بازگشت

تلاش بيهوده و رسوايي بزرگ


اين حديث دروغين را بخاري و مسلم در صحيح و ابن كثير در تاريخ خود آورده اند، آنگاه ابن كثير و مسلم از اين حديث براي توجيه، نفرين پيامبر بر معاويه بهره جسته اند جريان از اين قرار است كه ابن عباس ‍ گويد: پيامبر به من فرمود:

معاويه را صدا بزن بيايد، من رفتم و او را خواندم، اما گفتند: او مشغول خوردن است، به پيامبر جريان را گفتم، حضرت فرمود: برو بگو بيايد، بار دوم نيز گفتند مشغول خوردن است، باز به حضرت گزارش ‍ كردم، در دفعه سوم پيامبر فرمود: خداوند شكمش را سير نكند، و لذا بعد از اين هرگز سير نمي شد [1] ،

اما دست تحريف همين نفرين پيامبر را از مناقب معاويه مي گيرد و ابن كثير گويد: معاويه از اين نفرين در دنيا و آخرت بهره جست!! اما در دنيا، او روزي هفت بار غذا مي خورد، همراه با ميوه و شيريني بسيار در آخر مي گفت: بخدا كه سير نشدم ولي خسته شدم، و اين خود نعمتي و شكمي اسصت كه پادشاهان به آن متمايلند.!

و اما در آخرت، بخاطر آن حديثي كه گذشت كه نفرين پيامبر براي او رحمت است!!

و شما اي خواننده گرامي به عمق فاجعه واقف هستيد كه چطور براي توجيه اعمال زشت معاويه و امثال معاويه، اينان راضي شدند تا پيامبر اسلام را در نظرها تحقير كنند و بگويند پيامبر بي جا و بدون گناه مردم را لعن و نفرين مي كرده است، و مرتبه حضرت را با آن اخلاق كريمه اينقدر تنزل دهند تا شايد امثال معاويه را نجات دهند.

اين بيچاره نمي دانسته كه اگر كار با اين دروغها درست مي شد، امثال معاويه و ابوسفيان و مروان كه مورد لعن پيامبر بودند، خود به اين حديث استناد مي كردند تا از طعن و سرزنش صحابه در امان باشند.


پاورقي

[1] صحيح مسلم 8:27 و تاريخ ابن کثير 8:119 (الغدير ج 111 ص 89).