بازگشت

كساني كه توفيق ياري حسين را پيدا نكردند


در ميان مردم كوفه و نيز سپاهيان حسين عليه السلام كساني بودند كه به بهانه هاي مختلف يا به علت هاي گوناگون، توفيق نيافتند كه با امام عليه السلام همراه شوند و به فوز شهادت نايل گردند. بررسي بهانه ها و علل اين محروميت ها براي ما بسي عبرت آموز است.

1 - ثروتمندان بي درد

«هلال بن نافع» و «عمروبن خالد» از كوفه آمدند و خدمت امام حسين عليه السلام رسيدند و امام از آنها در مورد كوفه سؤال كرد. و آنان گفتند: «اما الاغنياء فقلوبهم الي ابن زياد و اما باقي الناس فقلوبهم اليك...»

مردم ثروتمند قلب هايشان با ابن زياد (حاكم كوفه) است اما بقيه ي مردم (فقرا و افراد متوسط) دل هايشان با توست [1] .

2 - حرام خوارن

امام حسين عليه السلام در مورد علل انحراف مردم و هدايت نشدن آنها مي فرمود: «ملئت بطونكم من الحرام فطبع علي قلوبكم». شكم هاي شما از


از غذاهاي حرام پر گشته از اين رو بر قلب هاي شما مهر گذارده اند. (و چيزي را درك نمي كنيد) [2] .

3 - كساني كه حق الناس بر عهده آنها بود

امام حسين عليه السلام با صداي بلند اعلام فرمود كه: «لا يقتل معي رجل عليه دين» هر كس به مردم بدهكار است، براي جنگ با من همراه نشود [3] .

و اين مطلب اهميت حق الناس را نشان مي دهد و هشداري است به پيروان و عزاداران حسين عليه السلام كه به حقوق ديگران احترام بگذارند تا حسيني شوند.

2 - بي توفيقان شب عاشورا

عده اي تا شب عاشورا ماندند ولي توفيق شهادت و جنگ در ركاب امام عليه السلام را نيافتند:

وقتي امام حسين عليه السلام در شب عاشورا خبر شهادت خويش را اعلام كرد و بيعت خويش را از يارانش را برداشت، مردم ده نفر و بيست نفر و... رفتند و فقط هفتاد و يك نفر ماندند [4] .

آري گاهي انسان تا آستانه سعادت ابدي مي رود ولي پايش مي لرزد و تعلقات دنيوي و دلبستگي ها و گناهان مانع استقامت و پايداري او مي شود از اين رو بايد همه از خدا بخواهيم كه اللهم افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا خدايا پيمانه صبر و پايداري بر ما فرو ريز و قدمهاي ما را محكم فرما: و ما را در آزمايش ها و دو راهي هاي در هنگام تصميم گيري


موفق فرما.

5 - طالبان دنيا و حكومت: در توقفگاه «زباله» وقتي خبر شهادت مسلم و هاني را دادند و امام بعيت خويش را از همه برداشت گروهي از حضرت جدا شدند و رفتند [5] .

6 - بهانه جويان

افرادي در صحنه عاشورا بودند كه با بهانه ها رفتند و حاضر نشدند در خدمت امام عليه السلام بمانند، جنگ كردند و شهيد شدند. بهانه هايي اين افراد عبارت بودند از:

برخي مي گفتند: بدهكاري دارم و عيال وار هستم [6] .

برخي مي گفتند: دخترم را در كوفه جا گذارده ام و بر او مي ترسم. [7] .

مي ترسم خانه ام را ويران كنند (بهانه عمر بن سعد) [8] .

مي ترسم اموالم را مصادره كنند (بهانه عمر بن سعد) [9] .

بر زن و فرزندانم مي ترسم (بهانه عمربن سعد) [10] .

و جالب اينكه امام عليه السلام همه بهانه هاي عمربن سعد را رفع كرد و سلامت خانواده ي او را تضمين نمود.

و فرمود: خسارت مالي تو را جبران مي كنم، ولي باز هم دست از ياري امام كشيد.


7 - افراد گناهكار و بد سابقه كه توبه نكردند

امام عليه السلام شخصا عبيدالله بن حر جعفي را دعوت كرد ولي نپذيرفت و شمشير و اسب خود را به امام پيشكش كرد كه حضرت قبول ننمود. او كه سابقه ي راهزني داشت راه شقاوت را پيمود [11] .



پاورقي

[1] موسوعه، ص 348.

[2] همان، ص 422.

[3] همان، ص 418 - 417.

[4] موسوعه، ص 399 از منابع متعدد نقل مي‏کند.

[5] همان، ص 348.

[6] همان، ص 379 و 378.

[7] همان، ص 378 - 379.

[8] همان، ص 387.

[9] همان.

[10] همان.

[11] بحار الانوار، ج 44، ص 315 و موسوعه، ص 365 و ص 368.