بازگشت

طومار طولاني جهادش


در جمل با امام علي، همگام بود و هم نواز. در صفين و نهروان نيز چنين! او آغازگر شمشير بود و در عين حال پرهيزكارترين قهرمانان جبهه توحيد كه تاريخ جاودانه ترين و برترين نرمش هاي تقوي و جهاد را از او بر تارك درخشان صفحات خويش ثبت نموده است.

او را، در صفين: در نبرد ايدئولوژيك مي يابيم كه در كنار امام (ع) به دفع و رفع شبهات گمراهان و تهمت ها و تحريف ها و افتراءات امويان مي پردازد.


و او را مي بينيم كه: با تمامي توان به رد توطئه هاي توطئه گران و خدعه و نيرنگ حيله گراني چون روباه مكار معاويه بن ابي سفيان و پيره گفتاري چون عمروعاص پرداخته.

او را در معركه صفين مي يابيم كه: به اقناع فريفتگان مكر و حيله اموي پرداخته و آنان را از دام توطئه آگاه مي كند تا ذلت سياه را نپذيرند و به نبرد ادامه دهند.

او ثابت و استوار در تمامي آن توطئه سياه، بر جاي ماند و در كنار امام ثابت قدم بود چه آنگاه كه فضاي تيره و تار جو تحريف و تخريب و توطه بر همه جا حاكم گشته بود و چه آن زمان كه گروه ياغي در سيماي سياه خوارج بر امام شوريدند.

بدين سان، تاريخ ورق مي خورد و هاني در بستر آن گام برمي دارد تا كه در سحرگاه 19 رمضان [1] سال چهلم هجري، امام علي (ع) در پي توطئه خوارج، جيره خواران خوان معاويه و تفاله هاي اشرافيت جاهلي و مهره هاي كفر اموي، به معراج مي رود.

هاني از اين فاجعه هولناك و ضربه بسيار عظيم، به سختي رنجور و حزين مي گردد. بگونه اي كه قلم عاجز از وصف آن است، و در فراق امام، اين اسوه راستين و اين برترين و محبوبترين چهره توحيد كه قلب و روحش به آن وابسته بود، سخت دلگير مي شود. هاني در روزگار عجيبي به سر مي برد، فتنه ها پي در پي بر قامت نوپاي اسلام تاختن آغازيده اند، حاكميت ارتجاع و تفاله هاي جاهلي، جلوه هاي باطل را به جولان


آورده اند و نمودهاي حق و عدالت را به زير كشيده اند.

هاني بنا به شرايط خاص سياسي حاكم و اوضاع آشفته جامعه اسلامي، كوفه را برمي گزيند. كوفه، شهر خاطره ها، شهر اينك فسرده و خموش، كه در چنگ ديوان اسير است، در آن مكان، روزگار مي گذراند، و در انتظار ايفاي رسالت لحظه شمار است. تا در قبال حق و حقيقتي كه بدان ايمان آورده و عمرش را به جهاد مستمر در راهش سپري نموده عمر خويش را به پايان رساند.

از اين روي، بر حسب تاكتيك جهاد، خانه اش را بروي مردم گشود تا دارالامن و عدالتخانه و ملجا و ماوائي باشد براي آنان كه از ظلم و ستم امويان به ستوه آمده اند.


پاورقي

[1] مؤلف 17 رمضان را نگاشته‏اند، اما مشهور 19 رمضان است.