه هاي ياد شده هر چند شرطهاي لازمند ولي شرط كافي نيستند، زيرا هر كدام بعدي از ابعاد حادثه را مورد شناسايي قرار مي دهند. جامعترين و دقيقترين شيوه ي تحليل - كه تاكنون به آن توجهي نشده است - روش انسانشناسانه ي واقعه ي عاشوراست كه خود مستلزم شناخت انسان كامل در آيينه قرآن و سنت، سنخيت شخصيتي ميان محقق يا هنرمند واقعه شناس - يا معرف واقعه - و شخصيت قهرمانان حادثه و توجه به همه ي جوانب شخصيت امام و ياران او و شيوه هاي تحليل آن است؛ پس مهمترين كار در تحليل واقعه عاشورا اين است كه هم بايد معرف واقعه عملا انسان كامل باشد و هم در بعد نظري، انسان كامل از ديدگاه قرآن و سنت را بشناسد و در تحليل و تحريف شناسي عاشورا آن را به عنوان ميزان به كار بندد. تحريفهايي كه تاكنون از اين حادثه به عمل آمده، همه از نگرش يكجانبه به حادثه - يا برخورد بازيگرانه نه تماشاگرانه - و بي توجهي به شيوه هاي پنجگانه بويژه معيار انسان شناسي در كنار آن روشها ناشي شده است. اين مقاله در پي آن است كه واقعه عاشورا را با روش انسانشاسانه محك زند.