بازگشت

ابوسفيان مورد عنايت خليفه مي شود


فرد ديگري كه مورد احترام و لطف خليفه قرار گرفت اباسفيان ابن حرب است، عثمان همان روزي كه به مروان يكصد هزار داد به ابوسفيان دويست هزار از بيت المال داد [1] .

اما ابوسفيان همان دشمن سرسخت پيامبر است در جاهليت و پناهگاه منافقين است در اسلام، حضرت علي عليه السلام به او فرمود: تو همواره دشمن اسلام و مسلمين بوده اي، و هموست كه پيامبر او و دو پسرش معاويه و يزيد (برادر معاويه) را در وقتي كه با هم مي آمدند لعنت نمود و فرمود: خدايا لعنت كن سواره را (ابوسفيان) و آنكه جلو و آنكه پشت اوست. [2] تعجب اينجاست كه هر سه تاي اين افراد ملعون مورد احترام سه خليفه قرار گرفتند، زيرا ابوبكر، يزيد ابن ابوسفيان را والي شام كرد، و عمر معاويه را پس از يزيد، والي شام نمود و عثمان نيز ابوسفيان را گرامي داشت.

و به طرق مختلف روايت كرده اند كه وقتي عثمان خليفه شد، ابوسفيان نزد عثمان آمد و گفت: خلافت پس از عمر و ابوبكر به تو رسيد، آن را مانند توپ به گردش درآور و پايه هاي آن را در بني اميه قرار ده، كه حق همين حكومت است و بهشت و جهنمي در كار نيست، عثمان فرياد زد: از من دور شو خدا به تو چنين و

چنان كند [3] .

و در روايت ديگر آمده است كه ابوسفيان پس از اينكه نابينا شده بود، نزد عثمان آمد و پرسيد: آيا كسي هست؟

گفتند نه، گفت: خدايا كار را كار جاهليت قرار ده و حكومت را حكومت غاصبانه و پايه هاي زمين را براي بني اميه برپاكن. [4] آري اين دشمن ديرين اسلام با اين وضعيت مورد لطف و تفقد خليفه قرار مي گيرد.


پاورقي

[1] شرح ابن‏ابي‏الحديد ج 67: 1 (الغدير ج 277/8).

[2] ‏شرح ابن‏ابي‏الحديد ج 411: 3.

[3] استيعاب 69: 2 (الغدير 278: 8).

[4] ابن‏عساکر در تاريخ خود 407: 6 (الغدير 278: 8).