اخلاص در قيام
1 - اخلاص در هدف:
هدف امام حسين عليه السلام حفظ اسلام از نابودي و بلند كردن نام الله، انجام فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و در نتيجه اصلاح امت، انجام واجب الهي يعني خروج بر ظالم ستمگر از باب امر به معروف و نهي از منكر بود.
آري، او هيچ هدف نفساني نداشت [1] .
هدف او اطاعت و محبت الهي بود و مي فرمود: «الهي و سيدي وددت ان اقتل و احيي سبعين مرة في طاعتك و محبتك» خدايا دوست دارم كه هفتاد بار در راه اطاعت و دوستي تو كشته شوم و زنده گردم [2] .
امام عليه السلام به وظيفه عمل مي كرد و صبر مي نمود (چه مردم بپذيرند يا رد كنند). همانطور كه در وصيت خويش مي فرمايد: «هر كس مرا پذيرفت همانطور كه حق را مي پذيرند، پس خداوند اولي به حق اوست و هر كس دست رد بر سينه من زند، صبر مي كنم تا خداوند بين من و اين مردم به حق قضاوت كند و او بهترين حاكم است [3] «.
2 - توكل و توجه به خدا و تسليم در برابر حق:
2. 1 - امام حسين عليه السلام در راه كوفه به فرزدق (شاعر) فرمود: «اگر قضاهاي الهي همانطور كه دوست داريم واقع شود، پس خدا را سپاسگزاريم... و اگر چيز ديگري مقدر بود پس كسي كه نيت او حق است و
تقواي الهي روش اوست دور نمي رود [4] «.
2. 2 - امام عليه السلام در موقع حركت به طرف كوفه، سخنراني كرد و فرمود:
«رضي الله رضانا اهل البيت»
رضايت خدا همان رضايت ما خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است
«نصبر علي بلائه» [5] .
و ما براي بلا و امتحان الهي صبر مي كنيم.
2. 3 - امام عليه السلام در صبح عاشورا مي فرمايد: «اللهم انت ثقتي في كل كرب [6] .»
خدايا تو در هر مشكلي و ناراحتي محل اتكا و مورد اعتماد من هستي.
2. 4 - هنگامي كه اصحاب شهيد شدند و او تنها شد، جمله «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» را زياد تكرار مي فرمود [7] .
3 - نوراني شدن امام حسين عليه السلام
امام عليه السلام هر چه تنهاتر مي شد و جنگ شديدتر مي شد نوراني تر مي گشت، (تشرق في الوانهم) [8] .
تا آنجا كه دشمن هم به اين مطلب اقرار كرده و هلال بن نافع مي گويد: «من با اصحاب عمربن سعد ايستاده بودم (و لقد شغلني نور وجهه و جمال عيبته عن الفكرة في قتله) و نور جمال و هيبت او، مرا از تفكر در مورد كشتن او باز مي داشت [9] .»
پاورقي
[1] در مورد اهداف قيام امام حسين عليهالسلام ر. ک: آموزههاي سياسي.
[2] موسوعه، ص 482.
[3] موسوعه، ص 291.
[4] موسوعه، ص 336.
[5] موسوعه، ص 328.
[6] موسوعه، ص 414.
[7] موسوعه، ص 485.
[8] بحار، ج 44، ص 298 - 297.
[9] موسوعه، ص 513.