بازگشت

عكس العمل زشت در مقابل حديث پيامبر


و از اموري كه دلالت بر بي پروائي و بي حيائي او نسبت به دين مي كند عكس العملي است كه در مقابل روايت سعد ابن ابي وقاص از خود نشان داد، جريان از اين قرار بود كه معاويه به سعد گفت: كه حضرت علي عليه السلام را لعنت كند، و يا در حضور سعد حضرت را لعنت كرد، سعد با اعتراض گفت: اگر يكي از صفات علي براي من بود، از آنچه خورشيد بر آن مي تابد بيشتر دوست مي داشتم، بخدا سوگند اگر من داماد پيامبر باشم و فرزنداني مثل فرزندان علي داشته باشم، برايم از آنچه خورشيد بر آن مي تابد محبوبتر است، بخدا سوگند اگر آن سخن كه پيامبر در روز خيبر به علي گفت كه - پرچم را فردا به مردي مي دهم كه خدا و رسول او را دوست مي دارند و او نيز خدا و رسول را دوست مي دارد، اهل فرار نيست و خداوند پيروزي را به دست او نصيب مي كند - به من مي فرمود، برايم از آن چه خورشيد بر او مي تابد برتر است، بخدا سوگند اگر آن سخن كه در غزوه تبوك پيامبر به علي فرمود كه - آيا راضي نيستي كه نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسي باشد جز اينكه بعد از من پيامبري نيست - به من مي فرمود، برايم از آنچه خورشيد بر آن مي تابد محبوبتر است، همينكه سعد خواست برخيزد معاويه باد شكم از خود رها كرد و گفت: بنشين تا جوابت را بشنوي، هيچ موقعي نزد من مثل الان پست تر نبوده اي، پس چرا علي را ياري نكردي؟ (سعد ابن ابي وقاص از افرادي بود كه با حضرت علي عليه السلام بيعت نكرد) چرا از بيعت با علي امتناع كردي؟ اگر آنچه تو شنيدي من از پيامبر مي شنيدم، تا علي زنده بود، او را خدمت مي كردم. [1] .


پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 3 ص 14.