بازگشت

انحراف عظيم از بيعت روز غدير و امامت اميرالمؤنين


و سرانجام آن انحراف عظيم و تزلزل بزرگ بعد از رحلت نبي مكرم ايجاد شد، يعني با اينكه كمتر از سه ماه و نيم از جريان غدير خم و نصب حضرت امير در مقابل دهها هزار نفر نمي گذشت، و با اينكه همگي با حضرتش بيعت كرده بودند،اما تو گوئي هيچ جرياني رخ نداده است، و در زماني كه هنوز جسد مطهر نبي مكرم روي زمين بود، آنها مشغول يكسره كردن مساله حكومت شدند.

در نظر سطحي توده مردم،امامت و رهبري، يك مسئله سياسي تلقي مي شد، كه از حساسيت بالائي مانند نماز و روزه و حج و جهاد برخوردار نيست، بگونه اي كه وقتي ظواهر دين مانند مسجد و نماز و حج و روزه برقرار باشد دين را برقرار و اسلام را پياده شده تلقي مي كنند و حس مذهبي آنها ارضاء مي شود.

و همين غفلت و جهالت عمومي باعث شد، پاسداران الهي را از منصب خود دور كنند، و اين گامي بود بس بزرگ براي نابودي تدريجي دين، مي داينم يك خانه، يك محله،يك شهر و يا يك كشور اگر از پاسدار و نگهبان و رهبر شايسته

برخوردار باشد جامعه هر چند دچار مشكلات فرعي گردد، اما دشمنان، هرگز نمي توانند، مقاصد شوم خود را پياده كنند، و برعكس جامعه اي كه حكومت آن در دست دشمنان باشد، اصلاحات جزئي و فرعي هرگز نمي تواند دليل پيشرفت آنها حساب شود.

و ما امروز حساسيت امامت و رهبري را در سراسر زندگي و عقائد و احكام مسلمين مشاهده مي كنيم، امامت ستون دين بود، و بخاطر اهميت فوق العاده آن بود كه طبق روايات به هيچ چيز مانند ولايت سفارش نشد،

پيامبر فرمود: هر كه بميرد و امام زمان خود را نشناسد، مانند كفار جاهليت مرده است، و فرمود: يا علي اگر كسي به مقدار عمر نوح خداوند عزوجل را عبادت كند، و همانند كوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق كند، و آنقدر عمر كند كه هزار سال با پاي پياده حج كند، آنگاه ميان صفا و مروه مظلومانه كشته شود، اما ولايت تو را نداشته باشد، بوي بهشت به مشامش نرسد و وارد آن نشود. [1] .

و به همين جهت بود كه امامت علي ابن ابي طالب، كه يگانه پاسدار دين بود،ديگر قابل تحمل نبود، همچنانكه با كنار گذاردن ايشان، راه براي انحراف بعدي هموار مي شد كه شد.


پاورقي

[1] اين حديث را به الفاظ و مضامين گوناگون و شبيه به يکديگر بزرگان اهل سنت مانند خوارزمي در مناقب ص 39 و حاکم در مستدرک 3 ص 149 و ذهبي در تلخيص و ديگران آورده‏اند راجع الغدير ج 2 ص 301 و 302.