بازگشت

مظلوميت امام مجتبي در دوران معاويه


تا اينكه نوبت به معاويه رسيد، با حكومت يافتن او، مظلوميت اهل البيت به اوج خود رسيد، او بي پروا و بي مهابا در زبان و عمل، تلاش كرد تا نام اهل البيت را محو كند.

كدام مظلوميت بالاتر از اينكه، امام مجتبي و امام حسين عليهماالسلام در مجلس معاويه حاضر باشند و او در حضور جمعيت، حضرت امير را ناسزا گويد و سب كند،

اين مروان است همانكه پيامبر او و پدرش را لعنت كرد، اما از الطاف بني اميه بر مدينه حاكم شد و هر جمعه حضرت علي را لعن مي نمود، امام مجتبي بخاطر اينكه در وقت ناسزا حاضر نباشد، صبر مي نمود تا وقت اقامه شود آنگاه وارد مي شد، اما مروان كسي را مي فرستاد تا در خانه حضرت به ناهنجاري حضرتش و پدرش را ناسزا گويد، از جمله فحاشيهاي اين خبيث كه مرد بد دهني نيز بود اين است كه به حضرت مجتبي گفت: مثل تو همانند استر است كه وقتي مي پرسند پدرت كيست؟ گويد: پدرم اسب است (العياذ بالله)

حضرت به فرستاده مروان فرمود: به او بگو اين كارها باعث نمي شود كه من ترا ناسزا بگويم، اما وعده من و تو خداوند باشد، اگر دروغ مي گوئي خداوند سخت ترين انتقام گيرنده است، جد من بزرگوارتر از آن است كه مثل من مانند استر باشد. [1] .

و قبلا گذشت اوج مظلوميت امام مجتبي در وقتي كه زياد بن ابيه، اين ناپاك در ضمن جواب نامه امام مجتبي چه جسارتها به حضرت كرد، و سرانجام اين مظلوميت به جائي رسيد كه ريحانه پيامبر و سيد جوانان اهل بهشت با تحريك معاويه و توسط همسر امام، به شهادت رسيد، معاويه كه به همسر امام وعده كرده بود در مقابل مسموم كردن امام مجتبي يكصد هزار درهم به او بدهد و او را همسر يزيد كند و آن بدبخت نيز، سيد جوانان بهشت را در مقابل فاسق فاجري مثل يزيد به شهادت رساند، بعد از امام مجتبي، معاويه پولها را براي جعدة همسر امام فرستاد، ولي به او پيغام داد كه ما زندگي يزيد را دوست داريم و گرنه نسبت به وعده ازدواج نيز وفا مي كرديم. [2] .


پاورقي

[1] ابن حجر در تطهيرالجنان هامش الصواعق از الغدير ج 8 ص 264.

[2] مسعودي در مروج الذهب و ابن ابي الحديد ج 4:11 و مقاتل الطالبين (الغدير ج 11 ص 9).