بازگشت

حر در فرهنگ بشري


اگر، براي تمامي قهرمانان شهيد كربلا سرود مرگ سرخ و آواز


روح افزاري شهادت باشد، حقا، كه در ركاب حر آگاهي وجدان و شناخت و شعور به بهترين وجه و برترين شكوه و جلال و درخشندگي، تجلي يافته است.

آگاهي، در محراب صلاه؛ صلاه استغفار، آنگاه كه تمامي جوارحش به خشوع و خضوع ايستاده و همه وجود مادي اش در حرارت صلاه ذوب گرديده و پرواز، در ملكوت تا اعلي عليين، روح اش در فراخناي هستي به معراج مي رود در حالي كه بازگشتي آكنده از آگاهي و تشعشعي مالامال از ايمان صادق دارد.

براستي، شهادت اينگونه، گوارايش باد، و ننگ و نفرت بر آنان كه دست هاشان به خون پاك اش آلوده گشت.

و آنگاه كه قائل به صحت اين سخن شويم كه هر انساني را از اسمش نصيبي است بواقع حر حامل تمامي معناي كلمه حر است.

آزادي وجدان در نزد حر مشعلي است نوراني كه روشنگر راهش و ويرانگر موانع ظلماني است، كه او خودش مي گويد:

بخداي سوگند نفسم را بين جنت و جحيم مخير نمودم، به خدا سوگند جنت را به هيچ چيز عوض نكنم گرچه قطعه، قطعه شوم و سوخته گردم.

حر بن يزيد از شجاع ترين سواران و از بزرگترين جنگاوران قومش بود، قوم تميم تمامي كوفه بالا و پائين اش همه او را مي شناختند گوئي آن مكان همه اش از آن حر بود؛ عربي نبود كه در كوفه اقامت داشته


باشد و اين مظهر فضل و كرم و بزرگواري و مردانگي را نشناسد، و آنگاه كه سخن از قهرماني و شجاعت و قدرت و گستاخي نبرد مي رفت، همه نام حر را به عنوان سرآمد قدرت و نبرد بر زبان داشتند.

اما، اين تنها شجاعت و شهامت، ويژگي و عامل شناخت او نبود بلكه، صفات انساني و خلق و خوي عالي حر بود كه او را به رهبري و بزرگي رسانده بود.